سیدی کاشانی از قربانیان کودتای ایدئولوژیکی رجوی هم مرد

محمد سیدی کاشانی معروف به بابا متولد1321 درتهران واز اعضای باسابقه فرقه مجاهدین خلق که با گذراندن دوره های نظامی درکمپ فلسطینی ها (حسن سلامه) درسال 1349 فعالیت هایش را با ترور امریکایی ها و مبارزه با حکومت سلطنتی آغاز کرده بود در آذرماه امسال در مقر اشرف سه آلبانی دراوج یاس ودرماندگی درگذشت. وی از جمله زندانیان سیاسی دوران حکومت شاه بود که بخاطر شرکت درعملیات تروریستی خرابکاری در شبکه های برق رسانی دستگیر و به زندان افتاده بود.

بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران وی آزاد ومدتی بعنوان سخنگوی مجاهدین درمصاحبه های مختلف شرکت می کرد و تا سرفصل کودتای درونی موسوم به انقلاب ایدئولوژیکی رجوی عضودفترسیاسی بود. ولی بعداز انحلال این دفتر و قبضه کردن تمامیت مراحل تصمیم گیری توسط مسعود رجوی و ارتقا فرمالیستی مریم بعنوان همردیف مسئول اول وشکل گیری رهبری عقیدتی به رده تشکیلاتی مسئول نهاد تنزل داده شد. یکی از ویژگی های سیدی کاشانی تقابل او با اصل انقلاب ایدئولوژیکی رجوی بود بشکلی که تحت هیچ شرایطی نتوانست ان را هضم وخود را با معیارهای ان که سرسپردگی مطلق واطاعت بی چون وچرا از مسعود ومریم بود را منبطق سازد.
وی که سابقه تشکیلاتی اش از مسعود رجوی بیشتر بود و توسط محمد حنیف نژاد مستقیم عضوگیری شده بود نمی توانست فردی صرفاً اجرایی و سرسپار مطلق باشد. مسعود رجوی هم برای اینکه وی را سرجای خودش بنشاند او را در پایین ترین سطوح مسئولیت و کارهای اجرایی قرار می داد. مسئولیت رسیدگی و نظافت و چیدمان کتابخانه و وصل وپینه کردن سرودهای قدیمی سازمان بالاترین مسئولیت سازمانی بود که رجوی برایش مشخص کرده بود.
رجوی برای درهم شکستن سوابق تشکیلاتی و مبارزاتی او و پروسه زندانش در دوران شاه فقط به همین اکتفا نکرد و درحالیکه دوران تبلیغات نمایندگی مجلس درسال 58 که سیدی کاشانی هم یکی از کاندیدای سازمان درتهران بود اورا سمبل شجاعت وفرمانده توانمند صحنه های نظامی وعملیاتی معرفی کرده بود درجریان نشست های معروف به طمعه با اعمال فشار اورا وادار کرد تا بگوید درجریان طرح ربودن یکی از وابستگان دربار شاه درصحنه ترسیده وجازده است وهمین امر باعث دستگیری اعضا وشکست طرح عملیاتی شده بود.
سیدی کاشانی هیچگاه در نشست های مسعود رجوی داوطلب صحبت کردن وموضع گیری نبود بلکه عمدتا از طرف مسعود ومریم ویا مسولین زن شورای رهبری به پای میکروفون فراخوانده میشد تا اورا وادار به مدح وستایش رجوی وبخصوص مریم کنند .این نحوه برخورد با بسیاری از اعضای قدیمی واز جمله مهدی فیروزیان، مهدی افتخاری ومجید معینی هم میشد. بعد از کودتای ایدئولوژیکی رجوی وقتی اسامی هییت اجرایی منتشرشد اسامی خیلی از اعضای قدیمی دفترسیاسی سابق واز جمله علی زرکش جانشین مسعود رجوی در آن نبود واین موجب تناقض تمامی اعضا شده بود. رجوی با این کودتا تصمیم گرفت با تمامی اعضای قدیمی تسویه حساب نماید اعضای قدیمی که مورد بی مهری رجوی قرار گرفته بودند اگرچه بلحاظ فیزیکی درتشکیلات بودند ولی بلحاظ ایدئولوژیکی مردگانی بیش نبودند. کارکتر و توانمندی آنها بکلی تغییر کرده بود چون درمواضع مسئولیت هایی بکارگرفته شده بودند که قبول نداشتند وصوری ان را پذیرفته بودند. اوج ومنتهای فریبکاری رجوی آنجا بود که درحین تحقیر و حذف تاثیرگذاری انها از مرگ فیزیکی انها بیشترین استفاده را می برد وکادرهای قدیمی که درزمان زنده بودنشان هیچ ارزشی برای انها قائل نبود را درهنگام مرگ قهرمان ومجاهدان صدیق ومبارزان چند دهه لقب می داد. برای رجوی مرگ این دسته از مسئولین از رده خارج شده قدیمی خیلی با ارزش تر وبی دردسرتر از حیات شان بود، به همین دلیل از مرگ شان استقبال می کرد.
بی شک سیدی کاشانی اخرین عضوقدیمی نخواهد بود که مرگ درکنج عزلت و مکانی دور افتاده بسراغشان می اید. مرگی که دیگر هیچ تاثیری برزندگی دیگران جز احساس ترحم نخواهد داشت.
علی اکرامی

خروج از نسخه موبایل