توهم مالیخولیایی، مجاهدین را به کجا می‎برد؟

توهم مالیخولیایی، مجاهدین را به کجا می‎برد؟
ایران دیدبان، چهارم نوامبر 2006
تا کنون موارد متعددی از شکست‎ ها و ضعف‎ های مجاهدین در قالب انتقادات و حتی حملات به آنان گفته شده است که نه تنها سخن‎گویان این گروه پاسخی به آنان نداده‎اند، بلکه غالب اوقات تلاش نموده‎اند تا از راه‎های گوناگون آنها را توجیه و پاسخ سرهم‎بندی شده‎ای برای مصرف داخلی تولید کنند و به‎طور موقت هم که شده با به فراموشی سپردن اصل موضوع، خود را راضی کنند.
در حالی که اساساً این انتقادات می‎توانست در تصحیح موضع‎گیری‎ه ا (ولو در جهت اهدافی که خود برگزیده‎اند) مورد استفاده قرار گیرد. اما چرا چنین نشد و چرا بیان هر کدام از ایراداتی که مجاهدین هیچ پاسخی برای آن ندارند، بر لجاجت و اصرار آنان بر ادامه‎ی آن افزود؟
بی ‎تردید و در تحلیل نهایی، یک عامل بیشتر نیست که می‎تواند این‎چنین کسی را به بلاهت سوق دهد و گرفتار حماقتی غیرقابل وصف نماید، و آن توهم مالیخولیایی نسبت به خود است. توهمی که بر اساس آن گردانندگان باند رجوی خود را نه تنها از هر عیب و نقصی مبرا می‎دانند، بلکه عمل بلاهت ‎بار خود را برترین و اصلح ‎ترین عمل قلمداد می‎کنند!
بقایای منگول رجوی در آخرین تحلیل خود، تغییر استراتژی امریکا در عراق را (که حتی دولت‎مردان امریکایی نیز اظهاراتی گنگ و مبهم در مورد آن داشته‎اند، و ظاهراً جز جنگ جناح‎های درون حاکمیت امریکا بر سر چگونگی خلاص شدن از باتلاق عراق چیز دیگری نیست) ناشی از جمع‎ آوری امضای 5 میلیون و دویست هزار عراقی به‎نفع خود اعلام نموده‎اند!
باند دروغ‎پرداز رجوی که هیچ‎کسی وقعی به گفتار و کردار آنها نمی‎ نهد، به این فکر نمی‎کنند که اگر چنین عدد و رقمی درست می‎بود و این افراد با یک دیدگاه واحد سیاسی موجودیت و واقعیتی می‎داشتند، می‎بایست حداقل یک‎بار هم که شده یکی از دولت‎مردان عراقی (به‎جز نشریات معلوم‎ الحال وابسته به بعثی ‎ها) به آن اشاره می‎کرد.
نمونه‎ ی دیگر از کارکرد این مالیخولیا را می‎توان در مسافرت مریم رجوی به بلژیک مشاهده نمود. به ‎راستی این مسافرت چه نتیجه‎ ی ملموس و ماده‎ ای برای باند به گل نشسته ‎ی رجوی در بر داشت، جز این‎که مجاهدین خبر آن را برای چند نشریه ارسال کردند و به جمع ‎بندی چند اظهار نظر از مقامات ایرانی پرداختند؟
اما در درون مناسبات فرقه‎ای، از این سفر ماجراها ساخته و نیروها را سر ِ کار گذاشته ‎اند و آنچنان در مورد این مسافرت بی‎ ارزش سخن‎ پراکنی می‎کنند که گویی هم ‎اکنون تمام بحران‎ های لاعلاج این گروه حل خواهد شد!
این توهم مالیخولیایی همان است که در 25 سال قبل، مجاهدین را به ورطه ‎ی آنارشیست و تروریسم کشاند. اکنون می‎توان پیش‎بینی نمود که همین توهم ابلهانه که مراحل رشد و غیرقابل معالجه بودن خود را پشت سر گذاشته است، موجبات سخت ‎ترین نابودی را برای این دار و دسته فراهم ساخت. نابودی ‎ای که بی ‎شک بسیاری از افراد محصور در اشرف باید تاوان آن را بپردازند.

خروج از نسخه موبایل