ادامه مزدوری رجوی برای دشمنان ایران و ایرانی

بعد از انتشار “پیام شماره 17 مسعود رجوی” که در آن به گلایه از “دستگاه های امنیتی غربی” پرداخت که هرگز به “فکر سرنگونی رژیم” نبوده اند و شکایت از عربستان سعودی به خاطر “پوشش تبلیغاتی برای بقایای شاه و ریزشی های شیخ” و طعنه زدن به عدم دادن “پاسخی درخور به حملات موشکی و پهبادی رژیم به تأسیسات نفتی و به سلسله حملات زنجیره ای به فرودگاه ها و شهرها” و خصوصاً اعتراض به مصاحبه شبکه ایران اینترنشنال سعودی با آقایان مسعود خدابنده و ایرج مصداقی، پیام دیگری با عنوان “پیام شماره 18 مسعود رجوی” مورخ 7 آذر 98 در خصوص تحولات عراق انتشار یافت.
به یاد داریم که از 30 خرداد 1360 به بعد رجوی مدام خبر از سرنگونی قریب الوقوع جمهوری اسلامی داده و می دهد، اما ظاهراً اکنون به نقطه ای رسیده که جمهوری اسلامی را نه تنها در ایران صاحب ثبات و قدرت می داند بلکه معتقد است که حاکمیت خود را بر عراق هم اعمال نموده است.
یعنی رجوی معتقد است که آمریکا با صرف هزینه هنگفت انسانی و مالی و سیاسی، عراق را اشغال نظامی کرد اما در حال حاضر عراق تحت اشغال نیروهای جمهوری اسلامی می باشد و مردم عراق به پا خواسته اند تا قوای اشغالگر که البته آمریکا و داعش و غیره نیستند بلکه ایران است را از کشور خود بیرون برانند.
زمانی که صدام حسین در عراق حاکم بود رجوی مدعی بود که مسئولیت او تنها به ایران مربوط می شود و سرکوب مخالفان و نقض حقوق بشر توسط دیکتاتوری رژیم بعث ربطی به او پیدا نمی کند. اما حالا علاوه بر ایران، متولی عراق و لبنان هم شده و مدعی است که حاکمان این دو کشور دست نشانده ایران هستند و او مسئولیت آزاد سازی آنان را هم به دوش می کشد. البته کماکان غزه و یمن کوچکترین ربطی به او پیدا نمی کند.
رجوی به درستی در پیامش اشاره می کند که در گذشته گفته بود مبارزه با ایران ابتدا از سوریه شروع شده و بعد از عراق می گذرد. آن زمان متوجه نشدیم که استراتژی او همان استراتژی داعش و اربابان بین المللی و منطقه ایش است. سال های سال است که رجوی از خودش اراده ای ندارد و دنباله روی سیاست های دشمنان ایران و ایرانی شده است.
مسأله ی مهم؛ رجوی و این که چه می گوید و چه می کند نیست. تا جایی که به مسائل اجتماعی و سیاسی و امنیتی مربوط به ایران برمی گردد، کشتی او سال هاست به گل نشسته است. اما مسأله مهم اینست که او با این حرف ها برای اسیران ذهنی و عینی در داخل فرقه اش مشغله تولید می کند و از آنجا که راه هرگونه ارتباط آنان با دنیای آزاد را بسته است ذهنشان به همین مسائل مشغول می گردد و اسارتشان ادامه می یابد و خانواده هایشان همچنان در درد و رنج باقی می مانند.
مسعود رجوی و فرقه اش در حال حاضر یک معضل حقوق بشری است. انسان هایی را اسیر نموده که ابتدایی ترین حقوق انسانی آنان نقض می گردد و متأسفانه رسانه ها و سازمان های بین المللی و حقوق بشری چشم و گوش خود را به حقایق درون این فرقه مخوف بسته اند.
ابراهیم خدابنده

خروج از نسخه موبایل