مهاجرت به عراق، خودزنی دوم و تعیین کننده ی مسعود رجوی – قسمت 5 و پایانی

مسعود رجوی در پیام خود درمورد فرار به عراق وآغاز انتحارهای بی نظیری که رفته رفته انجام داد ، میگوید :
و سرانجام خطاب به‌شما، به‌همه هم‌میهنان عزیز و آزاده و شریف خارجه، به‌ همه پیشتیبانان شورا و به‌همه هم‌دردان مجاهدین و به‌خواهران و برادران مجاهد خودم که در این‌کشورها می‌مانند…زمانی روشن خواهد شد که حتی در رابطه با عزیمت من، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد‌. فراموش نکنید که حرکت رو به‌جلوست. گفتم که در آستانه‌ یک‌جهش هستیم. نمی‌خواهیم و نباید به‌عقب برگردیم “.

اغلب این خارج نشین های بداقبال، بدستور شما برای شرکت درعملیات احمقانه ی فروغ جاویدان به عراق رفتند و بدون دیدن آموزش نظامی وهمراه کفش های کتانی خود بصورت گله وار به تنگه ی چهار زبر منتقل شدند تا بکشند وبیشتر ازآن کشته وزخمی شوند.
این حرکت روبه جلوی شما چیزی جز بدنام کردنتان وثبوت علنی تر تبدیل شدن نیروهای فریب خورده ی شمابه یکی ازلشکرهای نظامی صدام نبود.
شما با این کار، بدترین دشمنی را با ” خلق قهرمان ایران ” وآنهم بشکل منحصر بفرد کرده واگر مختصر شک وتردیدی بنفع شما دربین آنها وجود داشت ، این شک وتردید بکلی رنگ باخت ومردم شما را دربرابر خود دیده وبعنوان دزدان بچه های خود و قاتلان فرزندان سرباز خود شناختند.

دوباره:
شما‌ ، پشتیبانان شورای ملی مقاومت‌ ، باید سنگرهای مقاومت عادلانه مردم را درخارج‌ازکشور خالی نگذارید‌. بازهم جهان را تکان بدهید، بازهم بلرزانید‌…اگر رضا به‌قضای خدا بدهید، رضا به‌ مشیت خلق و انقلاب بدهید و صادقانه و در حد توان خودتان کار بکنید‌. چه‌کار صدای مقاومت را به‌ گوش جهانیان برسانید و به‌گوش بقیه هموطنانمان و فروغ مقاومت رو زنده نگهدارید‌. نشاط و سرزندگی خودتان را حفظ کنید “.
کاراین پشتیبانان شورای مقاومت رجوی ، توجیه جنایتکاری های رجوی بود ودر دشمنی با مردم ایران و شایسته است تهمت حمایت از مردم به آنها نزنید.
آنها عددی نبوده ونیستند که جهانی را به لرزه درآورند و باشند که رجوی ، جهان را یک لحاف پنداشته که به این راحتی میتوان آنرا به لرزه انداخت!
ضمنا ، اینکه رجوی میدانست که قضای خدا ومشیت خلق که دراینجا مترادف شمرده شده ، این بوده، بسیار قابل تامل است.
آیا این امر مزورانه و جهت سوء استفاده ازدین مطرح شده؟
یا رجوی خواسته است که خود را فردی دررابطه ی خصوصی با خدا معرفی کرده ودراصل ادعای پیامبری کند؟!

همینطور :
این ‌سی‌خرداد را باید بیایید بیرون، پرچم ایران و ندای مقاومت عادلانه مردم ایران را به ‌اهتزاز دربیاورید. … نگذارید مقاومت را قربانی کنند. در عرصه بین‌المللی، اگر شما بلند بشوید، نخواهند توانست. هیچ‌چیز‌ ، هیچ سلاحی و هیچ قدرتی در جهان نیست که بتواند اراده برانگیخته خلق قهرمان درزنجیر را به‌زانو دربیاورد...”.
سی خرداد روزی بود که مردم را بخاطر اوضاع امنیتی سفت وسختی که شما مسبب ایجادش شدید ، درانزوا قرار داد و فضای گفتگو وکسب آگاهی را برآنها تنگتر کرد.
بااین وجود چرا میشود قبول کرد که این مخاطبین رجوی صلاحیت برافراشته نگه داشتن پرچم مقاومتی که ادعا دارید مال مردم است ، دارند؟
اینکه مردم اند که سرانجام موانع جهانی را برای رفاه وخوشبختی خود ازمیان برخواهند داشت ، با شرط رفع مشکلات زیست محیطی وجلوگیری اززمستان اتمی حرفی نیست وباصطلاح دیر و زود دارد ولی سوخت وسوز ندارد.
اما مشکل دراینجاست که این مردم با این مشخصات وباآن شناختی که ازباند رجوی دارند، درآن روزی که ناچار به فرارسیدن است ، مردم وباند رجوی، حساب علیحده ای دارند!

رجوی شعارهای معروفش را دراینجادوباره سر میدهد:
مگر می‌شود دریاها را خشکاند‌ ؟ مگر می‌شود لاله‌ها را از شکوفایی بازداشت و بادها را از وزیدن بازنگه‌داشت‌ “؟
بلی با اقدامات ضد محیط زیستی که اربابان توانجام میدهند ، دریاها هم خشک میشوند!

لاله ها ازبی آبی بوجود آمده که بازهم حاصل طمع کارهای کسانی است که دربرابرشان له له میزنی که صاحب ایرانت کنند ، سرحالی خود را ازدست داده وبا تداوم این وضع ، ممکن است که نشکفند!
گرچه بادهاممکن است که همیشه بوزند ولی با زمستان اتمی و گرم شدن کره ی زمین، این بادها ، بادهای کشنده وسیاهی هستند و مانند تشکیلات شما و ساختار های سلطه وتابعیت ، نبودشان بهتر از وزیده شدنشان است.
صابر
پایان

مهاجرت به عراق، خودزنی دوم و تعیین کننده ی مسعود رجوی – قسمت چهار

خروج از نسخه موبایل