جنایت علیه بشریت، در زندان های مجاهدین

هر بار که مطلبی از سازمان در مورد وضعیت زندانیان در ایران می خوانم و اینکه ملاقات ندارند و وضعیت رفاهی خوبی ندارند، یا اینکه روی باغچه ی زندانیان ، بتن ریختند و… بی اختیار بیاد زندان های سازمان می افتم که هیچ حقی برای ما وجود نداشت!

زندان به خودی خود، سخت است و جانکاه، اما وقتی شما در یک زندان مخفی ، در سازمانی که منکر وجود زندان است و شعارهای آزادیخواهانه و دمکراتیک و شیک و … می دهد، تحمل زندان سخت تر می شود، دیگر مطمئن هستی که حرف بازجوها درست است و اینکه :

هیچ کس نمی داند تو در زندان ما هستی و می توانیم خیلی راحت سرت را زیر آب بکنیم و اعلام کنیم در اثر سکته قلبی یا مغزی و یا . . . فوت شدی!

در آن 10 سالی که در فرقه ی رجوی اسیر بودم، هر روز از اطرافمان یک نفر غیب می شد و کسی حق سئوال و پرس و جو نداشت، این ناپدیدسازی ها ، یک روال عادی در سازمان بود!

عمق دجالیت و شناعت سازمان جنایت پیشه ی رجوی ، در این است که در ویترین بیرونی خود ، یک سری شعارهای پرطمطراق و تزئین شده با سس های حقوق بشری و کتابی از عکس های شهیدان را ردیف کرده است، اما در درون، شکنجه و زندان سیستماتیک و گسترده براه انداخته و همزمان “رژیم” را به دلیل رفتارهای ضدانسانی با زندانیان ، محکوم می کند.

در نگاه اول هر شخصی صحنه ای را می بیند که یک سازمان مظلوم و بیگناه در یک طرف و رژیمی ظالم ، سفاک و خونریز در نقطه ی مقابل ، روبروی هم صف کشیدند!!! اما وقتی کف های روی آب را کنار بزنیم و پای درد دل جداشدگان از این فرقه – که شاهدان واقعی و مستندات غیرقابل انکار هستند – می نشینیم ، باورمان نمی شود که سازمانی با این عمق از جنایات و شکنجه ها و زندان انفرادی ، وجود داشته باشد!

در همین راستا سازمان در مورد دو زندانی چنین نوشته است :
مقاومت ایران، با توجه به این‌که شکنجه سیستماتیک از مصادیق بارز جنایت علیه بشریت است، شورای امنیت ملل متحد و کشورهای عضو، دبیرکل، کمیسر عالی و شورای حقوق‌بشر ملل متحد و هم‌چنین اتحادیه اروپا را به محکومیت استمرار شکنجه و جنایت علیه بشریت در زندانهای ایران و اقدام فوری برای آزادی زندانیان قیام و زندانیان سیاسی فرامی‌خواند و مجدداً ضرورت بازدید یک هیات تحقیق بین‌المللی از زندانهای رژیم را خاطرنشان می‌کند.

آنروزهائی که ما در چنگال بازجویان خونریز و کوردل رجوی، در زندان انفرادی بودیم، چرا این سازمان ، از حقوق انسان ها و یا جنایت علیه بشریت ، یا شکنجه های مستمر و سیستماتیک سخن نمی گفت؟!

امروز دیگر مثل روز برایم روشن است که سازمان مجاهدین یک فرقه ی خونریز ، مستبد، جنایتکار، سرکوبگر و ضد بشری است. افشاگری ها و تجارب بیرونی شده ی ما جداشدگان از این فرقه ی جانی، بر همگان مسلم کرده است که باید با اراده ای پولادین در مقابل استمرار جنایات ضدبشری این فرقه در حق اعضای گرفتار در درون آن ایستاد.

مریم رجوی ، مسعود رجوی مرحوم؟؟ سایر مسئولین سازمان که در مقابل جنایات این زن و شوهر ، سکوت کردند و ننگ و خفت را پذیرفتند، باید هر روز و هر ساعت حسابرسی شوند، این بازخواست ها باید تا کشیدن سران و رهبران این فرقه ی خونریز به پای میز محاکمه ، ادامه یابد.

مادران و پدران بسیاری در فراق جگرگوشه های خود ، پرپر شدند، روزی نیست که مادری یا پدری چشم انتظار عزیز خود ، با خاک هم آغوش نشود، این دردها و رنج ها تا به کی ادامه خواهد داشت ؟

همه ی کسانی که به سازمان می پیوستند ، پس از اولین مخالفت ها خشن ترین بازجوئی ها ، رکیک ترین الفاظ ، زشت ترین برخوردها ، لباس زندان ، دست بند ، چشم بند … را می دیدند !
بزودی آن روی سکه مجاهدین ، که شقاوت و سنگدلی و رذالت است ، برای همه نمایان می شد !

کسانی که امروز داعیه های خواستهای برحق ، خلق و آزادی و حقوق بشر را دارند ، از انسانیت دم می زنند ، همان رجویست هایی هستند که روزگاری جوانان این خلق را شکنجه کرده و در زندان های اشرف در خلوت و تاریکی زیر مشت و لگد می گرفتند ! البته همین امروز هم در آلبانی و زندان مانز پاسخ هر تقابل و انتقادی قرنطینه و برخورد خشن تشکیلاتی است .

مدعیان امروز حقوق انسان ها در فرقه رجوی همان پایمال کنندگان آزادی ، عشق و حق زندگی انسان ها هستند که فریاد آی دزد ، آی دزد شان به هواست . . .
فرید

خروج از نسخه موبایل