فرقه مخرب چیست؟

تقسیم بندی چهارگانه فرقه ها به همراه اشتراکات و خصوصیات

دانشمندان عصر حاضر، فرقه ‌های مخرب کنترل ذهن را به‌ عنوان تهدید اصلی هزاره سوم معرفی کرده‌ اند. فرقه‌ ها، با فریب دادن افراد ناآگاه و بی‌ تجربه اما صادق و فداکار، اهداف تخریبی خود را دنبال می‌ نمایند. این پدیده را برده‌ داری نوین هم نامیده ‌اند.
شاید واژه «فرقه» ترجمه درستی از واژه انگلیسی Cult یا واژه فرانسوی Sect نباشد. شاید واژه «گروهک» (نه به معنی گروه کوچک بلکه به معنی گروه جدا از اجتماع) که در فرهنگ ما مصطلح شده بتواند در صورتی‌ که تعریف دقیق علمی پیدا کرده و مفهومی همگانی به خود بگیرد و به‌ عنوان ناسزای سیاسی مورداستفاده نباشد ترجمه بهتری از این پدیده جهانی ارائه دهد.
تروریسم بخشی از تخریب گسترده ایست که فرقه‌ ها در جامعه و ملأ خود به وجود می ‌آورند. در حال حاضر جذب شدن جوانان به درون فرقه‌ های رنگارنگ به‌ عنوان بزرگ ‌ترین آسیب اجتماعی، بسا فراتر از اعتیاد و فحشا و امثالهم، شناخته می ‌شود؛ ترور به معنی وحشت، تروریست به معنی وحشت‌ آفرین، و تروریسم به معنی وحشت‌ آفرینی و ارعاب است. در عربی به تروریسم «ارهاب» و به فرقه «زمره» (جمع آن زمر است که نام سوره ‌ای در قرآن نیز می‌ باشد.) گفته می ‌شود.
یک فرقه مخرب کنترل ذهن تلاش می ‌کند با استفاده از وحشت ‌آفرینی و ارعاب باج‌ گرفته و به خواسته خود برسد. برخی از گروه‌ های فرقه ‌ای مخرب از این وسیله برای رسیدن به اهداف خود استفاده می ‌نمایند و آن را در دستگاه فکری خود مجاز می ‌شمارند. همه سازمان‌ های تروریستی از تکنیک‌ های کنترل ذهن استفاده می‌ نمایند اما شاید همه فرقه‌ های مخرب کنترل ذهن هنوز به مرحله تروریستی نرسیده باشند اگرچه پتانسیل آن را قطعاً دارند.

فرقه ‌ها براساس نیرنگ و فریبی که در جذب به کار می ‌گیرند به چهارنوع تقسیم می ‌شوند:
فرقه‌ های مذهبی: این فرقه‌ ها با سوءاستفاده از عقاید و انگیزه‌ های دینی افراد، و البته ناآگاهی آنان نسبت به تعالیم درست و دقیق مذهبی، و نشان دادن آرمان ‌های وعده داده ‌شده در مذاهب مختلف نظیر بازگشت مسیح یا ظهور امام زمان یا رسیدن به جامعه آرمانی توحیدی، افراد را جذب کرده و سپس با به دست گرفتن کنترل ذهنشان، آنان را مورد سوءاستفاده در جهت قدرت ‌طلبی‌ های خود قرار می ‌دهند.
فرقه‌ های سیاسی: این فرقه ‌ها اهداف و آرمان ‌های سیاسی نظیر برقراری رفاه عمومی و عدالت اجتماعی یا رسیدن به جامعه بی طبقه را مستمسک قرار داده و افراد صادق و آرمان‌ گرا که البته عمدتاً فاقد تجربه‌ های اجتماعی و سیاسی هستند را جذب نموده و از آنان در جهت مطامع خود سوءاستفاده می ‌نمایند. اغلب گروه‌ های مارکسیستی و چپ از این دسته‌ اند.
فرقه‌ های اقتصادی: این فرقه ‌ها روی انگیزه‌ های مالی و رؤیای ثروتمند شدن تکیه کرده و افراد را فریب می‌ دهند. گروه‌ های مالی هرمی از این دسته‌ اند که فرد به امید حل ‌و فصل مشکلات اقتصادی خود و رسیدن به آمال و آرزوهایش داخل شده و گرفتار می‌ شود.
فرقه ‌های درمانی: این فرقه ‌ها، با فریب و نیرنگ و ارائه راهکارهای دروغین، افرادی که به دنبال بازیافتن سلامتی خود بوده و از همه‌جا رانده‌ شده‌ اند را هدف قرار داده و جذب می‌ نمایند؛ ادعای فرادرمانی در فرقه عرفان حلقه نیز از همین جنس است. درمان به روش های ماورایی و غیرملموس خارج از علم پزشکی بخش اعظمی از ورودی‌ های این فرقه‌ های مخرب را تشکیل می ‌دهد و با قاطعیت می ‌توان گفت که هیچ نمونه ثابت شده و قطعی در مورد انجام درمان در این گروه گزارش نشده و به ثبت نرسیده است.

