۱۰۰۰ زن در فرقه سرکوبگر رجوی در شرایط بحرانی قرار دارند

ارتباط های پشت پرده خانم «مونیکا کروئه مازی»، همسر رئیس جمهور آلبانی و ر‌ئیس جنبش سوسیالیست این کشور با مریم رجوی، موجب اعتراض شدید خانواده های اسیران فرقه رجوی شد.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق به همین منظور خانم مریم سنجابی که در گذشته مناسبات درونی فرقه رجوی را درک کرده و به خوبی با تضادها و فریب های آن آشنایی دارد به نمایندگی از طرف خانواده های اسیران فرقه رجوی داوطلب شد تا متن این نامه اعتراضی را تنظیم نموده و ناگفته هایی از ماهیت واقعی این فرقه خطرناک را برای بانوی اول آلبانی آشکار سازد.
لازم به توضیح می باشد که متن این نامه توسط پایگاه فراق به زبان های آلبانیایی و انگلیسی ترجمه و از سوی کانال های رسمی به خانم مونیکا کروئه مازی ارسال گردیده است.

متن کامل این نامه را در زیر می خوانید:
سلام خدمت بانوی اول کشور آلبانی سرکار خانم مونیکا کروئه مازی
اخیرا در اخبار سایت ها متوجه شدیم جنابعالی در کشورتان دیداری با مریم قجر عضدانلو رهبر سازمان مجاهدین داشته اید.
با اظهار تاسف نسبت به این دیدار می خواستیم به طور مختصر حقایقی از وضعیت زنان و مناسبات فرقه ای سازمان مجاهدین به اطلاعتان برسانیم.
شاید که این فرصتی باشد جهت ثبت در تاریخ و روشنگری کوچکی در مسیر آزاد اندیشان و روشنفکران جوامع حقوق بشری، طبق تجربیات و حضور ۲۰ ساله اینجانب در مناسبات فرقه ای با کمال تاسف به عرض شما می رسانم، سازمان مجاهدین که مدعی آزادی خواهی و مبارزه است حدود ۱۰۰۰ زن عضو در شرایط بحرانی و سنی حدودا 50 الی۶۰ سال دارد که بخش وسیعی از این زنان در طیف سنی ۱۸ الی ۲۵ سالگی بنا به شرایط زمان و ظاهر فریبنده سازمان مجاهدین که مدافع آزادی به نظر می رسید به عضویت آن درآمدند.
بخشی از این زنان هنگام عضویت متاهل و دارای فرزند بوده و بخشی دیگر مجرد بودند ولی در ادامه و در سیر تحولات فرقه ای و عجیب و غریب این سازمان سری و مخوف تمامی معادلات و قوانین داخل فرقه تغییر و به روال سخت گیرانه ای انجامید که بخش هایی از آن را در ذیل به اطلاع می رسانم.
به جرئت می توانم بگویم صدرصد زنان حاضر در کمپ های فرقه مورد تبعیض جنسیتی و محرومیت از حقوق اولیه انسانی هستند و بیش از نود درصد آنان امکان دسترسی به حقوق اولیه بشر، آزادی های اولیه ، تماس با خانواده و دنیای آزاد را ندارند.
خانواده های آنها و اعضای فرقه هفت سال در پشت درب کمپ های فرقه در کشور عراق تجمع نموده و ملتمسانه فریاد می زدند و خواستار دیدار با فرزندان شان بودند ولی متاسفانه اجازه ملاقات حتی چند دقیقه ای به آنها ندادند و هم اکنون نیز در کشور شما کارشکنی ها ادامه دارد و برخلاف تمامی قوانین حقوق بشری و بین المللی خانواده ها را از دیدار و حتی تماس با فرزندانشان محروم می نمایند.
طبق تجربه من و بیش از هزار شاهد عینی جداشده از فرقه، (با اسامی و اسناد مستدل موجود هستند) در درون تشکیلات منافقین نه آزادی عملی وجود دارد و نه اجازه فکر و اندیشه ای هست و اصالتا کسی حقوق و آزادی عمل ندارد و در این مسیر زنان بیشتر در معرض محرومیت های مضاعف قرار دارند.
قوانین و ساختار های ابداعی فرقه که اعضا را ملزم به اجرا می نمایند تفاوت فاحش و ۱۸۰ درجه ای با ادعاها و مرامنامه های دروغین منتشره از طرف فرقه داراست.
