مصاحبه ها و دست نوشته های اجباری از زبان فرزندان اسیرمان محکوم است

اقرار، عمل ارادی است که با اعلام مقر واقع می شود و عمل ارادی باید مقصود باشد و با آگاهی و عمد باشد.

توسل به شکنجه از جمله مواردی است که اختیار اقرار کننده را زایل می‌کند و اقرار او را بی اثر می سازد. قوانین حقوقی و قضائی نیز در تایید همین مطلب چنین مقرر داشته است: “هر گونه‏ شکنجه‏ برای‏ گرفتن‏ اقرار و یا کسب‏ اطلاع‏ ممنوع‏ است‏. اجبار شخص‏ به‏ شهادت‏، اقرار یا سوگند، مجاز نیست‏ و چنین‏ شهادت‏ و اقرار و سوگندی‏ فاقد ارزش‏ و اعتبار است‏. متخلف‏ از این‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ باید مجازات‏ ‏ شود.”

حتی اگر شخص در زمان های قبل اقرار کرده باشد، تاثیر آنچنانی نداشته و اقرار آزادانه در نزد قاضی صادر کننده حکم ملاک است و با وجود کوچکترین اکراه و اجباری، اقرار انجام گرفته بی‌اثر می شود، و حتی در بعضی موارد با انکار بعدی، اثر اقرار پیش زائل میگردد.

تمامی جداشدگان از فرقه ی رجوی، پس از آزادی ، یا پس از اقرارهای اجباری ، صحبت از فشارهای تشکیلاتی و شکنجه های روحی سنگین ، برای اعتراف گیری های مورد نظر مسئولین خود و بازجویان خود کرده اند، نظام شکنجه گر سیستماتیک و تشکیلاتی در درون مجاهدین و اتهام زنی های واهی و اعتراف گیری های اجباری روش مرســـوم در سازمان مجاهدین علیه اعضاء است .

کشاندن اعضای اسیر در اسارتگاههای رجوی به مصاحبه یا دست نوشته خواندن، دادگاههای تفتیش عقاید در قرون وسطی را به اذهان متبادر می کند. وادار کردن اعضای سازمان به تحسین سیستم حاکم بر تشکیلات و مناسبات فرقه ی رجوی ، یکی از اصلی ترین ابزارهای شکنجه در درون سازمان مجاهدین است و اکثر فراریان یا جداشدگان بر دروغ بودن چنین تحسین هائی از رهبری و تشکیلات فاسد سازمان در گذشته ، صحه گذاشتند.
تمامی مصاحبه ها ، دست نوشته ها و اعترافات اجباری در شرایط بسته نظیر اسارتگاه و زندان، فاقد وجاهت قانونی است و هرگز سندیت ندارد. بنا به نظر حقوق دانان و کارشناسان ، سازمان مجاهدین بعنوان یک فرقه ی قرون وسطائی محسوب شده است و تمامی اسناد و مصاحبه ها و نوشته هائی که بیرونی می گردد ، از لحاظ قانونی باطل بوده و هرگز نمی توان در مراجع قضائی و قانونی به آنها استناد نمود ، چرا که اسناد فرقه ها تماما در شرایط مغزشوئی و مانیپولاسیون گرفته شده است و نویسندگان و مصاحبه کنندگان همه در شرایط بسته ، مجبور به این امر شدند!

مدتی است که سران سرکوب در سازمان ، در وحشت از احتمال سفر خانواده ها به آلبانی و فراهم شدن امکان ملاقات با فرزندان شان ، دست به نمایشات مضحک و ساختگی از زبان برخی فرزندان می نمایند، این نمایشات رسوا و دست نوشته های اجباری ، حضیض ذلت و اوج درماندگی رهبران یک فرقه را می رساند که بجای تن دادن به ملاقات خانوادگی ، هر روز حصارهای اسارتگاه مانز آلبانی را بلندتر و بلندتر می کنند!عکس های زیر تعدادی از قربانیان مغزشوئی در فرقه را نشان می دهد که علیه خانواده های خود مجبور به مصاحبه ، یا خواندن و نوشتن دست نوشته های اجباری شده اند.

