سخنرانی مریم رجوی در سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت

«دانا چو طبل عطار است؛ خاموش و هنرنمای، و نادان چو طبل غازی؛ بلند آواز و میان تهی»

مجاهدین مشتی از اعضای بی سواد و تروریست خود به همراه تعدادی آدم های علاف خارجه نشین که هیچ گونه وزن سیاسی ندارند را به صورت جنس درهم و البته با پوشاندن کت و شلوار و کراوات و نشاندن آنها در پشت میزهای پر زرق و برق با کامپیوتر و انواع نشان و پرچم ، همانند ویترین مارکت ها که جنس خود را برای فروش تبلیغ می کنند، تحت عنوان شورا دور هم جمع کرده است. چیزی که از دور دل می رباید اما همین که نزدیکشان می شوی بوی گندشان به هواست.
مریم رجوی در حالیکه از «استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین و دولت» نام می برد که در هر مقطعی و هر زمانی در حال خیانت به مردم و همکاری با دشمنان ملت ایران بوده است ؛ چه در زمان جنگ که زوج مسعود – صدام برای دشمنی با مردم ایران نقشه می کشیدند و چه الان که زوج مریم – الفیصل به دنبال ضربه زدن به کشورند.
پس از شکست شورش مسلحانه مجاهدین در سی خرداد سال ۱۳۶۰ و چند هفته بعد از فرار رجوی به همراه بنی صدر از تهران به پاریس، بیانیه ای تحت عنوان «میثاق» منتشر و «شورای ملی مقاومت» توسط ایندو تاسیس گردید.

با تشکیل این شورا بنی صدر بعنوان رئیس جمهور و رجوی هم بعنوان رئیس شورا و هم رئیس «دولت موفقت» ، میثاق را امضا کردند تا آنچه که «جمهوری دموکراتیک اسلامی»! خوانده می شد را جایگزین دولت جمهوری اسلامی ایران کنند.
تا تابستان ۱۳۶۲ «شورای ملی مقاومت» رجوی موفق شد تعدادی از گروهها را به این شورا جذب کند هر چند غیر از حزب دموکرات کردستان بقیه گروههای چند نفره بودند. از جمله؛ «جبهه دموکراتیک ملی» گروه مهدی سامع (ترکیب زن و شوهر)، و چهار گروه چپ دیگر .
موفقیت های مجاهدین در قالب تشکیل شورای ملی مقاومت کوتاه بود. از سال ۱۳۶۳ سلسله یی از استعفا را به همراه آورد. که اولین آن بنی صدر بود. بنحویکه تا اواسط سال ۱۳۶۴ شورای ملی مقاومت تنها مجاهدین و سازمان های وابسته به آن که صرفا یک اسم بود را شامل می شد.

علت شکست شورای دست ساز مجاهدین را می توان در کلی ترین شکل آن به عوامل زیر ربط داد :

۱- اسلامی که مجاهدین آنرا نمایندگی می کنند بیشتر از اینکه از آن بوی دموکراسی و وطن پرستی به مشام برسد ، بوی فرقه گرایی و وابستگی می دهد.
۲ – سیستم رای گیری در شورا به گونه ای است که مجاهدین و سازمان های ساختگی آن ، مثل کانون توحیدی اصناف و . . . کنترل کامل تصمیم گیریهای مهم را در اختیار دارند.

۳ – تمایل بدون شرمساری مجاهدین در جانبداری آشکار از رژیم منفور صدام حسین در جنگ با ایران، برخی از متحدین مجاهدین را مضطرب ساخت. این مسئله در دیماه ۱۳۶۱ بیشتر برجسته شد. یعنی زمانیکه در شدیدترین درگیرهای جنگ ، رجوی ملاقات پر سر و صدایی با طارق عزیز معاون وقت نخست وزیر عراق در پاریس انجام داد. از آن تاریخ به بعد بود که پول های عراق از پروژه های گران قیمت مجاهدین مانند ایجاد پایگاههای نظامی، ایجاد ایستگاه رادیویی و . . . در خاک عراق پشتیبانی می کرد.

۴ – اما اصلی ترین و مهمترین عامل، تغییراتی بود که تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک در درون خود مجاهدین صورت گرفت که میوه تلخ آنان پذیرش بی چون و چرای رهبری رجوی در درون سازمان بود که مجاهدین را از یک جنبش مردمی به یک فرقه خود گرا تبدیل می کرد و از جهات مختلف با فرقه های مذهبی در سرتاسر دنیا شباهت داشت.
بدین ترتیب کیش شخصیت رجوی و پیوستن به ارتش عراق سه نتیجه گسترده و موثر داشت.

اول اینکه بسیاری از متحدین سابق این گروه را ترساند. آنها از خود می پرسیدند اگر مجاهدین صورت ظاهر دموکراسی را در درون سازمان خود رعایت نمی کنند چگونه می توان به قول آنها در زمینه احترام به حقوق سیاسی احزاب دیگر اعتماد کرد؟

دوم اینکه شخصیت پرستی رجوی تعداد زیادی از فعالین خود مجاهدین را هم مجبور ساخت سازمان را ترک کنند.