وجه مشترک فرقه‌ ها
اما بهانه جذب هر چه باشد تمامی فرقه ‌ها دارای خصوصیات و مشخصات مشترکی هستند که آن ‌ها را از ارگان ‌های مشروع و مردمی متمایز می‌ سازد. در فرقه‌ ها فریب و دروغ در جذب و حفظ و کنترل نیروها نقش کلیدی را ایفا می ‌نماید. در یک ‌کلام فرقه ‌ها آن چیزی که نشان می‌ دهند نیستند. فردی که وارد یک فرقه می‌ شود هرگز تصویر درستی از مناسبات درونی آن ندارد و به ‌مرور زمان درمی‌ یابد که چه انتظاراتی از وی می ‌رود.

خصوصیات فرقه‌ها
هر گروه، حزب یا سازمانی دارای سه مؤلفه اصلی است که با این سه مؤلفه معرفی و شناخته می شود:
1- رهبری
2- تشکیلات
3- ایدئولوژی
در فرقه ‌های مخرب تعریف این سه مؤلفه با ارگان‌ ها و سازمان‌ های مشروع و مردمی متفاوت است و تعریف کاملاً متضادی پیدا می ‌کند.
رهبر در فرقه دقیقا به‌ جای خدا می ‌نشیند و همان تنظیم رابطه ‌ای که فرد با خدا دارد را باید با رهبر فرقه برقرار نماید. رهبر مالک جان و مال و ناموس و حتی افکار و اعتقادات عضو فرقه است و عضو فرقه در هیچ رابطه ‌ای اختیار ندارد. مخالفت با رهبر یا انتقاد به وی یا حتی پرسیدن سؤال از او کاملاً ممنوع و خارج از تصور است. رهبران فرقه ‌ای صرفاً به دنبال سه چیز هستند: قدرت، ثروت و شهوت

تشکیلات فرقه ساختار هرمی دارد که رهبر در رأس هرم و اعضا در قاعده آن جای می ‌گیرند. سلسله‌ مراتب به ‌صورت مسئول و تحت مسئول به‌ صورت مستقیم شکل می ‌گیرند و رابطه عرضی تقریباً وجود ندارد. مسئول بلافصل برای هر عضو همان نقش رهبر را دارد. تشکیلات کاملاً غیر دموکراتیک است که در آن رهبر دارای اوتوریته مطلق می ‌باشد. بالاترین گناه جدا شدن از تشکیلات است که صراحتاً حکم مرگ برای آن در نظر گرفته می ‌شود.
ایدئولوژی اما در فرقه‌ ها به معنای یک مجموعه از پیش مدون شده شامل بایدها و نبایدها نیست. فرقه ‌ها از متدلوژی‌های روانی برای جذب و حفظ افراد استفاده می ‌کنند. بهانه جذب هر چه باشد بعد از آن روش‌ های کنترل ذهن مخرب فرقه ایست که فرد را به دنبال فرقه می ‌کشاند. ایدئولوژی هر فرقه‌ ای را می ‌توان در یک جمله خلاصه کرد: «هدف وسیله را توجیه می‌ کند.» و البته هدف چیزی به ‌غیر از به قدرت رسیدن و برآورده شدن امیال رهبر فرقه نیست. آنچه رهبر می‌ خواهد باید انجام داد و آنچه او نمی ‌خواهد نباید انجام داد.

معیارهایی وجود دارد که کارشناسان و متخصصان می ‌توانند یک فرقه مخرب را از یک ارگان معمولی و مشروع بازشناسند. لازم به ذکر است که تشخیص این که یک سازمان یا گروه ماهیتاً یک فرقه مخرب است یا نه کار ساده ‌ای نیست و می ‌بایست توسط اهل‌ فن انجام شود. البته این معیارها در جهان وقتی به صحنه سیاسی می‌ رسد از جانب دولتمردان بسته به منافع روز تغییر داده می‌ شوند. ارگان ‌های ضد فرقه ‌ای معروفی در دنیا هستند که سالانه لیستی از سازمان ‌های فرقه‌ ای منتشر می‌ کنند. اغلب منافع سیاسی و تبلیغی در کم ‌و زیاد کردن موارد وارد شده در این لیست ‌ها، درست مانند لیست‌ های گروه ‌های تروریستی، دخالت دارند.

معیارهای تشخیص یک فرقه مخرب
متأسفانه برخی جنبش‌ های آزادی‌ بخش و نهادهای مردمی که در جهت منافع مردم فعالیت می ‌کنند از جانب مخالفان متهم شده و برچسب فرقه تروریستی می‌ خورند. معیارهای زیر می‌ تواند تا حدودی کمک کند تا یک فرقه مخرب را، خصوصاً با کمک اعضای سابق آن، تشخیص داد. جهت اطمینان باید گروهی از متخصصان و کسانی که در این رابطه تبحر دارند، بعد از تحقیق و مطالعه کافی، نهایتاً تصمیم‌ گیری کرده و موضوع را معین نمایند.

خصوصیات مشترک یک محیط کنترل ذهن
– مانیپولاسیون (دست ‌کاری) ذهن
– فریب، وابستگی و ایزولاسیون (انزوا)
– ادعا می ‌شود که تمامی مکاتب دیگر مردود و باطل هستند.
– روابط هرمی منضبط (هر فرد تحت مسئولیت یک مسئول با دیسیپلین بالا)
– پشت کردن به ‌تمامی اقوام، آشنایان، و دوستان گذشته
– صرف وقت هر چه بیشتر با گروه
– مخفی ‌کاری و جلسات مخفی
– نقل ‌مکان کردن به محل گروه (خانه‌ های جمعی)
– پاسخ ندادن به نامه‌ ها و تماس‌ های تلفنی از بیرون
– خانواده حتی نمی‌ داند عزیزش در کجا زندگی می ‌کند.

سوءاستفاده از قدرت
– سوءاستفاده روانی
– تهدید و ایجاد ترس و فوبیا
– گرفتن تمامی پول و امکانات فرد
– جذب نیرو و کسب درآمد هرچه بیشتر برای گروه
– تسلیم نمودن تمامی دارایی و مایملک
– استثمار و سوءاستفاده کاری و حتی جنسی

خلق شخصیت فرقه‌ ای
– تغییر کاراکتر و خصوصیات فرد به ‌طور کامل
– کنترل رفتار، افکار، اطلاعات و عواطف (مدلBITE)
– عضو یک فرقه مانند یک هنرپیشه عمل می‌ کند؛ آن‌ ها واقعاً به این اعتقاد می‌ رسند که نقشی که بازی می‌ کنند واقعی است. مدل BITE (کنترل رفتار Behavior، کنترل اطلاعات Information، کنترل افکار Thoughts، و کنترل عواطف Emotions)