پرواضح است که همه ی این عزیزان ، با دستور تشکیلاتی و نه با درخواست شخصی به این رویاروئی کشانده شده اند! همه در مواجهه با خانواده ها دودل ، اما به اجبار گفتند که فعلا ماندگار هستیم! بر طبق قوانین حقوقی در محیط های بسته مثل قلعه ی مانز آلبانی که اعضاء امکان خروج آزادانه از آنجا را ندارند، ممانعت از ملاقات خانوادگی نیز مصداق بارز شکنجه است .
آقای مسعود رجوی ، سالها تلاش کرده است که پیوند ناگسستنی اعضاء محبوس ، را با خانواده هایشان قطع کند، سالها کوشیده است که این ارتباط خونی را نجس ! جلوه بدهد!
اما هر چه بیشتر تلاش کرده است ، کمتر موفق شده است، مصداق این کلام هم اینکه 90 درصد اعضائی که در ابتدای ملاقات ها در سالهای 82 و 83 ، خانواده های خود را ملاقات کردند، اینک موفق به جدائی شده و تشکیل خانواده داده اند، پس باید هم به رجوی ها حق داد که مانع ملاقات خانواده ها بافرزندانشان بشوند! در همین راستا آقای بهروز قلاوند را به صحنه کشاندند و از زبان او چنین نوشتند:
در سالهای محاصره اشرف توسط عوامل رژیم در دولت مالکی و وحوش سپاه قدس، عوامل وزارت اطلاعات، خانواده را وسیله و ابزار اعمال فشار و اذیت و آزار مجاهدین کرده و تحت پوش خانواده روانه قرارگاه‌های مجاهدین می‌شدند. همان جانورانی که جلوی اشرف نزدیک به‌دوسال به‌صورت شبانه‌روزی و با۳۲۰ بلندگو عربده می‌کشیدند ...”
این ادبیات کثیف شخص رجوی است که خانواده ها را ” جانور” و ” وحوش” و عربده کش” و … می نامد!
حقیقت این است که اعضای اسیری که در خلال سالهای گذشته موفق به فرار یا جدائی شدند، بوضوح اعلام کردند که همگی به اجبار به خانواده ها سنگ زدند و فحاشی کردند!

جداشده ها سندهای انکارنشدنی ، جنایات درون فرقه ای این سازمان مخوف وطن فروش هستند!

تا کنون بالغ بر صدها وبلکه هزاران نفر از این سازمان جهنمی و ضدمردمی جدا شدند، اگر فرصت و مجال باشد می شود ، سالها و سالها از جنایات رهبران فرقه رجوی گفت و نوشت ، اما حیف که چنین فرصتی دست نمی دهد و از حوصله ی بحث ما خارج است، اما رجوی ها باید بدانند که ادامه ی این روند ضدبشری و ضد انسانی آنها در کشاندن بچه های بی گناه این آب و خاک به مصاحبه های اجباری ، بیشتر و بیشتر ماهیت پلید ضدانسانی وخوی ضدبشری رهبران آنان را بر ملا می نماید و هرگز خللی در عزم جزم خانواده در امر ملاقات بوجود نخواهد آورد.
پس! بجای پرونده سازی های شیطانی در برنامه ی رسوای ” پرونده” و…، بیش از این خود را رسوای عام و خاص نکنند و صلاح فرقه ای ها در این است که تن به ملاقات محتوم خانواده ها با فرزندان خود بدهند، اینک خانواده ها پشت دروازه های آلبانی و اسارتگاه مانز آلبانی ، اردو زدند و دیر یا زود این ملاقات ها در اثر فشار افکار عمومی جهان ، محقق خواهد شد…
فرید

خروج از نسخه موبایل