در حالی که بنا به ادعاها و لوایح منتشره از طرف فرقه و منتسب به خانم رجوی ادعا می شود برای زنان حق طلاق، اجازه پوشش آزادانه، ممنوعیت چند همسری، حق داشتن شغل و آزادی های اجتماعی، حق انتخاب دین و مذهب و… به رسمیت شناخته شده اما این سخنان تنها شعاری بیش نیست و
درون مناسبات و تشکیلات فرقه علاوه بر اینکه هیچکدام از اصول فوق رعایت نمی شود مردان و خصوصا زنان بی حقوق ترین افراد بوده و به شدت مورد ظلم مریم رجوی هستند.

بنا به قوانین مریم رجوی، در فرقه رجوی ازدواج ممنوع است، فرزند داشتن ممنوع است، زندگی خانوادگی در جریان نیست، متاهلین قدیمی هم بنا به دستور رهبر فرقه از سال ۱۳۶۸ مجبور به جدایی و طلاق شدند.
مهمتر از همه حق تفکر و اندیشه ای نیست و بر اساس آموزش های فرقه افراد ملزم به قربانی کردن جسم و روح و انسانیت خویش برای رهبر فرقه هستند و مریم و مسعود رجوی را به مانند قدیس و بت بایست بپرستند.
آزادی پوشش وجود ندارد و تمامی زنان و دختران موجود در تشکیلات مجبور به استفاده از پوشش اجباری هستند. علاوه بر پوشش اجباری آنها حق استفاده از لوازم آرایشی و وسایل بهداشتی لوکس به مانند کرم های ضد آفتاب و عینک آفتابی را نیز ندارند. هم چنین حق استفاده از لباس های رنگی، لباس های غیر از فرم های مشخص اجباری و حتی جوراب رنگی و روسری های متنوع را نیز ندارند. آنها شاد و خوشحال نیستند، زندگی اجباری دارند و شادی افراد مصنوعی است.
برای آشنایی بیشتر شما به تشریح تاریخ وضعیت برخی از قوانین موجود در فرقه می پردازم:
در یک دوره محدود زمانی حدود ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ شمسی که هنوز فرمان طلاق و نابودی کامل خانواده صادر نشده بود ازدواج های تشکیلاتی در بین اعضا صورت می گرفت و بر طبق قانون فرقه، همسر هر فرد را تشکیلات انتخاب می کرد. طرفین انتخاب شده حق اعتراض نداشته و بایستی ازدواج های تشکیلاتی را می پذیرفتند. انتخابی که علاقه و انتخاب آزاد در آن معنایی نداشت و هر کس سرپیچی می نمود مورد تنبیه قرار می گرفت. قانون فرقه چنین بود که برای دختران هر فردی را تشکیلات به عنوان همسر انتخاب می نمود مجبور بودند بپذیرند. پس از آن چنانچه زنان در جنگ ها همسران شان را از دست می دادند، حق نداشتند به همسران خود فکر نموده و یا سوگواری کنند و به سرعت و دوباره با انتخاب و اجبار تشکیلات به همسری فرد دیگری در می آمدند.
هم چنین قبل تر در یک دوره دو ساله ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ شمسی فرزند آوری فقط خاص رده های بالای تشکیلات بود و پس از آن نیز به طور کلی در درون تشکیلات منافقین فرزند داشتن زوج ها و حق بارداری زنان ممنوع شد و از موهبت الهی مادر شدن محروم شدند. درسال ۱۳۶۸ به دستور رجوی فرمان طلاق برای همه اعضا صادر شد و زوج ها مجبور شدند برای همیشه از هم جدا شوند. با اجرای قانون طلاق زنان ومردان ملزم شدند در جلسات فرقه ای نسبت به هم ابراز انزجار نمایند، همدیگر را ملعون و عفریته بخوانند و برای همیشه همدیگر را فراموش نمایند. در این بین اگر عشق و عاطفه ای هم باقی مانده بود به شدت با آن برخورد کرده و افراد خاطی تنبیه می شدند. زوج های قدیمی را به کمپ های مختلف می فرستادند تا کنارهم نباشند.
زنان و مردان مجرد در تشکیلات نیز حق ازدواج و یا فکر به زندگی نداشتند و هر نوع علاقه و عشقی در سازمان مجاهدین همچنان ممنوع است.
