از بریدگی تا رستگار شدن مرجان

اکنون اصلاٌ قصد نداریم به سابقه قبلی و فعلی مرجان بپردازیم فقط می خواهیم به ماهیت فریبکارانه رجوی ها بپردازیم که بعد از مرگ وی این گونه سعی در مرده خوری دارد .

در سال 65 وقتی در کراچی پاکستان بودم قرار شد نشستی توسط قصاب کردستان ابراهیم ذاکری برگزار شود . موضوع نشست هم ورود نفرات جدید و نفراتی که قبلاٌ زندانی بوده و اکنون وارد مناسبات شدند، بود. از همان ابتدا مسئول نشست به همه نفرات زندانی عنوان بریده و خائن اطلاق نمود و گفت مگر می شود حکومت ایران به کسی رحم کند و زندانی را آزاد کند ؟ چرا دیگر زندانیان اعدام شدند و شما اعدام نشدید ؟ حتماٌ شما در زندان خیانت کردید که این گونه حکومت شما را آزاد کرده است . این حرف برای خیلی از نفراتی که تازه از زندان آزاد شده بودند گران تمام شد و ناراضی از این حرف که این همه مدت در زندان بوده و سختی ها را تحمل نموده و وارد سازمان شدند باید این گونه مورد تهمت قرار بگیرند . اما در پس این سئوال خود ذاکری هیچوقت حاضر نشد به این سئوال در مورد رجوی جواب بدهد که چرا وقتی به اعدام محکوم شده بود اعدام نشد . البته خیانت رجوی بعداٌ روشن شد که وی تا آخر خط همکاری با ساواک رفته بود تا جان بی ارزشش را در ببرد . سئوالی که وجود داشت آیا قصاب کردستان از خودش سئوال نکرد که چرا رجوی اعدام نشده است ؟

این قسمت را به این خاطر نوشتم تا مشخص شود که مرجان وقتی از زندان آزاد شد مریم رجوی این سئوال را از وی نمود که چرا از زندان آزاد شده ؟ آیا او هم مانند بقیه زندانیان خیانت کرده است ؟ چرا از وی باید تعریف شود ولی وقتی به نیروهای خود می رسید باید بریده و خائن نامیده شوند ؟

مریم رجوی که در فریبکاری دست شوهر دومش را از پشت بسته در تعریف کردن از مرجان می گوید “صدای شورشی زن ایرانی ” آیا وقتی زنی با آن سابقه و به صرف این که چند سال در زندان بوده باید این گونه چماقی بر سر زنان قهرمان ایرانی باشد ؟ البته زنان کشورمان بهتر می توانند تشخیص دهند که شخصی به نام مرجان می تواند صدای آنان باشد یا خیر ؟ آیا مریم رجوی نمی فهمد که این همه زنان که به قول شما به اصطلاح قهرمان بودند مرجان باید صدای آنان باشد؟

البته مریم رجوی برای اینکه از مرجان تعریف کند وی را خواهر بسیار عزیزم عنوان می کند البته شما به صرف خوانندگی از وی سوء استفاده می کردید و اگر این زن قدری قدم کج می گذاشت دیگر از خواهر عزیزم خبری نبود و مورد توهین و ناسزا قرار می گرفت بلایی که سر مرضیه آوردید و دم مرگ حاضر نشدید وی با هیچ کس ملاقاتی داشته باشد و در قرنطینه کامل افراد شما بود چون دیر متوجه فریبکاری شما شد و اکنون سعی دارید از مرگ مرجان برای خود دکانی باز کنید و به تعریف و تمجید از وی بپردازید .

اما جالبتر این که رئیس بزرگ رجوی هم بعد از لنگ و لگد زدن به انجمن نجات و خانواده ها که معلوم است کار آنان به خال خورده فقط به این کلمه اکتفا نمود که وی یعنی مرجان آتش افروز است . در فرهنگ رجوی ها بازی با کلمات یک مورد عادی محسوب می شود و چیز جدیدی نیست انقلابی را بریده و مزدور می نامند و مرجان را انقلابی و شورشگر جا می زنند .

کاملاٌ روشن است که رجوی ها از کجا سوختند آنان دیگر کسی را ندارند که در ترانه هایشان از آنان تعریف کند و دست شان کاملاٌ خالی شده است. در این میان همه مفت خوران فرقه از مهدی سامع گرفته تا قلم بدستان ابن الوقت فرقه همه به اظهار نظر در مورد مرگ مرجان و شخصیت وی پرداختند و همه وظیفه داشتند که از وی تعریف کنند و اینکه انگار فرقه رجوی چه انقلابی به اصطلاح بزرگی از دست داده است !!!.

در یک کلام می توان گفت که مرجان در دام فرقه ای افتاد که نمی دانست چه جانورانی هستند و چگونه از وی می خواهند سوء استفاده کنند و اکنون هم با ردیف کردن یک مشت کلمات به غایت مسخره و بی معنی که هیچ اعتقادی به آن ندارند قصد فریبکاری دارند .
وی نیز مانند بقیه نفرات اسیر فریبکاری و شارلاتان بازی رجوی ها شد و اکنون قصد ارتزاق از مرگ وی را دارند .
هادی شبانی

خروج از نسخه موبایل