مخاطب واکنش های عصبی فرقه مجاهدین کیست؟ – قسمت دوم

در گذشته علت تهاجم گسترده فرقه رجوی علیه فعالیت های حقوق بشری انجمن نجات ایران را از مدیر عامل انجمن جویا شدیم و توضیحات ایشان را در قسمت نخست درج کردیم که ماحصل گفته ها این بود که “… واضح است که مشکل آنان افراد مسأله داری هستند که حالا به اقدامات حقوقی و بین المللی انجمن نجات دلگرم شده اند. سران فرقه تلاش می کنند این نفرات را متقاعد سازند که تلاش های حقوق بشری انجمن نجات سودی نداشته و بی جهت خوشحال نباشند. در اصل مخاطبشان افراد مسأله دار در داخل فرقه است و می خواهند مشکلشان را با آن ها حل کنند. واقعیت اینست که اقدامات انجمن نجات موجی از شادمانی در میان اعضای ناراضی فرقه رجوی در اردوگاه این فرقه در آلبانی ایجاد کرده است. شرایط درونی سازمان مجاهدین خلق در آلبانی از زمین تا آسمان با شرایطش در عراق فرق می کند. الآن به هیچ عنوان کنترل های معمول در داخل اردوگاه فرقه قابل اعمال نیست و کسانی که مایل به جداشدن هستند به یک جریان رو به رشد تبدیل شده اند.”

مخاطب واکنش های عصبی فرقه مجاهدین کیست؟قسمت اول

در این فاصله ایمیل هایی داشتیم که درخواست داشتند توضیحات بیشتری در این خصوص داده شود و این که چرا سازمان مجاهدین خلق در شرایط کنونی با تمام توان به جنگ با انجمن نجات و خانواده ها آمده است و چه تهدید جدی را در این مقطع نسبت به گذشته احساس می کند؟
برخی از هواداران سازمان در اروپا مطرح کرده اند که چرا در حال حاضر این قدر به انجمن نجات و خانواده ها پرداخته می شود؟ حتی سؤال شده که طومار خانواده ها صرفاً خواهان ارتباط با عزیزانشان در اردوگاه سازمان در آلبانی است و این چه مشکلی برای سازمان ایجاد می کند؟
در زیر توضیحات مهندس ابراهیم خدابنده در این خصوص را به عنوان تکمیل مطالب قبلی به اختصار می آوریم:

“فرقه رجوی بعد از فرو رفتن در باتلاق آلبانی کلاً دو مخاطب بیشتر ندارد:

اول آمریکا و متحدان منطقه ای اش و دوم اعضا و هواداران فریب خورده اش.

چون در واقع دو استراتژی بیشتر ندارد:

اول تلاش برای درگیر کردن ایران با آمریکا و متحدان منطقه ایش و دوم حفظ اعضا و هواداران به هر قیمت برای نشان دادن به مخاطب اول جهت جلب کمک.

ملت ایران طی این سالیان هرگز مخاطب فرقه رجوی نبوده و نیست وگرنه واکنش های شتابزده و بی منطق این فرقه در مقابله با خواست مشروع خانواده ها برای حق ارتباط با عزیزانشان قبل از هر چیز مشت فرقه را در مقابل مردم ایران باز می کند که چقدر مانند تمامی فرقه های مخرب کنترل ذهن ضد خانواده و ضد عواطف خانوادگی هستند. روشن است که سران فرقه رجوی در واکنش های خود به فکر آبرو و پایگاه اجتماعی نیستند چرا که بهتر از هر کس می دانند چنین چیزی وجود ندارد.

سران فرقه رجوی می دانند که اگر اعضا و هواداران را از دست بدهند به دنبال آن کمک های آمریکا و متحدان منطقه ای اش را هم از دست خواهند داد و لذا تمام تلاش خود را در این رابطه به کار می گیرند. کار تشکیلاتی” به زعم سازمان مجاهدین خلق، که همان اجرای مکانیزم فرقه ای حفظ و کنترل نیروهاست، در اولویت نسبت به هر کار دیگری در سازمان قرار دارد.

فعالیت های حقوق بشری انجمن نجات شعله امیدی را در دل اعضای ناراضی و خواهان جدایی در آلبانی که در یک اردوگاه ایزوله و دور افتاده محبوس و گرفتار هستند روشن می نماید و آنان را به آینده امیدوار می سازد که این دقیقاً همان چیزی است که سران فرقه به شدت از آن وحشت دارند.

این مدت صدها خانواده برای مقامات آلبانی و همچنین مقامات اروپایی و بین المللی نامه نوشته و با ارائه عکس و مستندات خواهان فراهم شدن وسیله ای برای ارتباط با عزیزانشان که در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی گرفتار هستند شدند. این خواست کاملاً مشروع است اما فرقه رجوی ضوابط ارتباط ممنوع خصوصاً با دوستان و خانواده را همچون تمام فرقه های دیگر در درون خود اعمال می کند.

اگر به واکنش های فرقه رجوی به اقدامات خانواده ها رجوع کنید روشن است که تلاش می کند که از یک طرف رابطه عاطفی اعضا با خانواده را با تخطئه و تمسخر خانواده ها و توهین و تهمت به آنان ضعیف کند و از طرف دیگر آسمان و ریسمان را به هم ببافد تا ثابت کند تلاش های بین المللی انجمن نجات راه به جایی نخواهد برد و کسی امید به آن نبندد.

اطلاعاتی از درون فرقه رجوی در آلبانی داریم که اعضا در گزارشات درونی خود تناقض می نویسند که مثلاً وقتی از حرکت طومار خانواده ها مطلع گردیدند امیدوار شدند که خانواده ها بتوانند به یاری آنان آمده و راه نجاتی برایشان فراهم کنند.

همچنین اطلاع داریم که لابی مافیایی فرقه رجوی در داخل آلبانی تمامی سعی و تلاش خود را به کار گرفته است تا دولت آلبانی را تحت فشار قرار داده و وادار به موضع گیری علیه فعالیت های انجمن نجات و خانواده ها بنماید تا شاید بتواند ایجاد امید در اعضا را خنثی کند که موفق نبوده است.

طومار خانواده ها در حال حاضر تأثیراتی به مراتب بیشتر از حضور فیزیکی آنان در عراق داشته است. این به دلیل ضعیف شدن تشکیلات مجاهدین خلق و شکننده شدن مناسبات فرقه ایست. واقعیت اینست که این افراد اکنون وارد اروپا شده اند که شرایطی کاملاً متفاوت با قرارگاه اشرف در عراق دارد.

فروپاشی محتوم تشکیلات فرقه ای و مافیایی رجوی و آزاد شدن اسرا نزدیک است و این سوز و گداز ها هم دقیقاً به همین خاطر است.

مخاطب واکنش های عصبی فرقه مجاهدین کیست؟قسمت اول

خروج از نسخه موبایل