نماد سایت انجمن نجات

بانی اعدام اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین در سال ۱۳۵۴چه کسی بود ؟!

میراث شوم مسعود رجوی برای بازماندگان وی در باند تبهکارش تحت عنوان فرقه رجوی یکی و دو تا نیست و هر جا که دست میگذاری آثار خرابه های وی را به وضوح می شود دید.

چند روز پیش سالگرد 30 فروردین بود ، سالگرد اعدام برخی از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین در سال های 1351 و 1354 در تپه های زندان اوین در تهران آن زمان بود .

افرادی که در آن سالها اعدام شدند عبارت بودند از :
علی میهندوست ، علی باکری ، ناصر صادق ، محمد بازرگانی ، کاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل .

این افراد آن زمان علیه حکومت سلطنتی شاهنشاهی و یا به عبارتی حکومت ستم شاهی و نفوذ آمریکا در ایران و استثمار و استعمار توسط دولت های خارجی بویژه آمریکا و انگلیس قیام کرده و اعتراض داشتند . دانشجویانی که جان خود را وقف وطن خود کردند و به هیچ عنوان سازش با آمریکا را نمی پذیرفتند .

این افراد آرمان گرا به قیمت جانشان از آرمان های خود دفاع کرده و کوتاه نیامدند ، دستگیر شدند و در شکنجه گاه های ساواک شاهنشاهی زیر بدترین فشارها طاقت آوردند و شکنجه گران را سکه یک پول نمودند. اما نکته قابل توجه در همان موقع اینکه همزمان با این افراد در سال 1354 شخص مسعود رجوی هم در زندان بود ! همگان انگشت به دهان مانده بودند که چگونه بقیه اعدام شدند و این فرد از مرگ نجات پیدا کرد ؟!

در زمانی که شاه به هیچ یک از افراد سازمان مجاهدین آن دوران رحم نکرد و حکم اعدامشان را صادر نمود ، مسعود رجوی اعدام نشد و در زندان باقی ماند و بعدا رهبریت خود خوانده سازمان را بر عهده گرفت !
ظاهرا شاه و دستگاه ساواک به این حقیقت پی برده بودند که مسعود رجوی وا رفته تر از آن هست که فکرش را میکردند . فشار زندان بر وی تاثیر منفی گذاشته و بر خلاف بقیه که مقاومت کرده و حاضر به دادن جانشان بودند مسعود رجوی که خودش را در دستگاه مرکزیت سازمان و به قول خودش در شاخه ایدئولوژیک جا داده بود ( علی القائده افراد عقیدتی و وفاداری باید می بودند) عنصر ضعیف النفسی بوده و قابلیت آنرا دارد که بعد از اعدام اعضای مرکزیت و بنیانگذاران ، طرز تفکر ” مجاهد خلق ” را به انحراف ببرد و از ضدیت با شاه خلاص نماید . که اتفاقا همینطور هم شد . در زندان او داستان های اپورتونیسم را به راه انداخت و دیگر خبری از مبارزه با شاه نبود !
واقعا نقشه شاه و ساواک شاهنشاهی عجب کار کرده بود ، دیگر کسی از اعضای بازداشتی و باقی مانده سازمان به فکر سرنگونی شاه نبودند و همه درگیر حفظ طرز تفکر و اندیشه مجاهدی بودند ، چه کسانی که در زندان بودند و چه کسانی که در بیرون زندان بودند . فقط هم به زندان اوین محدود نمی شد ، به همه زندان هایی که هوادار و یا اعضای سازمان را در خود داشت این بحث اپورتونیسم رفته و اصل داستان مبارزه با نظام سلطنتی را به باد فراموشی سپرده بود .

این همان بالاترین و بزرگترین خیانتی است که مسعود رجوی در حق افرادی که کشته شدند مرتکب شد ، باید به جرات گفت که کسانیکه در سال 1354 در زندان اوین کشته شدند همگی بخاطر خیانت های رجوی بود !
هر ساله در این ایام و سالگردهای دیگر مثل 30 خرداد و 15 شهریور و بقیه مناسبت ها به این موضوع به صورت تکراری پرداخته می شود ، زیرا خود مسعود رجوی بهتر از هر کسی میداند که اعدام اعضای مرکزیت سازمان زیر سر او بود و برای پاداش اعدام خودش به حبس ابد تقلیل یافت !
تمام هم و غمش این بود که ثابت کند که اعدام نشدنش بخاطر تلاشهای برادر ” کاظم رجوی ” در سوئیس بود که آنزمان چهره شناخته شده در عرصه بین المللی بود . اگر این را نمی گفت چه میگفت ؟!
مسعود رجوی همه اعضای مرکزیت و بنیانگذاران را به کشتن داد و خودش را رهبر سازمان کرد ! مثل کارهایی که دیکتاتورها برای رسیدن به قدرت انجام میدهند . حذف فیزیکی رقبا و رسیدن به خواسته و تمایل قلبی . قیمتش هم هر چه میخواهد باشد.
او برخلاف خواسته های اعضا و بنیانگذاران سازمان که با امپریالیسم جهانخوار و نظام سرمایه داری ضدیت میکردند و خواهان بر چیده شدن نظام فاسد سرمایه داری بودند ، به سمت آمریکا گرایش پیدا کرد و تمام ضد ارزش های آن زمان را به ارزش تبدیل نمود . نشست و بر خواست های متعدد با مقامات آمریکایی که روح اعدام شدگان را در قبرهایشان به لرزه در می آورد .
القصه این داستان سر دراز دارد که در مقاطع مختلف جا دارد که به گوشه های پنهان و آشکار آن پرداخت و افشاگری نمود تا برای همگان مشخص شود که خیانتکار بزرگ و اول ماجرای اعدام اعضای مرکزیت و بنیانگذاران سازمان چه کسی بود !

بخشعلی علیزاده

خروج از نسخه موبایل