دزدی هویت

در طول مدتی که درسازمان مجاهدین بودم همیشه به این فکر می کردم که رجوی چه بلایی سرآدما آورده که اینقدر آدما ضعیف و مطیع و بی خیال هستن درمورد زندگی خودشون وهیچ کس حرفی برای گفتن نداره . بیشتر آدما دوست دارن سکوت کنن و در تنهایی خودشون به سر ببرند. تا اینکه یک روز در یکی از نشست ها دربحث انقلاب مریم رجوی گفته شد باید مریم ومسعود وانقلاب وارزشهای انقلاب رو جای فردیت و اخلاق و رفتار و خانواده تون بگذارید .
خیلی این ذهنم رو درگیرکرده بود که چطوری میشه یک شخص غرور وشخصیت مستقل نداشته باشه که جوابش رو درخودم پیدا کردم . این بحران درشخصیت ناشی از ربوده شدن شخصیتم توسط رجوی بود . اما چطوری دزدیده شده بود؟
این امر از زمانی که وارد سازمان میشی مسئله ست که هرچه بیشتر خردت کنن وتو سرت بزنن. بعنوان مثال خیلی ساده باید آدما هرحرفی میزدن حتمأ از انقلاب و مسعود و مریم گفته بشه تا این به آدما تلقین بشه که هیچ چیزی ازخودت نداری وهرچی هست مسعود و مریم بهت دادن و همیشه روی این تاکید داشتن . دقیقأ این درموضوعات روانشناسی هست. آدم تلقین کنه به خودش به باور می رسه . حالا میتونه جنبه مثبت و یا منفی داشته باشه . اما رجوی هدفش جنبه منفی وتخریب هویت ما بود تا بتونه کنترل بیشتری روی افراد داشته باشه .
من درطول این چندین سال مواجه نشدم با کسی که بتونه از خودش و توانایی هاش تعریف کنه. چون یه جور ضد ارزش بود . درصورتیکه انسانها فارغ ازاینکه درکدام کشور و با چه فرهنگی بزرگ شدن دارای توانمندی هایی هستن که درسازمان مجاهدین همه ی اینها ضد ارزش بود .
مثلا کمک کردن موضوع ساده ای است که هرکس می دونه ارزشی انسانیه . اما درمجاهدین این موضوع تخریب می شد وباعث می شد که آدما گوشه گیر باشن وسرشون توکار خودشون باشه به حدی که گاهی آدما جواب سلام هم رو نمی دادن.
شاید از دید رجوی کسانی که ازسازمان جداشدن افرادی ضعیف باشن اما بالعکس افرادی قوی هستن که با خریدن تمام خطرها دراجتماع بااین همه بحران درهویت باز به دنبال هویت واقعی خود هستن . اما رجوی همین رو هم خراب ودرقالب زشت موضوعات جنسیتی تلقی میکرد که آدما به تنفر برسن .
یادم هست بیشتر مسئولین بالا که درسازمان بودن بهم می گفتن ما دیگه جایی برای زندگی نداریم ویه مرگ تدریجی رو انتخاب کرده بودن . چون می دونستن بیرون اومدنشون به درداشون اضافه می کنه وگرنه عاشق مسعود ومریم نبودن . ناگفته نماند تمام کسانی که درسازمان هستن عاشق مردم ایران هستند جز خود رجوی که هدفش یک چیز بیش نبوده ونیست. اون هم حس قدرت طلبی که می خواد اسم خودش رو به عنوان یه انقلابی درتاریخ ثبت کنه . درصورتیکه برعاقلان روشن است که رجوی یک فرد مریض وقدرت طلبه درصورتیکه تمامی ضد ارزش ها برای خودش ارزش بود مثل ازدواج – صحبت کردن وتعریف از خود دلیلش واضح بود همه باید اون رو تقدیس می کردن . درصورتیکه رهبر باید نمونه ای برای اعضا باشه . ولی رجوی جنایتی بزرگ درحق انسان ها کرد .چون همین الان آدمهایی که بیرون هستن بعد از گذشت چندسال دچار بحران هویت هستن .
امیدوارم روزی همه بفهمن که مقصر اصلی کیه وبه امید روزی که رجوی و مسئولینش در دادگاه به مردم واعضای مجاهدین جواب بدن .
رها آزادی

خروج از نسخه موبایل