کنترل رفتار
– عضو مربوطه کجا، چگونه، و با چه کسی زندگی و رفت ‌و آمد می ‌کند.
– چه لباسی و چه رنگی می ‌پوشد، چه آرایش و مدل مویی دارد.
– چه می ‌خورد، چه می ‌نوشد، به چه چیزهایی علاقه دارد یا ندارد.
– چه میزان می ‌تواند بخوابد.
– استقلال مالی ‌اش در چه حد است.
– چه میزان وقت (کم یا زیاد) برای تفریح، سرگرمی، و تعطیلات صرف می ‌کند.
– تنظیم کردن واقعیت فیزیکی فرد
– تعهد صرف زمان کافی برای جلسات القای ذهن و نشست‌ های جمعی
– لزوم گرفتن اجازه برای تصمیم ‌گیری ‌های اصلی
– لزوم گزارش افکار، احساسات، و فعالیت‌ ها به مسئول یا مافوق
– تشویق و تنبیه (تکنیک‌ های بازسازی رفتارمثبت یا منفی)، تقبیح فردیت و تشویق تفکر جمعی
– مقررات و ضوابط خشک و سلب
– لزوم اطاعت و وابستگی

کنترل اطلاعات
– مخفی نگاه‌ داشتن عمدی اطلاعات
– دست ‌کاری کردن اطلاعات به‌ منظور مقبول‌ تر کردن آن ‌ها
– دروغ به ‌اصطلاح مصلحت ‌آمیز
– محدود کردن کتاب، مقاله، روزنامه، مجله، تلویزیون، رادیو از بیرون
– ممنوع کردن اطلاعات انتقادی
-عدم ارتباط با اعضای سابق
– مشغول نگاه‌ داشتن اعضا به حدی که فرصت فکر کردن و بررسی نمودن موارد را نداشته باشند.

اطلاعات زیر به ‌سادگی در دسترس نیست:
1- اطلاعات بسته به سطوح مختلف هرم تشکیلات و مأموریت هر کس متفاوت داده می شود.
2- رهبر تصمیم می‌ گیرد که چه کسی در چه زمانی به چه اطلاعاتی نیاز دارد.

به وجود آوردن سیستم مانیتورینگ برای برقراری کنترل
1- گزارش افکار، احساسات، و عملکرد خلاف نظر فرقه به رهبر
2- رفتار هر فرد توسط کل گروه مونیتور می شود.

– استفاده از پَمفلِت، مجله، ژورنال، نوار صوتی، نوار ویدئویی، و سایر موارد از این قبیل مشتمل بر – نقل ‌قول غلط، دادن بیانیه تحریف‌ شده از متون و منابع غیر فرقه ‌ای
– اطلاعات در خصوص «گناهان» مورد استفاده جهت زدودن مرزهای هویتی
– «گناهان» گذشته مورد استفاده جهت مانیپولاسیون و کنترل؛ بخشش و صرف‌ نظری در کار نیست.
– استفاده از نیرنگ و فریب
– به حداقل رساندن دسترسی به اطلاعات و منابع غیر فرقه ‌ای و تقبیح آن
– جداسازی اطلاعات؛ دکترین بیرونی در برابر درونی
– تشویق جاسوسی هر فرد بر روی سایر اعضا
– استفاده گسترده از اطلاعات و تبلیغات تولید شده فرقه
– استفاده غیراخلاقی از اعتراف گیری

کنترل افکار
– پذیرش طرح گروه از واقعیت به‌عنوان تنها واقعیت محض
– طرز تفکر سیاه‌ و سفیدی (خاکستری و چیزی در میانه وجود ندارد)
– حق در برابر باطل (خیر در مقابل شر)
– ما در برابر دیگران (درونی‌ ها در مقابل بیرونی ‌ها – هر که با ما نیست بر ماست)
– تکذیب، سفسطه، توجیه، افکار رؤیایی
– شعار دادن
– مدیتاسیون (خلسه)
– دعا و مراسم خاص فرقه ‌ای

