عاقبت صبا هفت برادران و پدرش

فرقه گرایی چگونه عواطف پدری را زیر خاک میکند

صبا هفت‌برادران، زاده‌ی ۱۳۶۱ – تهران، در زندان اوین به دنیا آمد. مادر صبا هفت‌برادران بخاطر حمایت از رجوی تروریست ، از اسفندماه سال ۱۳۶۰ در اوین زندانی بود که در همانجا صبا را بدنیا آورد.
صبا هفت برادران یکی از مجروحینی بود که به خاطر خیره سری و خود خواهی رجوی در درگیری با نیروهای عراقی ابتدا مجروح و بعد از چند روز بخاطر وخامت جراحات وارده کشته شد !

صبا هفت برادران

اگر به خاطر داشته باشید بعد از شکایات متعددی که علیه رجوی و سران جنایتکارش در عراق انجام پذیرفت و در مقابل، رجوی وقعی به این شکایات نمی گذاشت ، دولت عراق وارد تصمیمی شد که نتیجه اش تهاجم با انبوه تجهیزات سبک و سنگین نظامی شد . در سحرگاه ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰ نیروهای نظامی عراقی به کمپ اشرف حمله گسترده ای را انجام داد. حدود ۴۰ نفر از ساکنان اردوگاه کشته و نزدیک به هزار نفر مجروح گشتند .
در میان مجروحین دختری به نام “صبا هفت برادران” بود که چون مجری یکی از برنامه های تلویزیونی رجوی بود از اهمیت بیشتری برخوردار بود . جراحت او از ناحیه زیر شکم بود و بشدت نیاز به رسیدگی های پزشکی داشت که باید فورا به بیمارستانی در بغداد برده می شد ، ولی مسعود رجوی خودخواه و ضد بشر ممانعت بعمل آورد و شرایط غیر قابل قبولی برای انتقال صبا به بیمارستان گذاشت، دلیل این بود که یا صبا کشته شود و یا کارش به بیمارستان نکشد و بهبودیش را بدست بیاورد .

اما چرا رجوی ممانعت میکرد ؟
در نظرگاه این حرام زاده نباید که صبا برای مداوا به بیرون از اردوگاه اشرف برده می شد! چون ظن آن میرفت که صبا دیگر نخواهد به اردوگاه اشرف برگردد و شروع به افشاگری علیه رجوی نماید ! ببینید چقدر رجوی ضد بشر بود ، آنقدر تاخیر انداخت که صبا حالش به وخامت گرائید و دیگر رجوی نتوانست جلوی بیمارستان رفتن صبا را بگیرد زیرا به صلاحش نبود.

صبا به همراه پدرش “رضا هفت برادران” که او هم در اردوگاه اشرف حضور داشت و اسیر افکار پلید رجوی بود به بیمارستانی در بغداد منتقل گشتند .
در بیمارستان از پدر صبا میخواهند برگه ای را امضاء کند تا به دخترش رسیدگی شود ، ولی این ناپدری لعنتی، رجوی را به دخترش ترجیح داده و برگه را امضاء نمیکند و مسئولیت نمی پذیرد ! بدین ترتیب بود که دختر نگون بخت نفله شده و در راه خیانت پدر نامردش و خیره سری و دجالگری رجوی جنایتکار از بین میرود !

نتیجه چه شد ؟
نتیجه همان بود که رجوی انتظارش را داشت و بدنبالش میگشت. بعد نفله شدن صبا ، رجوی بلافاصله با مظلوم نمایی ، تمام تقصیرها را به گردن دولت عراق و دولت ایران انداخت تا خود را از این جنایت بری کند . و در مقابل حمایت داخلی و منطقه ای و بین المللی کسب نماید ، که بخاطر فرصت طلبی و موج سواری رجوی که از شگردهای خاص او بود تا حدی هم موفق شده و عوام را فریب داد .

اما پدر و مادر صبا چه شدند ؟!
همانطور که انتظار میرفت ، این دو موجود ابله که گرفتار افکار پلید رجوی بوده و تا مرفق در منجلاب رجوی فرو رفته بودند ، مدال افتخار مزدوری برای رجوی را به گردن آویختند . ننگ بر آنان باد!
نظر بقیه ساکنین چه بود؟!
برای همیشه رضا هفت برادران پدر صبا هفت برادران بشدت مورد انزجار و تنفر بقیه قرار گرفت ، زیرا اثری از انسانیت در این موجود خودباخته و بی رحم وجود نداشت.
اینگونه است که مشاهده میشود در مناسبات خطرناک فرقه ، چگونه یک فرد عزیزترین فرد زندگیش را فدای رهبریت فرقه میکند و از انسانیت تهی میگردد !
همواره خطر فرقه و فرقه گرایی را مد نظر داشته باشید که عواقب بسیار خطرناکی به همراه دارد.
بخشعلی علیزاده

خروج از نسخه موبایل