مجاهدین خلق و فرهنگ ایرانی

فرهنگ ایرانی یکی از قدیمی‌ترین و غنی ترین فرهنگ‌های جهان است. ایرانی‌ها در حقیقت وارثان تمدن پارس هستند و بخش زیادی از جمعیت فلات ایران را تشکیل می‌دهند. آنها که میراث ملموس و ناملموس این تمدن عظیم را به ارث برده‌اند، این فرهنگ را گرامی می‌دارند و نماد‌ها و آیین‌ها و سنت‌های آن را کمابیش پاس می‌دارند. بنابر توضیحات ویکی پدیا، واژه پارسی (پرشین) هنوز هم به لحاظ تاریخی به بخش غالب مردمی اتلاق می‌شود که با فرهنگ ایرانی در فلات ایران زندگی می‌کنند.

ایرانیان مهاجر در سراسر جهان نیز فرهنگ پارسی یا ایرانی را ارج می‌نهند و به حفظ نماد‌ها و سنت‌های آن اهمیت می‌دهند. بیشتر ایرانیانی که در خارج زندگی می‌کنند علاقه دارند که فرزندانشان را در عین اینکه در فرهنگ جدید پرورش می‌دهند، آشنا و مرتبط با فرهنگ مادری نگه دارند. اعضای تشکیلات مجاهدین خلق نیز به نوعی مهاجر محسوب می‌شوند. آن‌‎ها تبعیدی‌هایی هستند که در کلونی خود تحت حکمرانی کیش شخصیتی مسعود و مریم رجوی روزگار می گذرانند.
از آنجایی که دولت‌های غربی مجاهدین خلق را اپوزیسیون جمهوری اسلامی می‌دانند، نقش این گروه در سیاست های غرب در قبال ایران، همواره بین نیروی نیابتی عملیاتی و جاسوس بودن و وجه المعامله میان دولت‌ها بودن، در تغییر است. از این رو، نقش مجاهدین خلق در سیاست‌های خصمانه آمریکا و اسرائیل علیه ایران گاه به گاه دچار تغییراتی می شود.
گاهی این تغییر در سیاست‌ها بسیار ناگهانی و غیر‌منتظره است. نمونه آن دستور چند هفته پیش وزارت امور خارجه آمریکا برای ممنوعیت ارتباط دیپلمات‌های آمریکایی با گروه‌های مخالف ایرانی بود که به سرعت برق با دستور دیگری جایگزین شد. دستور جدید که روز دوازدهم ژانویه صادر شد به مقامات وزارت امور خارجه تاکید می کرد که «از فرصت های پیش آمده برای ملاقات با ایرانی‌های تبعیدی و یادگیرفتن از آن‌ها استقبال کنند». مطابق این دستور دیپلمات های آمریکایی باید برای آموختن درباره فرهنگ ایرانی، میزبانی تبعیدی ها در «رویدادهای فرهنگی ایرانی» را در نظر داشته باشند. این دستور در عین حال گوشزد می‌کند که همه مواضع و اهداف گروه‎‌های اپوزیسیون ایرانی مطابق با اولویت های سیاسی آمریکا نیست- به نظر می‌ر‌سد که فرهنگ ایرانی برای دولت آمریکا اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است که دانلد ترامپ نیز تهدید به حمله به اماکن فرهنگی ایران می کند!
جرت بلانک، یکی از مقامات دولت اوباما که سابقه کار در امور ایران دارد، درخصوص این تغییر رویکرد وزارت امورخارجه می‌گوید: « دست کم دو مشکل در ارتباط با این تغییر رفتار وجود دارد. نخست آنکه این سیاست از اساس غلط است. دیپلمات های آمریکایی نباید با مجاهدین خلق و گروه های مرتبط با آنها دیدار کنند. آن ها نماینده یک فرقه خطرناک هستند. ما باید از همه اشتباهاتی که در جنگ عراق مرتکب شدیم، مثل فریب اپوزیسون تبعیدی کذایی را خوردن، پرهیز کنیم. مشکل دوم این است که این موضوع ناکارآمدی مطلق و هرج و مرج در سیاست ورزی این دولت را نشان می‌دهد _ که یک دستورالعملی را می فرستند و در کمتر از یک هفته آن را لغو می کند. آن ها اصلا نمی دانند چه می‌کنند.»
حال بیایید تصور کنیم که دولت آمریکا واقعا منافع و موضع مجاهدین خلق را در راستای اولویت های سیاسی خود نمی‌داند، آیا نباید درباره اینکه مجاهدین نمایندگان مناسبی برای انتقال فرهنگ ایرانی هستند یا خیر کمی تجدید نظر کند؟ ظرفیت مجاهدین خلق برای نمایندگی فرهنگ ایرانی محدود است به مراسمی نمادین به نام جشن نوروز که معمولا در آن عده ای چهره سابقا سیاسی غربی پول های کلانی می گیرند که در کنار مریم رجوی حضور یابند و در آرزوی سرنگونی حکومت ایران داد سخن سر دهند.
در خصوص فرهنگ ایرانی نباید فراموش کرد که یک آیین مهم فرهنگی دیگر که همواره در رسانه‌های مجاهدین خلق به آن پرداخته می‌شود، چهارشنبه سوری است. این آیین از آن جهت برای مجاهدین خلق اهمیت دارد که فستیوال آتش بازی در ایران است و مردم در اطراف آتش شادی می‌کنند، از روی آتش می پرند، فشفشه و ترقه بازی می‌کنند و به استقبال بهار می‌روند. این آیین برای ایرانیان جشنی ملی است که نوید بخش پیروزی روشنایی و گرمای بهار بر سرما و تاریکی زمستان است.
در مقابل برای سران مجاهدین خلق، چهارشنبه سوری فرصتی برای به راه انداختن پروپاگاندا و جا زدن تصاویر شادی، پایکوبی و آتش‌بازی مردم به عنوان صحنه‌های اعتراض و آشوب علیه رژیم است. برای مثال، این کپشن عکسی از مراسم معمولی چهارشنبه سوری در ایران است که سال گذشته در یکی از سایت‌های انگلیسی مجاهدین خلق منتشر شد: «جشنواره آتش در ایران تبدیل به اعتراض علیه رژیم در سراسر ایران شد.» !

