مریم رجوی را بهتر بشناسیم – قسمت 17

مریم میگوید :
” به‌یاد بیاوریم که روز بعد از قرار داد ۱۹۳۸مونیخ، وینستون چرچیل در پارلمان انگلستان گفت: «شما بین جنگ و تسلیم خفت‌بار، ننگ و تسلیم را انتخاب کردید ولی متعاقباً جنگ را خواهید داشت». بیایید نگذاریم که تجربه مونیخ، با ملایان مسلح به بمب اتمی، تکرار شود….”.
این اتفاق ( ننگ وتسلیم درمورد ایران وطرف های حسابش) کی وچگونه اتفاق افتاده است ؟
ایران با گروه 1+5 برسر برجام به توافق رسید و جنگ احتمالی را قطع کرد که البته شما بهمراه اسرائیل وعربستان با این توافق بشدت مخالفت کرده وگفتید که هم غرب وهم ایران شکست خورده وبرنده ی این بده وبستان ها ، صرفا شما هستید وچرا؟
آخر قرار نیست که شما بعنوان یک گروه فرقوی بی نظیر شکست بخورید و به هر ترتیبی که هست – ولو بصورت دروغین – باید پیروز شوید وبا اعلام آن ، جایگاه رهبر ” خاص الخاص ” و معاونش مریم را درپیش مریدان مسخ شده، خراب نکنید!
بلی! فرقه ی رجوی نباید شکست بخورد واگرهم خورد- که غالبا چنین است- با وارونه نمایی وایجاد جار وجنجال باید پیروزش معرفی کرد تا شالوده اش بهم نریزد!
در ادامه :
” اصل ولایت فقیه، اصل اساسی قانون اساسی رژیم است. این اصل قوای مجریه و مقننه و قضاییه و نیروهای مسلح را تماماً در سلطه ولی‌فقیه قرار می‌دهد. رأی مردم در مقابل ولی‌فقیه پشیزی ارزش ندارد. نمایش‌های انتخاباتی ابزاری برای تحکیم سلطه ولی‌فقیه است. زن‌ستیزی، ذاتی این رژیم و وسیله‌ای برای انقیاد کل جامعه است….”.
پس درجمهوری اسلامی رای مردمی وجود دارد وشما فقط به کم وکیف قضیه اعتراض دارید؟
دراینصورت خودتان هم به این کار عادت کرده و انتخابات را درتشکیلات خود جابیندازید وگرنه کسی که انتخابات سرش نمیشود، نمیتواند به انتخابات دیگران که به هر تقدیر اجرا میشود وانسان های بیشماری وارد میدان شده واظهار نظر نموده و سطح آگاهی عمومی را بالا میبرند.
برخورد جمهوری اسلامی با زنان اگر هم مطلوب نباشد، درمقایسه با برخوردی که باند رجوی وشما بعنوان دلاله ی محبت با زنان مجاهد کرده اید، قابل تقدیر و تحسین است وارزش دادن جایزه ی نوبل به جمهوری اسلامی ایران را دارد.
لطف کرده شما هم اختیاراتی که درایران نمایندگان مجلس وسران سه قوا دارند، درتشکیلات خود ملحوظ نمایید وبگذارید که آنها هم مانند مجلسیان ودولتی ها ، حرف های متفاوت داده وراهکارهای متنوعی بدهند که ممکن است بزرگتر ها با آن موافق نباشند.
مثلا بگویند که بااین یا آن نظر مسعود یا مریم زیاد موافق نیستند!!!
همچنین :
” ما از غرب نه پول می‌خواهیم و نه سلاح، ما می‌خواهیم بین مردم و مقاومت از یکسو، و رژیم حاکم از سوی دیگر، بی‌طرف باشند. حق مقاومت را نفی نکنند “.
غرب هم کشورهایی را میدوشد که شما ازآنها پول میگیرید. فرقش این است که شما پول مزدوری میگیرید وآنها باج میستانند!