از سال ۱۳۷۰ شمسی فرزندان موجود را هم از مادران جدا کرده و از عراق به کشورهای اروپایی فرستادند، ارتباط بسیاری از مادران با فرزندان قطع شد و دیگر امکان تماس با آنها را نیز پیدا نکردند.
فکر کردن به فرزند، پیگیری سرنوشت فرزند، دوست داشتن فرزند، و هر نوع وابستگی و رابطه از این دست ، جرم های نابخشودنی در قوانین تشکیلات فرقه رجوی هستند.
در این رهگذر، بلاها و مصائب زیادی بر سر فرزندان آمد بسیاری از مادران و پدران بعد از اینکه کودکان را از آنها جدا نموده و به اروپا فرستادند سال ها از آنها بی خبر بودند و رد و آدرسی نداشند و فرزندانشان را گم کردند چرا که بسیاری با اسم و پاسپورت جعلی به کشورهای دیگر اعزام شدند و امکان پیدا کردن و ردیابی غیرممکن بود. بسیاری از کودکان بی گناه را سازمان مجاهدین به خانواده های اروپایی بخشید و رد و اثر آنان گم شد.
از طرف دیگر اعضای سازمان حق ندارند با والدین و خانواده شان ارتباطی داشته و درخواست ملاقات نمایند فکر کردن به خانواده، تلاش برای ارتباط و تماس با پدر و مادر، خانواده ها در ایران و اظهار علاقه به آنان نیز از منظر فرقه به شدت نکوهیده و جرم محسوب می شود.
زنان و مردان در محل های کار کاملا جدا گانه و دور از هم قرار دارند. حتی ارتباط با آیفن های داخلی کمپ نیز بین زنان و مردان ممنوع است. تمامی محل های عمومی کمپ ها جداسازی جنسیتی شده است. به عنوان مثال «محل های آموزش»، «کتابخانه»، «پمپ بنزین»، «درمانگاه»، «خودروها»، «سالن های غذاخوری»، در کمپ اشرف به طور کامل از هم جدا بود برای رفتن به پمپ بنزین و هم چنین محل خرید، روزها بین مردان و زنان تقسیم بندی شده بود که هیچگونه ارتباطی بین دو جنس مخالف نباشد.

در زمان های مورد نیاز مراجعه به محل کار و یا صحبت با مردان، زنان می بایست با یک نفر دیگر همراه شده و اجازه تکی صحبت کردن را نداشتند.
زن ها اجازه نداشتند در ماشین هایی که متعلق به مردان بود سوار بشوند و یا هنگامی که خودشان در حال رانندگی بودند مجاز به سوار کردن مردها نبودند. هیچ زنی حق دلسوزی برای مردان را نداشت و حتی اسم بردن از آنان گناهی نابخشودنی است.
برای برخورد با زنانی که این ضوابط را اجرا نمی کردند، مسعود و مریم رجوی در جلسات آنها را «بی ناموس» خطاب کرده و مورد شماتت قرار می دادند. جداسازی کامل جنسیتی در فرقه رجوی و در کمپ هایش، در هیچیک از کشورهای اسلامی نمونه ندارد. در ظاهر امر در تشکیلات منافقین زنان فرمانده یکان ها هستند ولی حق تصمیمی گیری و اقدامی را ندارند. همه تصمیم گیری ها به دستور شخص مریم رجوی امکانپذیر است.
مریم رجوی در آموزش های فرقه ای می گوید: شاخص صلاحیت ، «سرسپاری مطلق افراد» خصوصا زنان به رهبری(خودش و مسعود رجوی) است. هرچه زنان ناآشنا تر به امور سیاسی و کم سوادتر باشند بیشتر مطلوب فرقه بود و از آنان خواسته می شد فرمانبر مطلق باشند. زنانی را که به عنوان فرمانده انتخاب می کردند آموزش می دادند که هر چه بیشتر به مردان فحش بدهند و ناسزا بگویند تا جایگاه بهتری پیدا کنند. مریم رجوی می گفت، شما مهره ای در پازل من هستید که هر طور بخواهم شما را چیده و سازماندهی می کنم و نباید اعتراضی باشد. اعتراض و مخالفت باعث برکناری و افت رده و منجر به فرستادن به آشپزخانه جهت تنبیه می شد.
