سردرگمی و وضعیت پرتناقض باند رجوی

سردرگمی و وضعیت پرتناقض باند رجوی
ایران‎دیدبان
1- در موضوع عراق
اصلی‎ترین سرمایه و امید گروه تروریستی مجاهدین برای ماندن در عراق، سیاست‎های جنگ‎طلبانه‎ی نئومحافظه‎کاران امریکایی در آن کشور بود. سیاست‎هایی که عملاً به بن‎بست رسیده، هیچکدام از اهداف آنان را محقق نساخته و از هر سو مورد انتقاد قرار گرفته است، تا جایی که بالاخره زمامداران کاخ سفید را بر آن داشته تا تاکتیک‎های خود را در این کشور تغییر دهند.
اکنون یک دیدگاه قوی در میان سیاست‎مداران امریکایی (اعم از جمهوری‎خواهان و دموکرات‎ها)، ضرورت تغییر راهبردها در عراق را با اتکاء به همکاری با کشورهای همسایه (به‎ویژه ایران و سوریه) مورد نظر قرار داده است.
اصل ضروری همکاری با ایران و سوریه که بر خلاف تبلیغات و پروپاگاندای رسانه‎های وابسته به ارتش امریکا، در مورد نقش این دو کشور در عراق (که هر گاه هنگام ارائه نمودن سند و مدرکی در این رابطه رسیده است، عملاً هیچ مدرکی ارائه نشده است) می‎باشد، از واقعیت‎های مهمی نشأت می‎گیرد که سیاست‎مداران امریکایی علیرغم وقوف به آنها، در مورد آن سکوت کرده‎اند.
یکی از این واقعیت‎ها، به‎ویژه تا آنجا که به ایران باز می‎گردد، دارا بودن مرز مشترک طولانی و پیوندهای فرهنگی و دینی اکثریت مردم عراق با این کشور است که عملاً فرض عراق با ثبات بدون وجود ایران را منتفی می‎کند.
موضوع دیگر این است که امریکایی‎ها از نقش‎آفرینی کشورهای عربی و به‎خصوص اردن در صحنه‎ی عراق اطلاع کافی دارند و از نتیجه‎ی آن که باعث شده تا سیاست‎های ایالات متحده به بن‎بست برسد، راضی نیستند. در نتیجه اگر هدف امریکا، برقراری امنیت و ثبات در عراق باشد، بی‎میل نیستند که از توانایی‎ها و ظرفیت‎های ایران و سوریه برای تحقق این امر بهره ببرند، کما این که در گزارش اخیر جیمز بیکر (که سخت مورد اعتماد بوش می‎باشد) به این مهم تأکید شده است.
با توجه به وضعیت موجود روابط بین امریکا با ایران، زمامداران کاخ سفید ناچار از دو رویکرد متفاوت هستند:
الف: ادامه‎ی سیاست‎های صدام در سرکوب گسترده‎ی شیعیان و به‎طریق اولی تضعیف دولتی که برآمده از رأی مردم و مشارکت گروه‎های سیاسی عراقی است. راه حلی که بقایای صدام و گروه تروریستی مجاهدین آن را پیشنهاد می‎کنند. (1)
این رویکرد به چند دلیل عملی نیست. اول این که القاعده به‎عنوان مهم‎ترین گروه تروریستی و عامل ناامنی در عراق، اساساً ماهیتی ضدشیعی و ضدایرانی دارد و سرکوب شیعیان به منزله‎ی تحقق خواست‎های القاعده و هر چه ناامن‎تر شدن عراق خواهد بود.
دیگر این که اهل سنت افراطی عراق که یک پای اصلی درگیری‎ها و خشونت‎ها است، رسماً خواهان خروج نیروهای امریکایی از عراق است و مبارزه‎ی خود را مقاومت در برابر اشغال‎گری می‎داند. (2)
وجود این تناقض‎ها، قبل از همه وضعیت نابسامان و درهم ریخته‎ی دار و دسته‎ی رجوی در عراق را دست‎خوش تلاطم بیشتری می‎نماید که اکنون پس از سه سال تلاش برای پنهان‎کاری خواست‎ها و اهداف خود در عراق، رسماً و علناً سرکوب شیعیان و حمایت از اهل سنت مخالف ایران و پشتیبانی مجدد از خود را از امریکایی‎ها درخواست می‎کنند.
ب: حمایت کامل از پروسه‎ی سیاسی طی شده در عراق با همکاری کشورهای همسایه و سرکوب تروریست‎ها به‎عنوان اصلی‎ترین عوامل ناامنی که اکنون به‎طرز چشم‎گیری مورد استقبال و توافق اکثریت سیاست‎مداران و صاحب‎نظران امریکایی قرار گرفته است.