اساسا غرب اهل پول دادن نیست و درنهایت قولی میدهد برای سر خرمن.
اینکه از غرب بخواهید که بین شما ودولت ایران بی طرف باشند، برای خود آنها هم خنده دار است . چرا که ازیک جنس نیستید و یک گروه فرقوی با یک دولت که درجهان شناخته شده است ، غیر قابل قیاس است وهمان بهتر که از غرب بخواهید که میان شما وسلطنت طلبان فرق نگذارند. همین!
همینطور:
” هدایت یک کارزار عظیم جهانی برای خروج نام مجاهدین از لیست‌های تروریستی در اروپا و آمریکا، و افشای بند و بست‌های پنهانی برای مماشات با رژیم آخوندی، صحنه دیگری از مبارزات مریم رجوی است. حاصل این مبارزات خروج نام مجاهدین از لیست سازمانهای ممنوعه در انگلستان در سال۱۳۸۷، از لیست تروریستی اتحادیه اروپا در سال ۱۳۸۸، رفع اتهام تروریستی در پرونده ۱۷ژوئن توسط قاضی تحقیق ارشد فرانسه و لغو برچسب تروریستی در آمریکا در مهرماه سال۱۳۹۱بود “.
دراین مورد بهتر است به نوشته ی یک متخصص آگاه به امورمجاهدین که با جمهوری اسلامی هم مخالف است ، اشاره کرده و قضاوت در این مورد را بعهده ی خوانندگان محترم بگذارم :

” مجاهدین مدعی هستند دادگاه‌های فوق رای به لغو برچسب تروریستی آنها داده‌اند و از این بابت کلی تبریک و شادباش ردوبدل کرده‌اند. همچنین به رای اخیر دادگاه عالی امریکا به تاریخ ۸ ژانویه ۲۰۰۷ گریزی خواهم زد که مجاهدین از اساس منکر آن شده‌اند. آخر در دستگاه فکری مجاهدین، شکست مال دیگران است و تنها پیروزی ست که نصیب آنها می‌شود.
و امّا اصل موضوع: بنا به تصمیم وزارت خارجه آن کشور، ایالات متحده امریکا سالهاست که مجاهدین و سایر سازمانهای وابسته به آن را در لیست گروه‌های شناخته شده ی تروریستی (FTO) قرار داده است. مجاهدین هم با استفاده از سیستم قضائیِ دموکراتیک در امریکا تصمیم فوق را چند بار به چالش حقوقی کشیدند. پایه ی‍ حقوقی مباحثه ی مجاهدین هم این بود که در زمان تصمیم گیری درباره ی لیست مذبور به مجاهدین امکان دفاع داده نشده است. چرا که به زعم مجاهدین در صورت برخورداری از چنین موقعیتی میتوانستند ثابت کنند که گنجاندن نام آنها در لیست گروه‌های تروریستی موضوعیت نداشته است. در این راه هم با صرف هزینه‌های هنگفت، زبده‌ترین وکلای آشنا به حقوق بین‌الملل از جمله Jacob Stein،George Fisher، و Ronald Precub را استخدام کردند. مطابق با حکم منتشره از سوی دادگاه، در تاریخ ۱۷ ژانویه ۲۰۰۳ دادگاه استیناف امریکا برای منطقه ی کلمبیا به شکایت مجاهدین رسیدگی کرد و وکلای هر دو طرف دعوا نظرگاههای خود را علیه دیگری ارائه دادند. دلایل و مدارک وزارت خارجه ی امریکا که به نامگذاری فوق منجر شد مشتمل بر دو دسته مدارک عمومی و طبقه بندی شده بودند که به دادگاه ارائه دادند. از جمله مدارک علنی که علیه مجاهدین به دادگاه ارائه داده شده بود مواردی بود که به ترور افراد نظامی و غیرنظامی امریکائی به دست مجاهدین در زمان شاه دلالت میکرد، و همچنین مشارکت آنها در حمله