فرماندهان زن در کنترل مطلق مریم رجوی قرار دارند و اعضای شورای رهبری با تهدید مرگ روبرو هستند و رسما از طرف رجوی به آنها ابلاغ شده بود که اجازه جدایی ندارند و الا محکوم به مرگ هستند. تعدادی از زنانی که شورش نموده و حاضر به ماندن در تشکیلات نشدند پس از محاکمه های رعب آور و انزجار آور توسط رهبر فرقه سربه نیست و به قتل رسیدند از جمله خانم ها مهری موسوی، مینو فتحلعی، زهرا فیض بخش نسرین احمدی، معصومه غیبی پور و پروین.
یا از فرط فشار مجبور به خودکشی شدند همچون، مرجان اکبریان، آلان محمدی، صدیقه رجبیان.
شیوۀ رذیلانه دیگری در فرقۀ رجوی رایج شد که طی آن زنانی که دچار بیماری های زنانه شده بودند، (بدون درمان و مداوا) بلافاصله مورد عمل جراحی قرار گرفته و با خارج کردن «رحم» و… آنان را عقیم و مقطوع النسل می کردند و پس از این عمل شنیع، مسعود رجوی برای آنان پیام تبریک می فرستاد، رها شدید و به قله رهایی رسیدید. (لیست ۱۲۰ تن از این زنان توسط خانم زهرا میرباقری که در سال ۱۳۸۹ از فرقه جدا شد منتشر شده است.)
به زنان فرقه در انبوه جلسات تکراری و طاقت فرسا آموزش های فرقه ای خاص داده می شد و مریم رجوی به آنها می آموخت که: شما فقط در حصار و چهاردیواری رهبری باید باشید. چهاردیواری تشکیل شده از چهار ضلع رهبری- اطاعت محض – قربانی کردن جان و مال – قربانی کردن زندگی و نفس خود برای رهبر فرقه.
آموزش های فرقه ای مریم رجوی این گونه تئوریزه می شد و به زنان می گفت: جسم و جان و زندگی شما متعلق به رهبری و نفس (هرگونه تفکر) شما متعلق به من است و شما هیچگونه هویتی از خود ندارید. همه باید خود را در حیطه و حصار رهبری دانسته و هویت خود را از او بگیرید. این متدلوژی بود که بعدها به اندیشۀ تمام اعضای سازمان القا می شد و تمامی شخصیت، اراده، ایده و تفکر و استقلال افراد را محو و نابود می کردند. زنان و مردان سازمان تحت شدیدترین شکنجه های روحی در طی سالیان در کمپ های فرقه قرار دارند و زندان های متعددی برای افراد ناراضی درسالیان متوالی تشکیل م یشد که دهها تن در طی سالیان زندانی شده و تعدادی نیز در زندان های مخفی فرقه به قتل رسیده و سر به نیست شدند. افرادی از جمله قربانعلی ترابی، پرویز احمدی، جلیل بزرگمهر و…
تعدادی از شاهدین قتل ها و زندان های سازمان از جمله اینجانب توانسته ایم از فرقه مخوف فرار نموده و حاضر به شرکت در هر دادگاه بین المللی برای شهادت و افشای حقایق هستیم.
از شما درخواست دارم کمی بیندیشید و با تعدادی از دوستان جدا شده من در همان کشور آلبانی صحبت کنید و اجازه دهید آنها نیز نکاتشان را بیان کنند. شما را به اندیشه در رابطه با اعمال این سازمان فرا می خوانم گروه های فرقه ای در جهان کم نیستند و مشابهت های زیادی به هم دارند و به راحتی می توانید تحقیق نموده وبه صحت گفتار ما دسترسی یابید و متوجه شوید کدامیک از آزادی های ادعایی سازمان مجاهدین در مناسبات و در تشکیلاتش اجرا می شود.
خانم مونیکا کروئه مازی، امیدوارم در کشورتان شرایطی را محیا کنید که حداقل آن دسته از دوستان من که به حقایق فرقه دست یافته و جدا شده اند، بتوانند با امکانات کمیساریای پناهندگی به دنبال زندگی شان بروند و هم چنین درخواست دارم مانع آن دسته از اعضای ناراضی نشوید که سال هاست اسیر چنگال فرقه مخوف هستند ومی خواهند جدا شوند. خود را گرفتار و شریک جرم رهبران خیانتکار سازمان مجاهدین نکنید و از تجربه تاریخ عراق عبرت بگیرید و در مقابل مردم ایران قرار نگیرید.
مریم سنجابی

خروج از نسخه موبایل