پنج دلیل برای اینکه کماکان مجاهدین را تروریست بدانیم

اینکه سازمان مجاهدین خلق در حال حاضر در فهرست سازمان های تروریستی کشورهای غربی نیست دلیل نمی‌شود که کشورهای ایران و عراق آن را گروهی تروریستی نخوانند. تاریخ مستند مجاهدین خلق نشان می دهد که این گروه حرکات خشونت آمیز بسیاری علیه غیر نظامیان انجام داده است. این تشکیلات در دهه 70 میلادی در دوران حکومت پهلوی و پس از انقلاب بین سال های 1980 تا 2002 در ایران قتل و کشتار و بمب‌گذاری های فراوان انجام داد. در سال 1997 وزارت امورخارجه آمریکا به استناد این حملات تروریستی از جمله قتل شهروندان آمریکایی شاغل در ایران، مجاهدین خلق را در فهرست سازمان های تروریست خارجی قرار داد.
با این وجود، در سال 2012 پس از اردوکشی‌های پرهزینه و عظیم مجاهدین خلق با واسطه سیاستمداران سرشناس آمریکا، مجاهدین خلق از فهرست گروه های تروریستی خارج شد. استدلال دولت مردان آمریکایی برای این اقدام این بود که مجاهدین خلق از سال 2002 خشونت را کنار گذاشته اند. هرچند که سازمان مجاهدین خلق هرگز رسما از رسانه های خود کنار گذاشتن خشونت و جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را اعلام نکرد. اما هنوز دلایل متقنی وجود دارد که بر اساس آن ها مجاهدین خلق را باید تروریست تلقی کرد و یا دست کم دارای ظرفیت ارتکاب به حرکات تروریستی دانست.

  1. ساختار نظامی مجاهدین خلق
    در ژوئن 1981 (خرداد 1360)، سران مجاهدین خلق فرمان جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را صادر کردند. در تشکیلات مجاهدین خلق همه ساله این تاریخ جشن گرفته می شود و آغاز جنگ مسلحانه علیه ایرانیان –که خیلی زود هدف حملات تروریستی مجاهدین خلق قرار گرفتند– گرامی داشته می شود . جنگ مسلحانه موجب گریختن مجاهدین خلق به عراق و پناه بردن نزد صدام حسین شد. در عراق با حمایت مالی و نظامی صدام مجاهدین خلق «ارتش خصوصی صدام» را تشکیل دادند و آن را «ارتش آزادی بخش» نام نهادند.
    واحدهای ارتش به اصطلاح آزادی بخش آموزش های نظامی دریافت کردند و متعاقب آن حملاتی به درون مرزهای ایران به راه انداختند و هزاران شهروند بی‌گناه و مسئولان حکومتی ایران را به قتل رساندند. برای سرکوب قیام کردها و شیعیان عراق با صدام همکاری کردند. به ویژه در عملیات سرکوب کردها مریم رجوی برای گفتن این جمله به اعضای سازمان به بدنامی مشهور است: «کردها را زیر تانک هایتان بگیرید و گلوله هایتان را برای پاسداران نگه دارید.».
    هم اکنون که مجاهدین خلق در آلبانی مستقر هستند، کماکان همان ساختار سلسله مراتب ارتشی بر تشکیلات حکمفرماست. هنوز اعضا در یگان هایی با نام های مشابه ارتش تعریف می شوند و فرماندهانی برای کنترل یگان ها وجود دارند. این تشکیلات تا زمان سقوط صدام و خلع سلاح سازمان توسط ارتش آمریکا، مجهز به سلاح‌های سبک و سنگین بود. تشکیلات به ظاهر خلع سلاح شد اما ساز وکار نظامی آن تغییری نکرد. سازو کار فرقه ای به یاری تشکیلات نظامی آمد و اعضا را درون سلسله مراتب تشکیلات حفظ کرد.