در این مسیر اصلی‎ترین پیشنهاد به زمامداران کاخ سفید، دادن تضمین‎های امنیتی به ایران برای جلب اعتماد، و پیش‎قدم شدن در مذاکره می‎باشد.
نیازی نیست که یادآور شویم که در رأس تضمین‎های امنیتی امریکا در صورت برقراری مذاکره با ایران، چه خواهد بود. همانگونه که اروپا همواره برچیدن بساط مجاهدین را در سر سبد پیشنهاد همکاری‎های امنیتی با ایران قرار داده است.
2- در موضوع امریکا
باند ورشکسته‎ی رجوی، رادیکالیزه شدن روابط امریکا با ایران بر سر موضوع فعالیت‎های هسته‎ای ایران را یکی از روزنه‎های امید خود برای ادامه‎ی بقاء و احیاناً مورد استفاده قرار گرفتن از جانب امریکا می‎بیند و مطرح شدن پرونده‎ی ایران در شورای امنیت را نشانه‎ای از تیره‎تر شدن روابط امریکا با ایران می‎داند و بالمآل آن را به‎نفع خود ارزیابی می‎کند.
در حالی که به‎زعم بسیاری از کارشناسان، تأکید امریکا برای بردن پرونده‎ی ایران به شورای امنیت، بهانه‎ای است که امریکا تلاش دارد با توسل به آن از طریق اعمال تحریم‎ها و وارد آوردن فشار اقتصادی بر ایران، تغییر رژیم در ایران را دنبال کند، معنی دقیق این سیاست تا آنجا که به مجاهدین برمی‎گردد، عبارت است از ناامیدی امریکا از هر گروه و دار و دسته‎ای که خود را آلترناتیو و یا اپوزیسیون ایران معرفی می‎کند.
به‎عبارت دیگر هر چه عوامل باند رجوی اصرار بیشتری برای این کار داشته باشند، بی‎اعتباری و حذف بیشتر خود را رقم زده‎اند و جنگ‎طلبانی که گروه تروریستی مجاهدین را به‎عنوان مزدور پیشنهاد می‎کنند را در انزوای بیشتر قرار می‎دهند.
3- در موضوع اروپا
بقایای رجوی اعلام کرده‎اند که تنها نشانه‎ی دست برداشتن اروپا از سیاست مماشات! (تعبیر مجاهدین از ادامه‎ی ارتباط اروپا با ایران) به‎رسمیت شناختن باند تروریست رجوی است.
علیرغم این که ظاهراً گفت‎وگوهای اروپا با ایران به نتیجه نرسیده است، اما هنوز هیچ نشانه‎ای مبنی بر این که اروپا بخواهد و یا تصمیم داشته باشد که درباره‎ی این گروه تجدید نظر کند موجود نیست. بلکه در آخرین موضع‎گیری وزیر امور خارجه‎ی انگلستان که مواضعش نزدیک به امریکا می‎باشد، بار دیگر بر تروریست بودن این گروه تأکید شد.
بنابراین به‎وضوح می‎توان دریافت که کلیه‎ی تغییر و تحولات، در سطح منطقه و جهان که به نوعی دار و دسته‎ی رجوی نسبت به آن امیدوار هستند، در نهایت به زیان این گروه تمام خواهد شد و راه چاره‎ای جز تن دادن به مرگ محتومی که بقایای رجوی می‎کوشند با دل‎خوش داشتن به این تحولات از آن بگریزند، برای دار و دسته‎ی رجوی باقی نمانده است.
_______________________________
1- ریموند تنتر در مصاحبه با شبکه‎ی الجزیره كه به سؤالی در مورد دیدار جرج بوش با فرماندهان نظامی پاسخ می‎داد، با اشاره به دو دیدگاه متضاد برای عبور از بحران خطرناك عراق، گفت: یك دیدگاه، راه حل را در مذاكره با رژیم‎های سوریه و ایران بر سر عراق می‎داند، اما دیدگاه دیگر معتقد است كه باید در مقابل رژیم ایران به‎خاطر آنچه كه در عراق می‎كند بایستیم و از اپوزیسیون این رژیم و همچنین از سنی‎های عراق كه مخالف رژیم یران هستند، حمایت كنیم.
2- مصاحبه‎ی سران نظامیان تندرو اهل سنت با سی.ان.ان که جنجال خبری فوق‎العاده‎ای برپا کرد و متعاقب آن سی.ان.ان متهم به حمایت از تروریست‎های سنی در عراق شد.
 

خروج از نسخه موبایل