گذری بر رویکرد سازمان مجاهدین نسبت به مردم عراق

درخبرها خواندم که فرقه مجاهدین خلق تمامی فعالیت های خودرا روی تظاهرات اخیر مردم عراق متمرکز کرده است ودرهمین راستا یگان های سایبری خود را مامور کرده که به شکار جوانان عراقی درفضای مجازی پرداخته و انها را به اقدامات تخریبی و اشوب ودرگیری بکشانند. درهمین رابطه برنامه تلویزیونی فرقه هم تمامی وقت خود را به بزرگ نمایی اخبار تحولات عراق اختصاص داده است.
اما براستی این فعالیت ها درچه راستا و باچه هدفی انجام میشود؟ اگر بپذیریم که مردم عراق در دوران سیاه صدام بلحاظ اقتصادی بدترین وضعیت را داشته اند و بسیاری از جوانان انها قربانی جنگ افروزی های صدام در دو جنگ با ایران وکویت شده اند واگر این واقعیت از حافظه تاریخی مردم عراق پاک و فراموش نشده باشد که مسعود رجوی وسازمان مجاهدین خلق بعنوان متحدین صدام درتمامی جنایات او درحق مردم عراق شریک بودند، پس این تبلیغات واعلام حمایت های صوری سران فرقه مجاهدین از حرکات اعتراضی اخیر مردم عراق را چگونه می توان معنا وتحلیل کرد؟
چون صورت مسئله با واقعیت های تاریخی نمی خواند و مردم عراق می بایست از عملکردهای گذشته این فرقه بخصوص سرکوب قیام گسترده شعبانیه بشدت منزجر و متنفر باشند. ولی خارج از این معادله لازم دانستم بخاطر اینکه احساس و قضاوت مردم عراق را درمورد این فرقه فرصت طلب منعکس کنم ، به مواردی از برخوردهای مردم عراق با اعضاء و مسئولین سازمان مجاهدین بعد از سرنگونی صدام اشاره کنم.
قبل از حمله گسترده نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق به فرمان رجوی کلیه نیروهای ارتش به اصطلاح آزادیبخش برای شروع عملیات فروغ جاویدان به منطقه مرزی مندلی و بلدروز اعزام شدند تا به گفته رجوی در صورت سرنگونی صدام به ایران حمله کرده و سرنگونی را محقق سازند. رجوی در پیامش گفته بود درصورت سرنگونی صدام ما هیچ دلیل و بهانه ای برای ماندن درعراق نداریم. چون دولتی که سرکار خواهد آمد متحد رژیم خواهد بود. ما اوایل فکر می کردیم فرماندهی کل جناب مسعود خان هم درکنار ما و در نواحی مرزی قرار است عملیات فروغ 2 را فرماندهی کنند درحالیکه ایشان طبق اطلاعات موثق که بعدا دریافت کردیم 6 ماه قبل از حمله امریکا به عراق به اتفاق دیگر مسئولین رده بالا به کشور اردن رفته و در یک کمپ مستقر شده است. بعد از حمله نظامی نیروهای ائتلاف و در حالیکه در منطقه مرزی مستقر بودیم هرشب ادوات زرهی و تانکرهای اب و سوخت و نفرات ما مورد حمله مردم عراق قرار می گرفت. تمامی قرارگاه ها توسط مردم محروم مصادره شد. زیرا انها این امکانات را متعلق به خودشان می دانستند که بناحق توسط صدام دراختیار مجاهدین قرار گرفته بود. انها همچنان از اینکه می دیدند با وجود فشارهای اقتصادی و گرسنگی و وضعیت وخیم معیشتی ناشی از تحریم که برمردم عراق وارد شده بود قرارگاه های سازمان در رفاه کامل بسر می بردند بشدت خشمگین بودند. دران ایام عمده غذای کارگران عراقی که جهت کار به پادگان اشرف می آمدند نان و گوجه و خیار وخرما بود درحالیکه همزمان مقادیر زیادی غذا توسط سالن های غذاخوری از طرف ما دور ریز میشد.
اوج تنفر مردم عراق از نیروهای سازمان هنگامی بود که خود را بدستور رجوی تسلیم ارتش امریکا کرده بودیم و تحت اسکورت تانک های آمریکایی به پادگانهایمان برمی گشتیم. دران هنگام مردم عراق بسمت خودروهای ما تف می کردند و فحش وناسزا بود که نثارمان می شد. انها باصدای بلند ما را مزدور صدام و خائن صدا می زدند و اعلام می کردند انتقام خواهند گرفت. به هنگام رسیدن به قرارگاه علوی در نزدیکی فیلق 2 مشاهده کردیم مردم بداخل قرارگاه ریخته اند و تمامی وسایل را با خود می بردند. تظاهرات مردم عراق روزانه دراطراف قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاه ها بی وقفه ادامه داشت. وضعیت بقدری وخیم شده بود که از طرف فرماندهان آمریکایی به مسئولین سازمان ابلاغ شد. برای حفظ جان اعضا همه قرارگاه ها را تخلیه و در پادگان اشرف مستقر شویم .درقرارگاه اشرف هم اعتراضات مردم ادامه داشت. دریک مرحله مسئولین سازمان برای خنثی کردن اعتراضات مردم دست به خاصه بخشی و برگزاری میهمانی های بزرگ زدند و اقدام به توزیع پول و دیگر هدایا به مردم کردند. ولی این اقدامات هم تاثیرزیادی نداشت. دریک کلام فرقه مجاهدین بدلیل عمق خیانت ها و جنایاتش درحق مردم عراق و همکاری گسترده با نیروهای امنیتی صدام برای سرکوب انها بشدت منفور بود. حالا با این پیشینه تنفر آمیز می خواهند از اوضاع عراق بنفع خود سواستفاده سیاسی نمایند. درحالیکه به همان میزانی که درایران منفور و مطرود هستند بی شک در ابعاد بالاتر مردم عراق از انها منزجر هستند.
اکرامی

خروج از نسخه موبایل