به سفارت امریکا در آبان ماه سال ۱۳۵۸ شمسی. در پاسخ، مجاهدین هرگونه دخالت در ترور امریکائیان در زمان شاه را رد کردند و آن را به انشعابیون از سازمان نسبت دادند، یعنی همانهائی که مجاهدین به انها “اپورتونیستهای چپ نما” اطلاق میکنند. همانگونه که رسم حاکم بر این فرقه بوده، وقتی کار در جائی بیخ پیدا میکند فوراً آن را به دیگران نسبت میدهد و خود را از آن کار مبری میکند. در تفکر و نظام ارزشی مجاهدین، دروغگوئی و کتمان حقیقت جای ویژه‌ای دارد. آنهائی که با گذشته ی مجاهدین آشنائی دارند خوب می‌دانند که بعد از انقلاب سال ۵۷ شمسی در ایران، مجاهدین همواره مواضع ضدامریکائی خود را به رخ سایر افراد و گروه‌ها می‌کشیدند و حتی در زمان تسخیر سفارت امریکا در تهران مدعی شدند که این نیروهای آنها بودند که شروع کننده ی حمله به سفارت بودند و اینکه “نیروهای انحصارطلب خط امامی” منکر شراکت مجاهدین شده بودند. در سخنرانی آقای رجوی در استادیوم امجدیه نیز به مقامات دولت مرحوم بازرگان ایراد می‌گرفتند که چرا “ایادی امپریالیزم امریکا” را افشا و طرد نمیکنند. آخر در آن زمان مجاهدین داشتند نان مواضع “ضد امپریالیستی” خود را می‌خوردند و در این راه خود را “فرزندان جان بر کف امام خمینی” محسوب میکردند. مجاهدین در همان زمان سری چهارم سرودهای خود را که در آن سرود “نبرد با امریکا” همراه با دکلمه‌ای با صدای رضا رضائی بعنوان کسی که در زمان شاه مستشار نظامی امریکا سرهنگ هاوکینز (Hawkins) را اعدام انقلابی” کرده منتشر کردند. ترانه ی معروف “سرکوچه کمینه” مجاهدین هم با الهام از همین قتل ساخته بودند. نگاهی گذرا به نشریات مجاهدین بعد از انقلابِ سال ۵۷ به خوبی خواننده را با مواضع تند ضدامریکائی مجاهدین در آن زمان اشنا میکند. با این حال آنها حتی در مقابل قاضی‌های دادگاه عالی امریکا منکر چنین چیزی شدند و آن را به “افراد مارکسیست شده ی گروه” نسبت دادند. مجاهدین ضمناً استدلال میکردند که چون به مدارک طبقه‌بندی شده ی وزارت خارجه دسترسی نداشته اند نتوانسته‌اند پاسخهای لازم را تهیه کنند و از دادگاه خواستند که وزارت خارجه را موظف کنند تا مجاهدین را از لیست تروریستی خارج کند.
دادگاه فوق پس از بررسی همه ی مدارک و قرائنِ موجود قضاوت نهائی خود را در تاریخ ۹ می همان سال (۲۰۰۳) اعلام نمود. بر اساس رای دادگاه، درخواست مجاهدین مردود شناخته شد. فراتر از آن، قضات دادگاه اعلام کردند که بر خلاف نظر مجاهدین، وزارت خارجه ی امریکا همه ی حقوق قانونی مجاهدین را در نامگذاری تروریستی با آنان رعایت کرده است. یکی دیگر از همین قضات پا را از این هم فراتر گذاشت و اعلام کرد حتی اگر مدارک طبقه‌بندی شده (محرمانه) وزارت خارجه را در نظر نگیریم، مدارک و ادله ی ارائه شده توسط خود مجاهدین کافیست که ثابت شود آنها در اقدامات تروریستی سهیم بوده اند و در نتیجه شایسته ی نامگذاری فوق “.

ادامه دارد…
صابر

خروج از نسخه موبایل