ممکن است دوباره به اشرف برگردیم

گوشه ای از فریبکاری رهبر مجاهدین

شاید در این باره مطالب زیادی از حقه بازی و دروغگویی رجوی تروریست شنیده باشید. من اکنون قصد دارم به گوشه دیگری از آن در پایگاه لیبرتی اشاره کنم تا دریابیم که چگونه دار و دسته رجوی سعی می کردند با هر حقه بازی شده در لیبرتی باقی بمانند و حاضر نبودند قبول کنند که لیبرتی یک سرپل می باشد .

بطور مثال مسئله ای که خودم شاهدش بودم؛ اکیپ ما وقتی از اشرف به لیبرتی رفتیم در توجیه منطقه ذهن ما را بسیار امنیتی نمودند که هر لحظه باید آماده بود . در ادامه برنامه این گونه ترتیب داده شده بود که همه نفرات باید برای مصاحبه نزد کمیساریای پناهندگی که بیرون از کمپ قرار داشت می رفتیم

در این باره همه توجیه شدند که باید تا هر چقدر می توانید مصاحبه های خودتان را طولانی کنید و در همان جلسه اول کار مصاحبه را به پایان نرسانید هر کسی باید سه تا چهار بار برای مصاحبه برود و با توجه به تعداد اعضای فرقه چند سال طول می کشد تا ابتدا مسئله مصاحبه انجام شود و در این مدت ممکن است هر اتفاقی در عراق بیفتد و ما دوباره به اشرف برگردیم.

از آنجایی که سئوالات کمیساریای پناهندگی دست مسئولین بود همه افراد باید جوابهای آنها را نوشته که حدوداٌ پنج صفحه می شد را حفظ می کردند و در مصاحبه باید عنوان می کردیم که مایل به خارج رفتن نیستیم. ابتدا برای این کار همه افراد باید موارد خود را نوشته و عنوان می کردند که به لحاظ فردی حاضر به رفتن از عراق نیستند و اگر قراری به خارج شدن از عراق باشد مایل هستم که جمعی بروم .
در این رابطه با توجه به اینکه فشار زیادی روی افراد می آوردند ولی باز نفراتی مانند خودم توانستم از جهنم رجوی خارج و به دنیای آزاد دسترسی پیدا کنیم .
در ضمن مژگان پارسایی زنی که حرفه اش دروغگویی است، در نشست های لایه ای هر بار حرفش را عوض می کرد. بطور مثال به ما می گفت که قرار نیست از عراق خارج شویم و یا به لایه پائین تر می گفت که ما قرار است همگی به اروپا یا آمریکا برویم . در ضمن هر روز نشست های تکراری و پیام های بی محتوا برای نگهداشتن و روحیه دادن به افراد به نام مریم رجوی خوانده می شد و یا او خودش پیام می داد .
مریم رجوی با انواع حیله ها سعی داشت اعضای نگون بخت را در عراق نگهدارد. ولی از آنجایی که دولت عراق خواستار خروج فرقه رجوی بود به همین خاطر در یک زد و بند با خانم کلینتون از عراق اخراج و به کشور آلبانی که نیاز مبرمی به کمک های مالی غرب داشت فرستاده شدند.

اما مسئله فقط اخراج فرقه رجوی از عراق نبود این یک شکست بزرگ برای رجوی بود که زمانی شعار می داد عراق کشور دوم ماست و ما از این طریق به ایران خواهیم رفت .

اما در پس این اخراج که با خفت و خواری همراه بود باز هم رجوی دروغگو مدعی شد که ما پیروزی بزرگی بدست آوردیم و از آنجایی که به کسی پاسخگو نیست این شعار را سرپوشی بر روی شکست خود نهاده و از این طریق دهان اعضای نگون بخت خود را بستند. ولی این ظاهر قضیه بود چون در کشور آلبانی شاهد بودیم که تعداد زیادی به محض رسیدن به آگاهی که چگونه رجوی آنان را سر کار گذاشته از مناسبات جدا شدند تا بتوانند بقیه عمر خود را به دور از مناسبات فرقه ای رجوی بگذرانند .
اکنون هم رجوی شیاد با اینکه می داند هرگز به خواسته خود که همانا به اصطلاح سرنگونی حکومت ایران است نمی رسد باز هم زمانی برای سرنگونی اعلام می کند تا شاید زمانی برای سرپا نگهداشتن تشکیلاتش داشته باشد و با تمام اصول نداشته اش نوکر تمام وقت غرب و شیوخ مرتجع عربی شده است . اما چیزی که از بیرون نمود دارد وضعیت خراب تشکیلاتش است . دور نیست که هیمنه رجوی فرصت طلب در مناسبات از هم بپاشد و دیگر نامی از این سازمان جهنمی برده نشود و آنگاه مریم رجوی به همراه مردان فسیل شده بازهم نعره سرنگونی سر دهد .
مجید محمدی

خروج از نسخه موبایل