دیوارهای جدایی!!

دیوارهای جدایی!!
در ظاهر به نظر می رسد که بزرگترین دیوار جهان، دیوار چین باشد. می گویند دیوار چین در فاصله زمانی بین قرن سوم و چهارم قبل از میلاد مسیح ساخته شده و هزاران کیلومتر طول دارد. البته دیوارهای دیگری نیز در جهان وجود دارند که شاید پر اهمیت ترین آن در عصر کنونی دیوار برلین باشد، زیرا این دیوار سمبل و شاخصی از شرایط سیاسی ـ جغرافیایی جهان بعد از پایان جنگ جهانی دوم و شکل گیری جهان دو قطبی است.
آلمان بعد از شکست در جنگ جهانی دو پاره شد و شهر برلین نیز نهایتاً دچار همین سرنوشت شد. اما حدود 12 سال بعد از جنگ جهانی دوم، تئوریسین های ایدئولوژیک بلوک شرق که دیوار و بن بست را در درون خود احساس کردند، بر آن شدند که دیوار بسازند، زیرا در فاصله 1949 تا 1960 میلادی بیش از سه میلیون نفر از جمهوری دمکراتیک! آلمان به بخش غربی آلمان فرار کردند. به بن بست رسیدن تئوریسین های استالینیست در بهبود بخشیدن شرایط سیاسی، اجتماعی مردم موجب شد که در سال 1961 دیوار برلین ساخته شود. دیواری که بر اساس آمار موجود بیش از 14 هزار سرباز نظامی و 6 هزار سگ تربیت شده حفاظت از آن را برعهده داشتند، تا کسی نتواند از آن عبور کند. اما خوشبختانه سی سال بعد یعنی نوامبر 1981، هنگامیکه رهبران شوروی سابق بن بست تئوری های خود را بهتر احساس کردند، دیوار برلین شکست و فرو ریخت و از آن پس، روز فروپاشی دیوار، روزی به یادماندنی برای بشریت شد، زیرا دیوار بیانگر جدایی، حصار، عقب ماندگی و ناآگاهی است.
اما چرا باید به دُور انسان ها دیوار کشیده شود؟ آیا رهبران می خواهند دیگران آنها را نبینند تا در معرض قضاوت قرار نداشته باشند. آری! با دیوار دیگر نمی توان افق و روشنایی را دید. بدتر از دیوار و حصار فیزیکی، دیوار ذهنی است که معماران ایدئولوژیک، با مکانیزم های مختلف، برای انسان می سازند. دیوارهایی بزرگتر، سخت تر و بلند تر از دیوار چین.
آیا انسان می تواند دیوارهای ذهنی را نیز به مانند دیوارهای فیزیکی بشکند و فرو ریزد؟ فرقه های ایدئولوژیک جهت ادامه حیات خود، قبل از دیوار های فیزیکی، دیوارهای ذهنی را برای اعضای خود بنا می کنند و سپس برای تضمین و ضریب اطمینان بیشتر به مانند حسن صباح، استالین و سایر رهبران ایدئولوژیک، دیوارها، حصار ها و قلعه های فیزیکی را نیز می سازند. فلاسفه و جامعه شناسان اعتقاد دارند که انسان تشنه قدرت است و قدرت در شخصیت هایی با ویژگی های کاریزماتیک بیشتر جمع می شود. احتمالاً نیت اولیه رهبران فرقه ها خود نیز در ابتدا این نبوده که در جایگاه یک رهبر ایدئولوژیک و فرقه گرا قرار گیرند، اما قدرت و ویژگی های شخصیتی ، آنها را برای رهبری فرقه ها آماده می کند و سپس برای تثبیت وضعیت خود به ایجاد دیوارهای ذهنی برای افراد فرقه اقدام می کنند. در گام بعدی نیز دیوارهای فیزیکی را بنا می کنند.
دیوارهای ذهنی ساخته شده در فرقه ها آنچنان بلند است که حتی اعضای فرقه، قادر به دیدن دیوارهای فیزیکی که رهبران فرقه ها برای تضمین بیشتر بنا می کنند، نیستند. اعضای فرقه ها تنها هنگامیکه دیوارهای ذهنی شان ترک بر می دارد، تازه متوجه می شوند که باید از دیوار دیگری، علاوه بر دیوارهای ذهنی، عبور کنند.
اتفاقا تجربه دوستان همیار با سایت قلم نیز این است که نقطه پرتلاطم، دشوار و حیاتی در مسیر جدایی آنها از فرقه، در مرحله اول شکستن دیوارهای ذهنی قرار داشته ، تا دیوارهای بلند زندان و سلول انفرادی.
اما چگونه می توان به فردی که برایش دیوار و حصار های ذهنی ساخته شده ، کمک کرد؟ ما فکر می کنیم فردى كه در ژرفاى يک فرقه ايد‌ئولوژيک درغلتيده ، به هيچ‌وجه در موقعيتى نيست که ما هستیم، پس او در شرایطی متفاوت نیاز به کمک دارد. برای کمک به اعضای فرقه ها ابتدا باید خود را در شرایط و موقعیت دشوار آنها قرار داد. تجربه های علمی، پژوهشی و عملی نشان می دهد که تنها نور و تابش الماس آگاهی، به همراه محبت و مهر، می تواند بر ذهن افراد محصور در دیوارهای تو در توی فرقه نفوذ کند.
بر این اساس سایت قلم تلاش می کند با کمک و یاری گرفتن از تجربه افرادی که خود از دیوارهای ذهنی و دیوارهای فیزیکی ساخته شده در فرقه ها عبور کرده اند، در این کار سهیم باشد، تا این دیوار نیز بشکند و فرو ریزد.
این مقدمه را از آن جهت نوشتیم که بخش فرقه گرایی را با سمت و سوی دادن آگاهی و شناخت راه اندازی کنیم. ما تلاش می کنیم در گام نخست، مطالب تئوریک و پژوهشی در مورد فرقه ها، و همچنین تجربیات اعضای فرقه های مختلف را در این بخش تدوین و بایگانی کنیم تا مورد استفاده قربانیان فرقه ها، محققین و پژوهشگران قرار گیرد. سایت قلم در این مسیر و همچنین برای برداشتن گام های بیشتر دست یاری به سوی کلیه دوستان، محققین و کارشناسان دراز می کند.
سایت قلم
01.11.2006
 

خروج از نسخه موبایل