در حاشیه سفر مریم رجوی به نروژ

در حاشیه سفر مریم رجوی به نروژ


ابراهیم خدابنده، بیست و هفتم نوامبر 2006
سفر مریم رجوی به نروژ و حضور وی در پارلمان این کشور و دیدار با تعدادی از نمایندگان این پارلمان، واکنش های متعددی را در داخل و خارج از کشور بر انگیخت. قبل از آن هم او در مقر پارلمان اروپا در استراسبورگ فرانسه و همچنین مجلس سنای کشور بلژیک در بروکسل حضور پیدا کرده و با برخی از نمایندگان ملاقات داشت.
سازمان مجاهدین خلق در تبلیغات درونی و بیرونی خود تلاش نمود تا این دیدارها را بسیار مهم جلوه داده و از آنها به عنوان پیروزی سیاسی و گامی موفق در مبارزه با نظام جمهوری اسلامی یاد کند و به نوعی آنرا پذیرفته شدن از جانب غرب قلمداد نماید. حتی اعضای سازمان به مناسبت این به اصطلاح پیروزی در قرارگاه اشرف در عراق و در مقر اروپایی سازمان در اوور سور اواز به جشن و پایکوبی پرداخته و این موفقیت را به یکدیگر تبریک گفتند.
در مقابل در داخل و خارج از کشور افراد و ارگان های مختلفی نسبت به پذیرفته شدن مریم رجوی (به عنوان رهبر یک سازمان تروریستی فرقه ای) برای حضور در نهادهای دموکراتیک اعتراض کرده و حتی پیشاپیش خواهان لغو این دیدارها از جانب دعوت کنندگان و پس گرفتن دعوتشان شدند.
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی هم، متعاقب حضور مریم رجوی در سنای بلژیک، به صورت احضار سفرای کشورهای بلژیک و فنلاند (به عنوان رئیس دوره ای اتحادیه اروپا) واکنش نشان داده و به دولت های متبوع آنان اعتراض نمود. امری که موضوع کاملا پیش پا افتاده و غیر مهم حضور در گوشه ساختمان یک پارلمان و گفتگو با چند نماینده را به خبر مهمی تبدیل کرده و روی آنتن برد. اتفاقا برخی رسانه ها در داخل کشور هم به غلط این دیدار ها را به حمایت کل پارلمان و حتی بعضا دولت مربوطه تعبیر کرده و خواهان عکس العمل شدید جمهوری اسلامی شدند.
افراد و ارگان های متعددی در خارج از کشور نیز، از جداشدگان سازمان گرفته تا سازمان های اپوزیسیون، نسبت به این دیدارها اعتراض نموده و حتی با دعوت کنندگان برخورد کردند و خواهان توضیح نسبت به پذیرفتن رهبر یک فرقه تروریستی در پارلمان خود شدند. ناپختگی این افراد در برخوردهایشان البته فایده ای به غیر از گرم کردن بازار تبلیغات سازمان مجاهدین خلق نداشت. کلا هدف سازمان از اجرای چنین مانورهایی برانگیختن همین واکنش ها و مطرح شدن در رسانه هاست تا به نیروهای خود خوراک تبلیغی رسانده و آنها را به چشم انداز پیروزی کاذبی که برایشان ترسیم کرده است دلخوش نماید.
در این خصوص لازم می بینم چند موضوع را به اختصار خاطر نشان کنم:
اولا حضور در ساختمان یک پارلمان (و نه در صحن اجلاس آن پارلمان) و دیدار با چند نماینده در یکی از اتاق های فرعی هیچگونه معنی و مفهوم سیاسی و دیپلماتیک ندارد و روزانه هزاران نفر برای مقاصد مختلف به این دیدارها مبادرت میورزند. در عرف روابط بین المللی، صرفا یک دیدار با یک فرد به معنی تأیید نظرات وی یا حمایت از او نیست کمااینکه دیدار خانم رجوی با چند سناتور در محل سنای بلژیک خود بخود خبر نمیباشد بلکه احضار سفرا به وزارت خارجه ایران و اعتراض به آنان به آن جنبه خبری داده و موجب انعکاس آن در رسانه ها گردیده است. بنابراین کسانی که دستشان در کار است میدانند که اتفاقا بزرگنمایی و تبلیغات سازمان در خصوص پیروزی جلوه دادن چنین دیدارهایی خود نشانه کوتاه بودن دست سازمان از حضور در نهادهای بین المللی جدی و ارتباطات سیاسی واقعی است.
ثانیا این دیدارها اثرات مثبتی هم در جهت افشای ماهیت و عملکرد سازمان مجاهدین خلق دارد و از نظر من نه تنها نباید به آن اعتراض کرد و جلوی آنرا گرفت بلکه باید ارگان های بیشتری را تشویق نمود تا چنین دعوت هایی به عمل بیاورند. به عنوان مثال در دیدار با تعدادی از اعضای کمیته روابط خارجی پارلمان کشور نروژ از مریم رجوی در باره اتهامات مربوط به فعالیتهای تروریستی سازمان مجاهدین خلق و دو دهه همکاری تنگاتنگ این سازمان با رژیم صدام حسین و همچنین مطالب مندرج در گزارش تفصیلی سازمان دیدبان حقوق بشر سؤال شد. البته وی تروریست بودن سازمان و همکاری با رژیم بعث عراق را به کلی تکذیب کرده بود ولی نفس طرح این سؤالات خود در بارز کردن سیاست های قبلی و فعلی سازمان در عرصه بین المللی قطعا مؤثر خواهد بود.
بنابراین از نظر من اولا نباید با اینگونه سفرها و دیدارها به نوعی برخورد کرد که منظور سازمان برآورده شود و موضوعی که بخودی خود هیچ جنبه خبری ندارد به سوژه تبلیغاتی برای تحمیق نیروهای داخل فرقه تبدیل گردد و سازمان بتواند این واکنش ها را به حساب کسب موفقیت برای خود گذاشته و پیروان از همه جا بی خبر را به چشم انداز سرابی که ترسیم کرده است امیدوار و لذا در اسارت فرقه نگاه دارد.
ثالثا نیابد افراد و ارگان ها را از این گونه دعوتها و دیدارها منع کرد و به آنان اعتراض نمود و همان رفتار فرقه ای را بروز داد. بلکه در مقابل باید از آنان خواست تا ضمن ملاقات با مریم رجوی یا هر یک از رهبران سازمان آنان را مورد سؤال قرار داده و از آنان در خصوص نحوه برخورد با منتقدین بیرونی و جداشدگان و ناراضیان داخلی و استفاده از روش های فرقه ای جهت کنترل نیروها و همچنین مواردی نظیر خانواده محمدی در کانادا که خواهان آزادی دختر خود سمیه از قرارگاه اشرف هستند و نحوه جذب افرادی چون مرجان ملک و آرش صامتی پور و بابک امین از خارج از کشور و آموزش آنان در عراق توسط نظامیان بعثی و اعزامشان به داخل کشور برای بمب گذاری و خمپاره زنی که جان افراد بی گناه را هدف قرار داده اند و خودسوزی یاسر اکبری نسب که تحت فشارهای روحی در قرارگاه اشرف دست به این کار زد و دهها مورد دیگر از این قبیل بپرسند و سازمان مجاهدین خلق را تحت فشار بگذارند تا درهای قرارگاه اشرف را بر روی خانواده ها و سازمان های حقوق بشری و ناظران بین المللی و حقیقت یاب باز کنند.
باید از دعوت کنندگان از مریم رجوی خواست تا مصرانه از او بخواهند که یک بار هم که شده وی از تعدادی از جداشدگان سازمان که تمامی سالهای جوانی و عمر و زندگی و همه چیز خود و حتی عشق و عواطفشان را بی چشم داشت و بی دریغ نثار سازمان مجاهدین خلق تحت رهبری مسعود کردند دعوت نماید تا در اوور سور اواز حضور پیدا کرده و حرفهایشان و علت جدائیشان را بازگو نمایند. همچنین از مریم رجوی بخواهند تا اجازه دهد خانواده های اعضای سازمان در قرارگاه اشرف که سالیان سال از عزیزان خود دور بوده اند حداقل برای چند روز با عزیزان خود بدون حضور مسئولین سازمان دیدار کنند و از حال یکدیگر با خبر شوند تا قدری از رنج و حرمانشان کاسته شود. آنان باید از مریم رجوی درخواست کنند تا اجازه دهد تحقیقات مستقلی در خصوص خودکشی ها و فرارها و حبس کردن ها و اعمال فشارهای روانی و سایر موارد در قرارگاه اشرف صورت گرفته و نتایج آن منتشر گردد.
من شخصا از اینگونه دیدارها که مریم رجوی مستقیما مورد سؤالات و درخواست هایی از این نوع قرار گیرد استقبال کرده و دعوت های بیشتری را توصیه میکنم.
خروج از نسخه موبایل