اندک، اندک جمع مستان می رسند

ما جداشدگان هر کدام اسناد زنده ی جنایات رجوی هستیم

پیچیدن بوی آزادی و زندگی با هر اعلام رسمی جدائی در آلبانی، جانی دوباره به همه ی جداشدگان می بخشد. جامعه ی متشکل جداشدگان در آلبانی، با ریزش مستمر، اما قطره چکانی اعضای سازمان رو به گسترش است و این امر وحشت فزاینده ای را در روح و دل سران فرقه انداخته است.

بطوریکه خانم مریم رجوی رهبر خودخوانده ی سازمان، بارها دستور داده است که دراین مرحله ی حساس هیچ کس حق جداشدن از سازمان را ندارد و این یک خیانت به خون شهیدان ماست! در آخرین مرحله اگر فشارها، تهدیدها و تهمت ها جواب نداد و فرد جداشد، جداشدگان را باید، یا با اهرم مستمری ناچیز ماهانه در گوشه ای تحت امرما، مشغول کنید!

یا ترتیبات خروج آنان از آلبانی را به هر قیمت فراهم کنید، اگر این دو راه هم جواب نداد، با ضرب و شتم و توطئه چینی و کمک مقامات مرتبط با ما!(که به آنها پول می دهیم) با اهرم فشار صاحبخانه! آنان را مجددا دستگیر و زندانی کنید!

خلاصه اینکه مریم رجوی با شنیدن خبر فرار یا جدائی رسمی یک عضو، دیوانه وار نعره می کشد و دستورات سرکوب و فشار صادر می کند!

دریکی از آخرین نمونه ها، که آقای باقر محمدی ضمن اعلام رسمی جدائی، دست به افشاگری علیه سیاست های سرکوبگرانه ی سازمان مجاهدین زده است، جیغ بنفش سران فرقه در آمده است!

باقر محمدی

ایشان بعد از 32 سال اسارت و بردگی در فرقه ی رجوی، پس از آزادی، چنین نوشته است :

” من خودم خیلی خوشحال هستم كه با اعلام جدایی رسمی به دنیای جدیدی پا گذاشتم وخودم را از قید وبند اسارت فرقه رجوی آزاد و رها كردم و امیدوارم دیگر نفرات كه در اسارت هستند چنین كاری را انجام دهند و لذت رها بودن را احساس كنند و پا به جامعه بیرون بگذارند وازآن چاردیواری بیرون بزنند وخود را از سیطره فرقه رجوی آزاد كنند.

در ضمن نفراتی كه از فرفه جدا میشوند و چون جایی برای زندگی ندارند فرقه به آنها پول ناچیز و بخورو نمیر میدهد و فرد مجبور است با آن بسازد چون پناه دیگری ندارد و فرقه آنها را زیر نظر و سیطره خود میبرد و فرد مجبور است با آنها بسازد و برای زنده ماندن از آنها مستمری بگیرد ودر این راستا فرقه از او سو استفاده میكند. به بهانه های مختلف كه هر چیزی كه بگوید انجام دهند و دست از پا خطا نكنند چون ریششان در گرو آنها است و سر بهانه های مختلف به آنها گیر میدهد كه اگر فلان كار را نكنید پول تو را قطع میكنیم.

یا فلان موضع گیری را نكنید، یا با نفرات جدا شده رابطه نداشته باشید، و خلاصه همه را نسبت به هم بی اعتماد كرده است، ویا موردهایی از این قبیل . یا اینکه به دستور رجوی باز هم سر خانواده به نفر گیر می دهد و برای خودشان فكر میكنند که انگار فرد هنوز در تشكیلات است. در این راستا به بهانه های مختلف از نفرات تعهد و امضا میگیرد كه نفر را زیر سلطه خودش نگه دارد .

در این شرایط متاسفانه فرد هم مجبور است سکوت کند كه مبادا روزی و پول ناچیز او قطع شود ودر این راستا خود من چنین بودم . سرکرده های فرقه رجوی میگفتند برادر تو با وزارت اطلاعات كار میكند و تو باید بر علیه او موضع گیری كنی وگرنه پول تورا قطع میكنیم و یا مادرم که برای دیدن من به اشرف ولیبرتی آمده بود، مزدور است.

مادر بیچاره من چه گناهی داشته است؟ او برای دیدن بچه اش آمده است ولی فرقه ضد بشر و ضد خانواده عكس مادر من را در سایت چاپ كرده و اورا مزدور لقب داده است . كسی نیست به این فرقه جانی بگوید مادر 75 ساله چه ربطی به وزارت دارد… با هر چیز دیگری نفر را در منگنه میگذارد و فرد را مجبور به این كار میكند كه بتواند روزی بر علیه او بكار بگیرد . واین هم یكی از شگرد های فرقه مجاهدین خلق است که نشان از تفکر استثمار گرایانه اندیشه رجوی بر علیه نفرات جدا شده است، یک نقض حقوق بشر آشکار.”

سران سازمان نیز پس از اینکه تمام امیدهای خود در حفظ ایشان زیر چتر سرکوب خود را از دست دادند، با واکنش های دیوانه وار در سایت های خود علیه ایشان به یاوه گوئی و دروغ پردازی پرداختند:

” اطلاعات آخوندها از فرط استیصال در روز ۲۴آبان در سایت خود یک مزدور مستعمل اخراجی به نام باقرمحمدی اسیر سابق جنگ ایران و عراق را به ‌روز نموده و برای بردن به داخل ایران با بلاهت بسیار برای او ۳۲سال هم سابقه شستشوی مغزی و عضویت ناآگاهانه در مجاهدین تراشیده است! ما به او اخطار دادیم که پول را قطع می‌کنیم و…”

این اولین بار نیست و مسلما آخرین بار نخواهد بود که سازمان برای از دست دادن یک عضو اسیر خود، او را به وزارت اطلاعات منسوب کرده و با این ترفند سعی در لجن پراکنی علیه جداشدگان می نماید.

سازمان مجاهدین به منجلاب و فلاکت نشانده شده ی رجوی، بهتر از همه می داند که کاری ترین و اصلی ترین ضربات استراتژیک را از اعلام رسمی جدائی تک تک جداشدگان می خورد!

جدائی تک تک اسرای دربند رجوی، اسناد متقن و انکارناپذیری است که صحت مغزشوئی ها و عضویت اجباری و ناآگاهانه ی اعضای سازمان را به ثبوت می رساند.

نگارنده نیز که تجربه ی تلخ 10 سال اسارت ننگین، از بهترین سالهای جوانی عمرم را در سازمان دارم، زمانی که پس از نشست های مختلف و فشارهای مضاعف ، موفق به جدائی از سازمان برده دار رجوی شدم، ماهها در اسارت نیروهائی آمریکائی نگه داشته شدم تا نتوانم افشاگری کنم. اما رجوی غافل از این بود که هرگز خورشید برای همیشه پشت ابرهای تاریکی رجوی نخواهد ماند!

امروز ما جداشدگان هر کدام اسناد زنده ی جنایات رجوی هستیم که در اهمیت و صحت همین قضیه کافی است که به سخنان ابلهانه ی مسعود رجوی اشاره کنم که در یکی از آخرین نشست ها گفت:

” اگر شکست خوردیم از همین جا به شما اعلام می کنم تک تک این خائنان (جداشدگان ) را در اروپا بکشید، پول و سلاح اش را من می دهم. اگر هم دستگیر شدید مهم نیست، زندان های اروپا مثل هتل است…”

فرید

خروج از نسخه موبایل