سوال مهمی که در اینجا مطرح است این است که در درون قرارگاه‌های مجاهدین خلق تا چه حد به فرهنگ ایرانی اهمیت داده می‌شود؟ آیا سیاستمداران آمریکایی با حضور در مقر مجاهدین خلق با فرهنگ ایرانی آشنا می‌شوند؟ پاسخ این سوال را می‌توان در خاطرات و مصاحبه های اعضای جدا شده یافت.
فرهنگ ایرانی، فرهنگی کاملا خانواده محور است. در این فرهنگ، به ارزش های خانوادگی بهای بسیار داده می‌شود. همه این جشن ها، آیین‌ها و سنت‌ها در بستر خانواده و در جمع دوستان معنا می‌یابند. صلح و شادی ارمغان اصلی این آیین‌ها هستند. در حالی که در تشکیلات مجاهدین‌خلق، روابط خانوادگی، دوستانه و هر گونه رابطه عاطفی دیگر ممنوع است. اگر اعضای تشکیلات از اعضای خانواده‌شان کسی را در درون قرارگاه داشته باشند، دیدار با او تنها برای دقایقی در همین جشن‌های کذایی نوروز و با حضور مسئولان رده بالاتر میسر است. کسانی که خانواده شان بیرون از تشکیلات است که به هیچ عنوان اجازه تماس و دیدار با آنها را ندارند. خانواده دشمن تشکیلات تلقی می شود. جشن‌های کذایی نوروز در سازمان سرشار از شعار‌های سیاسی و سخنرانی‌های به اصطلاح انگیزشی اما نفرت پراکنانه‌ای هستند که سخنرانان، برای اعضای درمانده شستشوی مغزی شده انجام می‌دهند.
بازگردیم به رابطه میان مجاهدین خلق و آمریکا و اسرائیل. تاریخ این روابط نشان می‌دهد که این روابط بیشتر سیاسی و عملیاتی بوده است. شاهد آن نیز همکاری عملیاتی عوامل مجاهدین خلق با موساد در قتل دانشمندان هسته‌ای ایرانی است. ماجرای ترور سردار سلیمانی توسط پهباد آمریکایی و تحت دستور مستقیم دانلد ترامپ و در پی آن وعده او برای بمباران سایت‌های فرهنگی ایران باردیگر نقش عملیاتی مجاهدین را به خاطر می‌آورد. هفته گذشته نیز فرمانده سپاه دارخوین در خوزستان ترور شد که برخی رسانه های خارجی این موارد را به هم بی ربط ندانسته اند.
تایلر دوردن در سایت زیروهدج در این باره می نویسد: « این ترور اخیر، امکان دست داشتن عوامل اطلاعاتی خارجی را مطرح می‌کند، حتی اگر در حد حدس و گمان باشد. یکی از کاندیدا‌های احتمالی بهره بردن از حمایت مخفیانه آمریکا و اسرائیل مجاهدین خلق است که در ایران و کشورهای زیاد دیگر، گروه تروریستی محسوب می شوند. گروههای مرتبط با مجاهدین خلق قبلا در ایران در قتل های سیاسی دخالت داشته اند.»
او در ادامه می نویسد: « اساسا مجاهدین خلق یک فرقه شبه نظامی که خود را وقف سرنگونی حکومت ایران کرده است و زیر کنترل شدید رهبری کاریزماتیک مریم رجوی است. این گروه سال هاست که مظنون به انجام قتل‌ هولناک بسیاری از مقامات بلند پایه ایرانی، به ویژه دانشمندان و مهندسان هسته‌ای است و احتمال استفاده از آن برای سرویس‌های جاسوسی خارجی وجود دارد. تا چند سال پیش مجاهدین خلق در فهرست گروه های تروریستی وزارت امورخارجه آمریکا بود اما دولت اوباما آن را از فهرست حذف کرد.»
به نظر می‌رسد که جنگ طلبان آمریکایی بیشتر مشتاق بهره‌برداری از سوابق تروریستی و جاسوسی مجاهدین خلق هستند تا ظرفیت های فرهنگی آن. این گروه متشکل از قاتل‌های حرفه‌ای و جاسوس‌های کارکشته است که در یک ساختار فرقه‌ای شستشوی مغزی شده اند و بدین ترتیب قطعا در عملیات‌های تروریستی علیه موضع ایران بسیار مفید تر عمل می‌کنند تا در مراسم و جشن های فرهنگی ایران و از همین روست که گروه نیابتی مورد علاقه جنگ طلبان هستند.
مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل