مخاطب واکنش های عصبی مجاهدین خلق کیست؟ – قسمت هفتم

سازمان مجاهدین خلق مجدداً در وب سایت خود که به سایت “خود افشاگر” معروف شده مطلبی با عنوان “شیوه‌ کار اطلاعات آخوندها با مزدوران در آلبانی پس ‌از اخراج ۲ دیپلمات ‌تروریست” از جانب شورای ملی مقاومت به تاریخ 20 مرداد 99 درج نموده است.

در این مطلب طبق روش جاری فرقه رجوی طی این سالیان، انواع و اقسام توجیهات سخیف و بی منطق و بدون دلیل و مدرک علیه تعدادی از جداشدگان و منتقدین سازمان مجاهدین خلق مطرح شده تا تمامی انتقادات و مخالفت ها و خواسته های برحق آنان به مسائل امنیتی و نهایتاً توطئه های وزارت اطلاعات ایران ربط داده شوند.

از مدیرعامل انجمن نجات سؤال کردیم که مگر این افراد چه گفته اند و چه خواسته اند که این قدر فرقه رجوی را به وحشت انداخته و این گونه به صورت عصبی و غیرمنطقی واکنش نشان می دهد.

توضیحات مهندس ابراهیم خدابنده را به صورت خلاصه در زیر می آوریم:

قبل از این که وارد پاسخ به سؤال شما بشوم باید مقدمتاً عرض کنم که در رابطه با انفجار اخیر در بیروت و موج سواری خیانت بار فرقه رجوی روی این واقعه، اخباری داشتیم به این صورت که دستوری از جانب مریم رجوی به مسئولین بخش موسوم به داخله داده شده تا به ماشین ترول troll farm یا troll factory مجاهدین خلق در آلبانی رهنمود داده شود تا حساب های اینترنتی بیشتری به زبان عربی باز کنند و تلاش نمایند تا به جوانان شورشگر بیروت انگیزه بدهند که مثل یکان های شورشی در داخل ایران فعال شوند و دست حزب الله لبنان که به زعم او بازوی رژیم ایران است را قطع نمایند.
در همین راستا سخنگوی مجاهدین خلق هم اظهارنظر کرده و “جوانان مبارز و شورشگر را در این وضعیت خطیر و فوق‌العاده به همبستگی و همیاری هر چه بیشتر با مردم مصیبت ‌دیده” فراخوانده و خاطرنشان کرده که “مسبب و عامل اصلی و ریشه ‌ای مصیبت ‌های لبنان، رژیم ایران و ایادی و مزدورانش در لبنان هستند”. بعد نتیجه گیری کرده که “از این ‌رو تا این رژیم بر سر کار است، باید منشا مصیبت‌ های عراق و سوریه و یمن و لبنان را قبل از هر چیز و در درجه اول” به حساب ایران گذاشت.
این همسویی کاملاً آشکار با جبهه دشمنان ایران و منطقه یعنی آمریکا و اسرائیل و سعودی مشکلاتی را برای فرقه رجوی در میان هواداران و اعضا به وجود آورده است. دیگر بر کسی پوشیده نیست که فرقه رجوی عیناً خواسته های کاخ سفید و تل آویو و ریاض را رله می کند و به زائده سرویس های اطلاعاتی غرب تبدیل شده و خط کار آنان را پیش می برد و تبلیغ می نماید.

افشاگری های جداشدگان و منتقدین به طور خاص در آلبانی و به طور عام در اروپا، سازمان را در برابر اعضای خود جهت پاسخگویی به این گونه مسائل کاملاً ناتوان کرده است.

اعضای مجاهدین خلق به عنوان ماشین ترول موظف شده اند تا به ماکرون رئیس جمهور فرانسه تبریک گفته و از اقدامات او در اوضاع داخلی لبنان حمایت کنند و همچنین پیام هایی برای ترامپ در جهت تشویق او به دخالت در امور داخلی لبنان بفرستند و خیلی واضح و روشن منافع اسرائیل و سعودی را در لبنان پیش ببرند.

واقعیت اینست که شرایط سازمان مجاهدین خلق در آلبانی کاملاً با شرایط در عراق تفاوت کرده است. افراد در عراق در یک پادگان بسته و دور افتاده در انزوای کامل از دنیای خارج قرار داشتند و بلندگو که صدای آن به زحمت شنیده می شد تنها وسیله رساندن پیام به داخل تشکیلات بود. آنان تقریباً هیچ چیزی در خصوص مسائل جهان یا حتی پیرامون خود نمی دانستند.
اما در آلبانی فرقه رجوی برای خدمت رسانی به اربابان جدید مجبور شده است حدود هزار نفر را پشت دستگاه های کامپیوتر بنشاند تا هر یک در فضای مجازی با ده ها حساب ساختگی به تبلیغ در جهت منافع دشمنان ایران بپردازند. همین امر باعث شده که به هر ترتیب دسترسی به اینترنت هرچند محدود در اختیار تعدادی از اعضا قرار گیرد و در نتیجه اخبار مختلف به آن ها برسد که این اخبار در میان دیگران که دسترسی به اینترنت ندارند هم پخش می گردد. خط مزدوری آشکار برای دشمنان ایران که به این افراد داده می شود، با توجه به افشاگری های جداشدگان و منتقدین، به غایت آن ها را مسأله دار کرده است.
توجه کنید که مسعود خدابنده، آن سینگلتون، جرجی تاناسی، اولسی یازچی، حسن حیرانی، غلامرضا شکری، احسان بیدی، محمد کرمی، محمد حسین سبحانی، قربانعلی حسین نژاد، علی اکبر راستگو، رضا جبلی و داوود باقروند همگی در این مقاله چند سطری کارمندان وزارت اطلاعات ایران معرفی شده اند. چرا؟ چون فرقه رجوی اولاً می خواهد بر وابستگی خود به سازمان سیا و موساد و تبدیل شدن به عمله شیوخ جنگ طلب سعودی سرپوش بگذارد و ثانیاً روشنگری های افراد نامبرده که به گوش اعضا در داخل سازمان رسیده است را خنثی نماید.
اطلاع داریم که اعضای سازمان در گزارش تناقضات خود بعضاً به این مسائل اشاره می کنند که افرادی که سال ها در کنار آن ها در داخل تشکیلات بوده اند یا خانواده هایی که به آنان عشق می ورزند حرف هایی می زنند که ذهن آن ها را مشغول می کند و به فکر فرو می برد. کسب اطلاعات و فکر کردن اعضا از نظر فرقه ها بدترین مصیبت وارده است و باید با تمام قوا با آن مقابله کرد.
جالب است که فرقه رجوی در همدستی با عناصر فاسد و مافیایی دولت آلبانی تمامی تلاش خود را نمود تا جداشدگان از این فرقه در آلبانی را تحت فشارهای مالی و صنفی قرار داده و آن ها را وادار به تسلیم نماید. همچنین تا توانست شهروندان آلبانی که به آنان کمک کرده بودند را مورد اهانت و اتهام قرار داد و خواستار اقدام قضایی علیه آنان شد. اما از این ترفند ها طرفی نبست و وقتی مثلاً خواهر یکی از آن ها توانسته است به برادرش کمک مالی کند و این موضوع به گوش اعضای داخل فرقه رسیده و موجب قوت قلب آن ها گردیده است، بلافاصله در یک اقدام عصبی خواهر مربوطه را وابسته به وزارت اطلاعات معرفی کرده است.
یک فرافکنی جالب در این اطلاعیه به اصطلاح کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت وجود دارد. اشاره می شود که: “احسان بیدی که در اطلاعیه ‌های پیشین کمیسیون امنیت و ضد تروریسم افشا شده بود، از مرداد ۹۸ برای مدت یک سال در یک کمپ بسته در وضعیت بازداشت خانگی قرار گرفت. او طی این مدت از طریق سایر مزدوران پول و امکانات دریافت می‌کرد.”

اولاً آقای احسان بیدی به مدت یک سال است که بدون محاکمه در وضعیت بسیار بدی در یک بازداشتگاه در آلبانی به سر می برد و مسئولینی که وی را تحت بازداشت غیرقانونی قرار دادند هم اکنون خود متهم به فساد مالی و ارتباط با مافیا هستند. ثانیاً او یک سال است که در زندانی در آلبانی تحت شدیدترین فشارها مقاومت می کند و تن به خواسته های عناصر فاسد دولت آلبانی – همدست فرقه تروریستی رجوی – نمی دهد و همین امر به معضلی برای دولت آلبانی در ارتباط با فرقه رجوی تبدیل شده است.
همانگونه که رجوی فکر نمی کرد تحصن خانواده های مقاوم در مقابل دروازه های پادگان اشرف بیشتر از 20 روز طول بکشد – که کار به سالیان کشید تا مجبور شد اشرف را ترک کند – اکنون نیز تصور نمی کرد که جداشدگان در آلبانی، علی رغم تمامی فشارها و محدودیت ها، مقاومت کنند و فرقه را این چنین رسوا نمایند و چنین معضلاتی را در داخل تشکیلات به وجود بیاورند.
این اقدامات هیستریک و غیر منطقی و البته زبونانه و از موضع ضعف مفرط که جز بی آبرویی برای فرقه رجوی حاصل دیگری ندارد صرفاً به منظور اولاً سرپوش گذاشتن بر شکست ها و نارسایی ها در ارائه خدمات به دشمنان ایران و ایرانی و ثانیاَ ضعف در پاسخگویی و مقابله با گسترش مسأله داری در داخل تشکیلات است. فرقه رجوی از سالیان دور همیشه بهانه های امنیتی را برای توجیه فشار بر اعضا و هرچه محدودتر کردن آنان مطرح می کرد و اکنون نیز در همدستی با عناصر فاسد در دولت آلبانی این کار را انجام می دهد و به بهانه تراشی های امنیتی مشغول است.
همانطور که بارها تأکید شده است، مخاطب همچنان اعضای ناراضی و مسأله دار داخل تشکیلات هستند که در حال حاضر به معضل اصلی فرقه تبدیل شده و فراتر از هر تهدید تروریستی، که فرقه رجوی تلاش می کند زیر پوشش آن نیروها را حفظ کند، فرقه رجوی را از درون نابود خواهد کرد.

مخاطب واکنش های عصبی مجاهدین خلق کیست؟ – قسمت ششم

خروج از نسخه موبایل