زندان های بدون بازدید

فرقه ی قرون وسطائی رجوی ، درعراق پایگاه های متعدد داشت و زندان های بیشمار...

در مقاله ای سراسر مغرضانه ، نویسنده ی یکی از سایت های فرقه ی مجاهدین طی مقاله ای ، بازدید خبرنگار صدا و سیما را از زندان ها درایران ، تصنعی نامیده و مصاحبه ها را گزینشی خوانده است! ضمنا ازاعلام  عدم وجود بیماری با علائم کرونا در زندان اوین اظهار تعجب نموده و اینکه چرا نباید در زندان اوین فرد مبتلا به کرونا وجود داشته باشد؟!

در این مقاله نوشته شده است :

” بخش خبری ۲۰:۳۰ شبکه دو صداوسیما شامگاه چهارشنبه ۲۲ مردادماه در گزارشی از زندان اوین، خبرنگاری را در بخش‌های مختلف این زندان نشان داد که گفت‌وگوهایی را با برخی زندانیان و کادر دستچین‌شده انجام می‌دهد و مکررا از آن‌ها می‌خواهد تایید کنند کسی به کرونا مبتلا نشده و وضعیت بهداشتی زندان کمبودی ندارد.”

در سازمانی که سالهاست زندان وجود دارد ، اما وجود آنها را انکار می کند ، چه صحبتی مانده است ؟

مگر می شود با جلادان و زندان بانان در کمال صداقت صحبت کرد؟ آمار زندان ها و زندانی ها در فرقه ی رجوی هرگز اعلام نشده است ! هرگز پای خبرنگار و یا یک ناظر بیرونی ، حتی بصورت تصنعی و فرمالیستی به زندان های مجاهدین باز نشده است ! این در حالی است که تقریبا تمام اعضای سازمان این زندان ها را تجربه کرده اند!

لااقل در ایران ، دولت حاکم به داشتن زندان و زندانی ، معترف است و بازدید از زندان ها نیز یک روال عادی و قانونی است، اما مجاهدین که ادعای هزار رنگ و … دارند ، یک جو صداقت ندارند که با شهامت اعلام کنند که بله ما هم برای مخالفان خود زندان داریم!

در زیر برای روشن شدن مطلب قسمتی از خاطره ی یک زندانی از زندان های رجوی را نقل می کنم:

شاید بعضی از خانواده ها یا دیگران ، که این مطلب را خواهند خواند، هنوز بر این باور هستند که سازمان مجاهدین اعضایش را شکنجه نکرده است ، اما شرح حال زیر یک واقعیت و شاید یک سند مستند تاریخی است که بله رجوی زندان داشت و اعضایش را تا به امروز ، با همین زندان ها و شکنجه ها ، مجاهد!!! نگه داشته است.

مهرماه سال 1376 در زندان اسکان ، واقع در ضلع جنوب شرقی اشرف ، یکی از سیاه ترین دوران های زندگی خود را در زندان های انفرادی رجوی ، سپری می کردم!

کسانی که خود ادعای زندانی شدن در زندان های ایران را داشتند ، اکنون در پادگان اشرف در عراق ، دست به زندان سازی های گسترده زده و مخالفین انقلاب کذائی رجوی را ، به زندان های انفرادی افکنده بودند و خود زندان بان شده بودند!

زندان بانان در صورت دیده شدن چهره ها ، همه شناخته شده و از فرماندهان پذیرش و ورودی بودند!

چی فکر می کردیم ، چی شد ؟!…

کسانی که ادعای آزادی و برابری و عدالت داشتند، اکنون ما را به گناه نداشته ، زندانی کرده بودند، من تا آنروز ، در ایران هم زندان ندیده بودم، اما اکنون بی گناه ، دستبند به دستانم زده بودند، عمال رجوی مرا به زندان انفرادی انداخته بودند و چندین قفل به در زده بودند.

زندان اسکان در اشرف ، یکی از مخوف ترین زندان های رجوی بود- رجوی در عراق زندان های متعدد و بسیار داشت که بالغ بر دهها زندان مخوف می شد-  که در اشرف ساخته شده بود، این مکان با شدیدترین اقدامات امنیتی حفاظت می شد و بطور یقین می توانم بگویم که به جز زندانیان و زندان بانان و شکنجه گران و بازجویان ، احدی از وجود این زندان باخبر نبود. سیستم لاپوشانی و مخفی کاری و پلیس بازی مجاهدین با آموزش های برگرفته از استخبارات عراق و موساد اسرائیل ، الحق که حرف نداشت !

این زندان با یک دیوار به دو قسمت تقسیم شده بود ، ما در طرف شرق دیوار بودیم ، حدود 25-20 سلول انفرادی در این قسمت وجود داشت ، در هر سلول یک زندانی بسر می برد ، بدون محاکمه و بدون دادگاه و وکیل و … سرنوشت ما مشخص نبود، جرم همه ی ما ، مخالفت با سیاست های سرکوبگرانه ی مسئولین سازمان و شخص مسعود رجوی بود.

طرف دیگر دیوار را هرگز من ندیدم ، اما آنجا هم تعدادی زندانی وجود داشت ، دو سه نفر که در این طرف دیوار زیر مشت و لگد گرفته شده و پتوپیچ شده، به آنطرف دیوار برده شدند، حکایت از وجود شکنجه گاه در آن طرف دیوار را داشت ، تقریبا هیچ کس تا امروز از سرنوشت کسانی که به آنطرف دیوار برده شدند، خبر ندارد، جز همان شکنجه گران و بازجوها!

اکنون که نزدیک به بیست و اندی سال از آن تاریخ می گذرد، رجوی و سایر سران سرکوبگر سازمان ، هنوز به وجود زندان در مناسبات مجاهدین اقرار نکردند و این یعنی ، عدم مشروعیت زندان سازی و شکنجه و اعدام در مجاهدین!

سازمان با عدم اعتراف به داشتن زندان! عملا تائید می کند که کارش درست نبوده و این یک غلط کردم رجوی است به سبک خودش !

در طی شبانه روز ، هیچ کس حق نداشت صدایش را بلند کرده و با این کار به سلول های بغلی اعلام موجودیت کند!

حق هواخوری نداشتیم. فقط 3 بار در روز دراتاق باز می شد و مختصر جیره ی غذائی داده شده و دو سه دقیقه حق داشتیم ، با نگه داشتن سرمان به پائین ، دستشوئی رفته و خارج شویم. اجازه صحبت و سئوال نداشتیم و هر کلمه ای با ضربه و هل دادن به داخل سلول ، جواب داده می شد! زندان بانان بقدری قیافه ی خشن و عبوس می گرفتند ، گویا که ما پدر و مادر آنها را کشته ایم!!!

در حین روز حتی اگر چند بار هم درب را می زدیم تا برای دستشوئی برویم ،جوابی داده نمی شد و یا یک صدای خشن از پشت در سلول ، می گفت : در نزن! صبح تا شب ، شب تا صبح ، تنها ماندن در یک سلول تنها، خیلی سخت بود ! صحبت نکردن با یک نفر، خودش یک عذاب الیم بود. هیچ صدائی شنیده نمی شد، عدم اطلاع از سرنوشت و آینده هم ، مزید بر آن شده و شرایط زندان را سخت تر می کرد…

هرگز پای هیچ دکتر و درمانی به زندان های مجاهدین باز نشد و معلوم نشد که چه تعداد از زندانیان در اثر عدم رسیدگی های پزشکی جان باختند!

این مجاهدین که دم از حقوق بشر و دمکراسی و آزادی و… می زنند ، در جرم و جنایت سرآمد همه ی جنایتکاران جهان هستند . مریم رجوی و زمانی قبل تر مسعود رجوی ، در اشرف ادعای خدائی می کردند، همه را به سلابه کشیده بودند، وسط اشرف به جز زندان های دیگر، یک زندان بود با برج های نگهبانی در چهارگوشه ی آن و پروژکتورهای روشن… این یعنی زندان در انتظار تک تک شماست . ما عمری را در عراق در وحشت از زندان و شکنجه سپری کردیم . صدای هر منتقدی با شکنجه و زندان و مرگ داده شد . حال این رجوی ها از بودن زندان در ایران خرده می گیرند.

کسی نیست بپرسد : دیدگاه شما که در مورد زندان و شکنجه اینقدر شیک و دمکراتیک است ، چرا خودتان سالها اعضای خودتان را شکنجه و زندانی می کردید؟؟؟ چرا…؟

بله در ایران زندان وجود دارد ، اما بازدید کم وبیشی هم از آن زندان ها وجود دارد، اما بنا به ادعای رجوی ها ،  در مناسبات پاک !!! مجاهدین ، نه زندان وجود دارد و نه زندانی !!!

فرید

خروج از نسخه موبایل