زبان و ادبیات مخصوص فرقه ‌ای (استفاده از زبان دارای بار مخصوص. کلمات ابزاری هستند که با آن‌ ها فکر می‌ کنیم. این کلمات مخصوص در فرقه به ‌جای گسترش فهم به محدود کردن آن می ‌انجامد و حتی می ‌تواند فکر کردن را کلاً متوقف کند. آن‌ ها پیچیدگی تجارب را در حد مفاهیم غیر اصیل پایین می ‌آورند.)
– سرودخوانی
– نیاز به‌ جا انداختن دکترین گروه در میان اعضا به‌عنوان تنها واقعیت موجود جهان
– تنها افکار به ‌اصطلاح «خوب» و «مناسب» مورد تشویق قرار می ‌گیرند.
– استفاده از تکنیک ‌های هیپنوتیزم برای ایجاد ترس و نگرانی در فرد
– مانیپولاسیون (دست ‌کاری) خاطرات و ایجاد خاطرات قلابی
– استفاده از تکنیک ‌های توقف فکر کردن که حس واقع‌ گرایی را متوقف می‌ کند که در فرقه به آن توقف افکار منفی و ایجاد افکار مثبت گفته می شود.
– مردود دانستن تحلیل‌ های منطقی، تفکر انتقادی، انتقاد سازنده. هیچ سؤال انتقادی در خصوص رهبر، دکترین، یا سیاست گروه مجاز نیست.
– هیچ طرز تفکری غیر از تفکر فرقه‌ ای مجاز، مناسب یا قابل‌ استفاده نیست.

کنترل عواطف
– شما چه کسی هستید؟ (القا می ‌شود که خودتان به تنهایی هیچ هستید.)
– خانواده شما
– گذشته شما
– تعهدات و وابستگی های شما
– افکار، احساسات، عملکرد شما
– گناه شخصی
– گناه اجتماعی
– گناه تاریخی
– ترس از تفکر مستقل
– ترس از دنیای خارج از فرقه
– ترس از دشمن یا دشمنان
– ترس از نرسیدن به نجات وعده داده‌ شده
– ترس از جدا شدن از گروه یا طرد شدن از جانب گروه
– ترس از مورد تأیید نبودن
– هیچ خوشی یا رضایت مندی در خارج از گروه وجود ندارد.
– عواقب وحشتناکی در انتظار کسانی است که جدا می‌ شوند: جهنم، بی ‌پولی، اعتیاد، امراض لاعلاج، تصادف، خودکشی، دیوانگی، ده هزار بلا و غیره
– ممنوعیت مرخصی، ترس از دست رد از جانب دوستان، آشنایان، و خانواده
– هیچ دلیل مشروعی برای جدا شدن وجود ندارد. هر کس از گروه جدا شود ضعیف، نامنظم، غیر معنوی، دنیا دوست، مغزشویی شده توسط خانواده یا مشاوران، پول ‌پرست، دیوانه سکس، یا هوسران معرفی می‌ شود.
– مانیپولاسیون فرد به‌ طوری ‌که طیف احساسات وی محدودتر و محدودتر شود.
– ایجاد این احساس در فرد که اگر هر مشکلی وجود داشته باشد تقصیر خودش است و هرگز رهبر و گروه در هیچ رابطه‌ ای مقصر نیستند.
– استفاده گسترده از ایجاد احساس گناه
– استفاده گسترده از ایجاد حس ترس و وحشت
– بالا و پایین شدن احساسی افراطی
– اعتراف اغلب گروهی (در جمع دیگر اعضا) به گناهان و بیان و مرور آن‌ ها
– القای فوبیا: ایجاد ترس غیرمنطقی در خصوص جدا شدن از گروه یا حتی به زیر علامت سؤال بردن اختیارات رهبری. فرد تحت کنترل ذهن نمی ‌تواند تصور آینده‌ ای مثبت و مناسب بدون بودن در گروه را بنماید.

*** توجه به مؤلفه‌های فوق الذکر می ‌تواند به بسیاری از افرادی که امروزه ناخواسته و ندانسته گرفتار یک فرقه مخرب کنترل ذهن هستند هشدار دهد و جرقه‌ ای برای شناسایی و تحقیق بیشتر به جهت نجات از استثمار فرقه ‌ای باشد.

بر گرفته از کتاب “گسستن بندها”
نوشته استیون حسن
ترجمه مهندس ابراهیم خدابنده
تنظیم از عاطفه نادعلیان

خروج از نسخه موبایل