مزدورهای صدام در خاک اروپا، خانواده ها را مزدور می دانند

در پروپاگاندای مجاهدین خلق، امضا برای خواسته‎‌ای انسانی، تلاش برای حمله موشکی به مقر مجاهدین خلق تلقی می‌شود.

در پی جمع شدن بیش از هشت هزار امضا نامه دادخواست خانواده‌های اعضای مجاهدین خلق که خواستار دیدار فرزندانشان در پایگاه مجاهدین خلق در آلبانی هستند، رسانه های تبلیغاتی تشکیلات مجاهدین خلق هدف از این تلاش های حقوقی خانواده ها برای دستیابی به حق طبیعی خود را تلاش وزارت اطلاعات حکومت ایران برای «بازگشایی سیرک مزدوران ارتجاع در اشرف ۳ تحت عنوان خانواده مجاهدین» خواند.

«بازگشایی سیرک» را می توان اشاره به صحنه های دردناک انتظار و چشمان پراشک پدران و مادران سالخورده و ضجه ها و ناله های خواهران و برادران دلتنگ برای عزیزانشان در مقابل کمپ اشرف و کمپ لیبرتی در عراق عنوان کرد.

افرادی که در آفتاب سوزان عراق در شرایطی نامطلوب ساعت ها پشت دروازه های اشرف یا لیبرتی نام عزیزانشان را فریاد می کشیدند و در مقابل با قلاب سنگ و تیرکمان و فحاشی اعضای مجاهدین خلق از آنسوی دیوارها و حصارها مواجه می شدند.

خواهرانی که با دسته گل به آن سوی حصارها دست دراز می کردند تا نشانی از عزیزانشان در درون کمپ بیابند اما با ناسزا و سنگ پرانی مواجه می شدند.

یکی از سند های کذایی مجاهدین خلق در این باره با عبارت «طبق نظر کارشناسان تروریسم» آغاز می شود و در هیچ کجای متن کذایی نامی از یک شخصیت حقوقی یا حقیقی به عنوان کارشناس برده نمی شود و تنها نتیجه گیری می شود که «وزارت اطلاعات آخوندی تلاش دارد که از راههای غیر متعارف از جمله تحت عنوان خانواده و یا بازرگان راه تروریستهای خود به آلبانی را بازکند».

در این متن اشاره به بلند گوهایی می شود که در سال 88 تا 90 خانواده‌ها در مقابل کمپ اشرف می گذاشتند تا صدای خود را به عزیزانشان در پشت حصارهای اشرف برسانند.

سند کذایی نمی گوید که چرا اجازه یک دیدار ساده به خانواده ها داده نشد که مجبور شوند با استفاده از بلندگو صدای فریاد دادخواهی خود را به داخل تشکیلات برسانند.

مجاهدین خلق ادعا می کند که این کمپین امضا برای «کسب ویزای ورود تروریست ها به آلبانی» است، در حالیکه خود با سابقه رسمی حضور در فهرست تروریستی و سوابق غیر قابل انکار اقدام به تروریسم، در خاک آلبانی اقامت دارند.
رسانه‌های تشکیلات مجاهدین خلق برای متقن نشان دادن ادعای خود اسناد دیگری نیز منتشر می کند که بررسی آن ها خالی از لطف نیست. آنها در راستای اتهاماتی که به خانواده ها میزنند پای افرادی دیگر را به میان می کشند، از جمله خانم عاطفه اقبال که سالهاست از تشکیلات جدا شده است و هنوز برادر و برادر زاده ای در تشکیلات دارد که بنا به رسم تشکیلات بارها او را مورد التفات (بخوانید اتهام) قرار داده اند.

هرکس اندک آشنایی با عاطفه اقبال داشته باشد می داند که او از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی است اما از سوی مجاهدین خلق برچسب «وزارتی» می خورد چرا که از حقوق افرادی که در بند ساختار فرقه ای تشکیلات هستند دفاع می کند و از سیاست های سران مجاهدین خلق انتقاد.

اقدام اخیر خانم اقبال در دفاع از امیر وفا یغمایی بوده است. خانم اقبال در حساب کاربری فیس بوک خود با انتشار مطلبی از خواست امیر برای دیدار با مادرش دفاع کرد و خواسته او مبنی بر دیدار با مادرش و دادن خبر نوه دار شدنش به او را خواستی طبیعی و انسانی دانست.

ماشین تبلیغاتی مجاهدین همین اقدام را به عنوان سندی برای مزدور بودن امیر یغمایی و پدرش نیز ارائه می کند. جالب آنکه در همین راستا عکس هایی از کارت شناسایی امیر یغمایی، پروین حسین نیا و یک خبرگار سوئدی به عنوان سند نشان می دهد که به ادعای خود تشکیلات به هنگام حضور این افراد در مقابل پایگاه مجاهدین در آلبانی برای دیدار با مادرانشان، گرفته شده است. منطق تشکیلات این است که حضور خبرنگار به همراه این افراد نشان میدهد که این «کیس مشکوک» است. لازم به ذکر است که این ادعا از سندی با عنوان «پاسخ مشاور حقوقی» استخراج می شود. از این مشاور حقوقی کذایی نه تنها هیچ نام و نشانی در اسناد دیده نمی‌شود بلکه هیچ جمله مبتنی بر حقایق و فکت های حقوقی نیز در کل متن دیده نمی شود و تنها با این جمله که «کیس مشابه سمیه محمدی» است، به زعم نویسنده مستدل شده است.

اسناد دیگر دستخط هایی از امیر وفا یغمایی است که به وضوح نشان می دهد که او به عنوان نوجوانی 14 ساله در زمان حضورش در کمپ اشرف تا چه اندازه تحت فشار و زیر ذره بین بوده است چنان که تمام دست نوشته هایش حتی نامه هایش به پدرش توسط تشکیلات توقیف شده است و امروز به عنوان سند «بریدگی آقازاده» بر علیه او استفاده می شود. حال آنکه خروج از تشکیلات باید حق طبیعی هر عضو باشد.

امیر یغمایی

و جالبتر از همه این اسناد کذایی دست نوشته ای از اکرم حبیب خانی مادر امیر است که در آن از همسر و فرزند خود اعلام برائت می کند و آن ها را همدست وزارت اطلاعات می خواند. نهایتا در کل مطالب که رسانه تبلیغاتی مجاهدین خلق به عنوان سند تلاش ایران برای حمله موشکی به پایگاه مجاهدین خلق ارائه می کند ، حتی یک سند معتبر با قابلیت های قانونی و حقوقی که از سوی یک نهاد حقوقی یا سیاسی باشد، یافت نمی شود. اسناد کذایی همه از درون ساختار تشکیلات می آیند و تهیه کننده این محتوا به اصرار و زور سعی دارد این مطالب را به هم مرتبط کند. مصداق ضرب المثل به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.

مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل