من هم، از سازمان مجاهدین متنفر بوده و اعلام انزجار می کنم

اخیرا یکی از سایت های کذاب سازمان با درج مطلبی از سال 1360 از آقای ایرج مصداقی ، به سوز و گداز نسبت به اعلام انزجار ایشان از سازمان ضدمردمی مجاهدین پرداخته است و ایشان را به پابوسی و کرنش متهم کرده است!
اما این سند:

البته پابوسی و کرنش را باید از رهبر کاریزماتیک مجاهدین! یاد گرفت که در ازای همکاری کامل با ساواک ، حکم اعدام را به حبس تقلیل داد. این در صورتی است که طبق سند ارائه شده توسط همین سایت ، آقای مصداقی بدلیل هواداری از سازمان و شرکت در میتینگ ها و فروش نشریه ، 10 سال حکم گرفته و فقط در پایان 10 سال ، شش ماه عفو گرفته است ! این هم طبیعی است و اکثر زندانیان آزاد شده از این امتیاز بهره مند شدند و این دلیل بر همکاری و سازش نیست .
اکنون که بیش از 39 سال از اعلام فاز نظامی سازمان مجاهدین می گذرد، کوس رسوائی این سازمان استبدادی و قرون وسطائی بصدا در آمده وگوش فلک را کر نموده است.
تاریخچه ی سراسر خیانت و وابستگی این سازمان بقدری روشن و مبرهن است که همه ی کسانی که دستی در سیاست دارند در هر فرصتی از این سازمان تبری جسته و اعلام برائت می کنند. مخصوصا از زمانی که این سازمان با ورود خانواده ها به اشرف برای ملاقات محک خورد و سنگهائی که بدستور رجوی به خانواده ها زد شد ، آخرین میخ تابوت سازمان مجاهدین را کوباند ، چرا که هنوز اندک کسانی که بستگانی در اشرف داشتند، امیدوار بودند که این سازمان اهداف مردمی دارد!
امروز ننگ همکاری با این سازمان تبهکار، بقدری عار و عیب است که هر انسان آزاده ای، تلاش می کند که اگر گذشته ای سیاه و ناآگاهانه هم با این سازمان داشته، بنوعی از سازمان اعلام انزجار کند. بقول آقای ایرج مصداقی ، شاید در خلال سالهای 57 تا 59 ، جوانانی پرشور و با هیجان جوانی و دوران پرهیاهوی خود، جذب شعارهای اسلامی سازمان می شدند! اما به مرور زمان چشمشان باز شده و از سازمان فاصله گرفتند! امروز دیگر آن دوران های جوانی رنگ باخته و سازمان هم در طی زمان ماهیت اصلی و ضدمردمی و تروریستی خود را به نمایش گذاشته است. صدها و هزاران نفر را قربانی مطامع بوالهواسانه رهبران خود کرده و امروز این سازمان یک زخم عفونی گنداب گونه بر تاریخ ایران است.
امروز من هم بعنوان یک جداشده، در تبعیت از سایر جداشدگان و رهاشدگان از این فرقه ی جهنمی از این سازمان که 10 سال از بهترین دوران جوانی ام را تباه کرد، با تمام توان خود اعلام انزجار و تنفر نموده و از این سازمان فرقه ای و تروریستی بشدت منزجرهستم و اعلام می کنم که آقای ایرج مصداقی هم که زخم های فراوانی از این فرقه ی ضد مردمی بر جسم و روحش دارد، در مسیر افشاگری علیه این فرقه و رهبرانش، به وظیفه ی خودعمل کرده است.
هر گونه فعالیت هم در راستای آزادی اسیران در بند فرقه ی رجوی، یک حرکت مقدس و مردمی و حقوق بشری است و ما در دوران اسارت در آن سازمان و در زندان های انفرادی اشرف، قسم یاد کردیم که در صورت آزادی خود ، برای آزادی سایر زندانیان و اسیران تمام تلاش خود را بکنیم و مشعل بدست ، چراغی باشیم که بر این بیراهه نور می افکند. این تلاش ما تا آزادی تک تک اسیران از فرقه ی جهنمی رجوی بی وقفه ادامه خواهد داشت. لعنت بر رجوی ها که بی مهابا هر روز تلاش می کنند زنجیرهای اسارت فرزندان این میهن را قطور تر و ضخیم تر کنند. . .
محمدرضا مبین – عضو رهایافته از فرقه ی مخوف رجوی

خروج از نسخه موبایل