  2. ساختار فرقه ای مجاهدین خلق
    هر چند که مجاهدین خلق به طور رسمی فرقه خوانده نمی شود اما در گزارشهای رسمی بسیاری از آن به عنوان گروهی شبه فرقه یاد شده است. نخستین بار در سال 2003، الیزابت روبین روزنامه نگار نیویورک تایمز، پس از دیدارش از کمپ اشرف در عراق مقاله تحقیقی اش را با نام «فرقه رجوی» منتشر کرد. مجاهدین خلق به روبین اجازه داده بودند که از کمپ بازدید کند، با اعضا نشست و برخاست و مصاحبه کند و از زندگی روزانه شان در آنجا گزارش تهیه کند. اما در پی این دیدار روبین متوجه لایه های پنهان زندگی در کمپ اشرف شد و در گزارش مفصل و پر جزئیاتش جهان مجاهدین خلق را چنین توصیف کرد: « دنیای تخیلی زنبورهای کارگر ماده» هر چند که سران مجاهدین سعی فراوان کرده بودند که چهره ای دلپذیر از زندگی در اشرف به روبین نشان بدهند.
    از آن پس، هیچ روزنامه نگار مستقلی به درون تشکیلات مجاهدین خلق راه نیافت و در عوض، گزارش ها، مستندات و شواهد بیشتری منتشر شد که گزارش روبین درباره رویکرد فرقه ای گروه را تایید می کرد و در پی آن امروز مجاهدین خلق به طورگسترده ای فرقه تلقی می شود. گزارش مشهور موسسه رند که با حمایت وزارت دفاع آمریکا درباره مجاهدین خلق تهیه شد، استنادات خود را مبتنی بر مصاحبه با اعضای کمپ اشرف می کند. نتیجه گیری این گزارش این است که مجاهدین خلق « بسیاری از ویژگی های یک فرقه مانند کنترل تمامیت گرایانه، ضبط اموال، کنترل روابط جنسی (از جمله طلاق و تجرد اجباری)، انزوای عاطفی، کار اجباری، محرومیت از خواب، سواستفاده جسمی و محدودیت خروج» را دارا است.
    ساختار فرقه ای مجاهدن خلق حول شخصیت زوج رهبری آن مسعود و مریم رجوی شکل گرفته است. آن ها رهبران مطلق گروه هستند که رده های پایین تر تشکیلات باید زندگی خود را وقف آن ها کنند. در سازو کار تشکیلات مجاهدین خلق اعضا دائما تحت کنترل تشکیلاتی هستند و هر لحظه شستشوی مغزی آن ها به سوی فدا کردن جان خود برای رهبران و اهدافشان سوق می دهد.
  3. اعضای مجاهدین خلق همواره آماده خودکشی
    گذشته خشونت آمیز مجاهدین خلق همواره با عملیات‌های انتحاری‌شان همراه بود. در طول سال های مبارزه مجاهدین خلق با نظام شاهنشاهی و حکومت جمهوری اسلامی عاملان حملات تروریستی همواره آماده اقدام به خودکشی بودند و در بسیاری از مواقع همزمان با دگرکشی اقدام به خودکشی کردند. همچنین، به اعضا آموزش داده شده است که به هنگام خطر دستگیری کپسول سیانوری که زیر زبان نگه داشته اند را ببلعند.
    برای نمونه، در آذرماه سال 1360، یک عضو مجاهدین خلق با نام گوهر ادب آواز با منفجر کردن بمبی که به خود بسته بود امام جمعه شیراز آیت الله عبدالحسین دستغیب را به قتل رساند. در رسانه های مجاهدین خلق از ادب آواز با عنوان «مجاهد بزرگ» یاد می شود.
    آموزه های فرقه ای که اعضا را ملزم به فداکردن جان خود می کند، در سال 2003 با دستگیری مریم رجوی به اتهام کمک مالی و عملیاتی به حملات تروریستی، توسط پلیس فرانسه به اوج خود رسید. ده ها تن از اعضا و هواداران مجاهدین خلق در شهرهای مختلف اروپا در اعتراض به دستگیری «خواهر مریم»، اقدام به خودسوزی کردند. دو زن به نام های نداحسنی و صدیقه مجاوری در نتیجه خودسوزی جان باختند. رسانه های تبلیغاتی گروه این دو نفر را شهید خواندند.
    4.توسل به خشونت در غیاب پایگاه مردمی
    مجاهدین خلق به عنوان ارتش خصوصی صدام و تحت رهبری متوهمانه مسعود رجوی، جنایت های فراوانی علیه نظامیان و غیرنظامیان ایرانی مرتکب شدند. پس از این همکاری ها با صدام حسین که در آن زمان در جنگی خونین و تمام عیار با ملت ایران بود، مجاهدین خلق تقریبا تمامی پایگاه مردمی خود در ایران را از دست داد. امروزه مجاهدین خلق در میان بخش زیادی از ایرانیان خیانتکار خوانده می‌شوند.
    اگرچه نسل های جدید ایرانی ها به ندرت مجاهدین خلق را می شناسند، والدین و پدر بزرگ و مادر بزرگ های آن‌ها جنایات مجاهدین خلق علیه هم وطنان خود را به یاد می آورند و این دلیل خوبی برای نفرت آن ها از مجاهدین خلق است. مجاهدین خلق آن‌چنان درون ایران بدنام هستند که حتی در افکار عمومی ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی نیز جایگاهی ندارند.
    با همه اینها، مجاهدین خلق هنوز هم ادعا می کنند که هدفشان سرنگونی جمهوری اسلامی است و مریم رجوی برای رسیدن به این هدف راه حلی متناقض و بحث برانگیز ارائه می دهد: تغییر رژیم مسالمت آمیز!
    چگونه او موفق خواهد شد که رژیِم تهران را بدون حمایت ملت ایران به روش مسالمت آمیز تغییر دهد؟ کاملا مسلم است که زور و خشونت تنها راه رسیدن به این هدف است که مجاهدین خلق در سال های اخیر بارها به آن متوسل شده اند. قتل دانشمندان هسته ای تنها یک نمونه از این اقدامات تروریستی است. ایجاد آشوب و خشونت به هنگام اعتراضات مردمی در ایران از دیگر اقدامات عوامل مجاهدین خلق در ایران است در حالی که درکل اعتراضات مردمی یکبار هم نام رجوی از دهان مردم معترض شنیده نمی شود.
  4. مجاهدین خلق نیروی نیابتی دشمنان ایران
    پس از سقوط صدام حسین، حامی اصلی مجاهدین خلق، تشکیلات گرایش شدیدی به خدمات دهی به ابرقدرت‌هایی چون آمریکا و اسرائیل پیدا کرد. با سازمان جاسوسی اسرائیل موساد برای قتل دانشمندان هسته ای ایران همدست شد. به گزارش ان بی سی، اعضای مجاهدین خلق بازوی عملیاتی موساد در حمله به بیش از ده دانشمند هسته ای ایران بودند که چند نفر آن ها کشته شدند.
    همچنین روزنامه نگار سرشناس آمریکایی سیمور هرش در گزارشی تحقیقاتی از آموزش های نظامی، جاسوسی و عملیاتی اعضای مجاهدین خلق تحت فرماندهی ستاد مشترک ارتش آمریکا در صحرای نوادا خبر داد.
    بدین ترتیب چنان که تنها شرحی از چند نمونه از فعالیت های خشونت آمیز مجاهدین خلق رفت، این گروه کماکان ظرفیت ارتکاب به حرکات خشونت آمیز دارد. در واقع اعضای مجاهدین خلق ربات هایی هستند که مغزهایشان آماده برای بمبگذاری، دگرکشی و خودکشی تعریف شده اند. این افراد مادامیکه درحصارهای فرقه ای تشکیلات مجاهدین خلق هستند، باید تروریست شناخته شوند و سران این سازمان باید برای تربیت و آموزش چنین ربات هایی محاکمه شوند.
    مزدا پارسی
خروج از نسخه موبایل