سوم اینکه پیوستن مجاهدین به ارتش صدام و جنگ بر علیه مردم و سربازان ایرانی تنفر شدیدی را از مجاهدین در بین مردم ایران ایجاد کرد که نهایتا به انزوای اجتماعی و سیاسی این گروه انجامید.

این ریزش ها چه در درون خود سازمان و چه در قالب شورا همچنان ادامه داشته و پایانی بر آن متصور نیست. بنحویکه اکنون شورای ملی مقاومت مجاهدین علیرغم حضور فله ای تعدادی از اعضای سازمان در آن، کالبدی بیش نیست.
در مرداد ماه امسال هم مریم رجوی سعی کرد در سالگرد تاسیس شورا، با جملاتی پر طمطراق و حرافی های بی محتوا به شورای بی خاصیت مجاهدین روح تازه ای بخشیده و آنرا به عنوان تنها آلترناتیو معرفی کند.
اما خیلی زود تناقض چنین ادعاهایش آشکار شد. و به ناچار به واقعیت تلخ کسادی بازار این شورا اعتراف کرد و کاسه گدایی برای جذب نیرو به این شورا را بدست گرفت.

وی گفت: این شورا «به دوراز هرگونه تنگ‌نظری و پافشاری بر‌ مواضع و برنامه و مصوبات خود، پیوسته به جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی فراخوان داده است.»

جالب توجه اینکه مریم رجوی در حالی یاد کشته شده ها و فوتی های نسبت داده شده به شورای باصطلاح مقاومت ایران را گرامی داشت که اکثریت آنان عضو مجاهدین بودند که به شورا قالب شده بودند.
یعنی اینکه اگر اعضای مجاهدین که به این شورا قالب شده اند را خارج کنید طبعا به جز چند پیرمرد و افرادی بی نام و نشان کسی را در این شورا نخواهیم دید.

مریم رجوی در بخش دیگری از سخنانش برای جلب ادامه حمایت اربابان غربی و منطقه ای خود، پیشنهاد وسوسه برانگیز دیگری را هم داد و آنهم زدن چوب حراج بر تمامیت ارضی ایران تحت عنوان «خودمختاری ملیت ها» بود.
البته مریم رجوی چشمه دیگری از عوام فریبی خود را نیز در این شو مسخره به نمایش گذاشت. وی گفت: «از قدیم گفته‌اند به ‌آن صنعتگری اعتماد کنید که از سحر تا شام صدای پتک از کارگاهش قطع نمی‌شود.»!!!

او راست می گوید صدای پتک مجاهدین از همان سال ۱۳۶۰ در قالب شورش مسلحانه ، ترور و آدم کشی ، انفجار و غارت و جاسوسی و وطن فروشی همچنان ادامه دارد.
ضرب المثل برگرفته از سخن سعدیِ شیرین گفتار هم در توصیف دانا و نادان که مصداق مجاهدین است می گوید:

«دانا چو طبله عطار است؛ خاموش و هنرنمای، و نادان چو طبل غازی، بلند آواز و میان تهی»

اما تلخ تر اینکه مریم رجوی در حالیکه از «استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین و دولت» نام می برد که در هر مقطعی و هر زمانی در حال خیانت به مردم و همکاری با دشمنان ملت ایران بوده است ؛ چه در زمان جنگ که زوج مسعود – صدام برای دشمنی با مردم ایران نقشه می کشیدند و چه الان که زوج مریم – الفیصل به دنبال ضربه زدن به کشور است.

اما آنچه که گفتنی است اینکه؛ رجوی می خواهد با آرایش و بزک کردن ظاهر ، بی محتوایی شورای دست ساز مجاهدین را به حامیان سیاسی و طرف حساب های خارجی خود قالب کند تا با اپوزیسیون نمایی مانع از قطع حمایت های مالی آنان شود.
به همین دلیل مجاهدین مشتی از اعضای بی سواد و تروریست خود به همراه تعدادی آدم های علاف خارجه نشین که هیچ گونه وزن سیاسی ندارند را به صورت جنس درهم و البته با پوشاندن کت و شلوار و کراوات و نشاندن آنها در پشت میزهای پر زرق و برق با کامپیوتر و انواع نشان و پرچم با نورپردازی مناسب، همانند ویترین مارکت ها که جنس خود را برای فروش تبلیغ می کنند، تحت عنوان شورا دور هم جمع کرده است.

نتیجه اینکه مجاهدین ظاهری با هیبت و پر سروصدا ، اما درون و باطنی پوچ و توخالی دارند

چیزی که از دور دل می رباید اما همین که نزدیکشان می شوی بوی گندشان به هواست.
نویسنده : سعید پارسا

خروج از نسخه موبایل