آیا این انتقادها و آنهم در سطح بالاتر متوجه ارباب مالی تان نیست؟!

سازمان مجاهدین استحاله یافته، هم برای تبرئه کردن خود در مورد جنایات و کج روی های متعدد خود وهم برای عوامفریبی، بطور مکرر به نوشتن اراجیفی که پایانی برآن متصور نیست ، دست بقلم برده و ضرب المثل : کی بود کی بود مانبودیم را تداعی میکند!

دریکی ازنوشته هایش که ازجنسی است که گفتم، چنین آورده است :

” توجه داشته باشیم که نظام حاکم بر ایران، ۴۱سال است یک حزب و سازمان را که در صحنهٔ فعلی جامعه حضور داشته باشد و خواسته‌های اجتماعی و سیاسی اقشار پی بگیرد، باقی نگذاشته است. درست معکوس ساختاری که جوامع متمدن و آزاد، بدون آن ـ یعنی احزاب و سازمانها و گروه‌های سیاسی که اقشار اجتماعی را نمایندگی می‌کنند ـ سر پا نمی‌مانند “.

توازن قوای موجود چنین امکاناتی را فراهم کرد که احزاب درهم شکسته ازطرف شاه را که به یمن وبرکت انقلاب 1357رنگ و ونفسی گرفته وبه فعالیت مجدد روی آورده بودند درهم شکسته شود ودراین کار ، اقدامات خائنانه ومتوهمانه ی مسعود رجوی عصای دست چنین حقیقتی شد.
درجوامع متمدن مورد نظر شما هم کارها آنطور که باید و شاید، پیش نمیرود و احزاب مردمی تر بسیار ضعیف تر از گذشته هستند و در مقابل احزاب فاشیست و نازیست تحرکات بیشتری دارند که عمدتا بدلیل فروپاشی شوروی وشکستن کمر جنبش چپ وقضایای مشابه آن بوده است.

دوباره :
“توجه داشته باشیم که رژیم در ایران یک سندیکا یا اتحادیهٔ مستقل از حکومت باقی نگذاشته است که خواسته‌های صنفیِ اقشاری چون کارگر و کارمند و… را نمایندگی کند و پی بگیرد. اهمیت اعتصابات کنونی را باید با چنین مختصاتی فهم نمود “.

غیر از چند سال پس از برکناری رضا شاه وایجاد خلاء نسبی قدرت دربین حاکمان وطن فروش، ایران صاحب تشکل های آنچنانی نبود که شما ادعای برچیده شدن آنها توسط جمهوری اسلامی ایران را دارید.

درست است که بعد از شهریور 1320وبا توجه به اوضاع جهانی ، تشکل های قابل اعتنایی مخصوصا در میان کارگران ودهقانان والبته بیشتر ازنهاد دانشجویان بوجود آمد ، اما این تشکل ها با قدرت گیری محمد رضا شاه بسرعت درهم کوبیده شد و بجای آنها سندیکاهای بی خاصیت که اغلب درمراسم مربوط به زاد و ولدهای درباری برگزار میشد ، شرکت کرده ومن حیث المجموع درخدمت تداوم حکومت و پیشه ی شاهنشاهی قرار گرفته وحتی درمواقعی ازاین تشکل های زرد برای سکوب جنبش دانشجوئی ایران استفاده میشد.

تشکل های مردمی درجریان انقلاب بزرگ بهمن 1357جانی داشتند میگرفتند که با چریک بازی ها شما های متوهم وسایر عوامل ذیمدخل، از رشد وتوسعه ای که انتظار میرفت بازماند و توسعه نیافتگی کشور که عمدتا حاصل برنامه های استعماری 400 ساله بود ، مزید برعلت گشت.
من با لحاظ موارد فوق وضعف تشکل های مردمی، با وجود احترام قایل شدن به تمامی خواسته های برحق ومدنی معترضین، ازاینکه مطالبات اصیل مردمی ممکن است به تخته پرش دشمنان مردم ایران تبدیل شود ، کم وبیش دچار واهمه هستم وآرزو دارم که هم جمهوری اسلامی ایران وهم مردم به مخاطرات فرارو توجه داشته ونگذارند وضع بدتر ازاینکه هست، گردد و برعلیه استقلال سیاسی – که عمدتا این یکی را داریم – تغییر جهت دهد والبته این تغییر جهت دادن ، آرزوی شوم شما برای کسب قدرت به هر قیمت است!

در ادامه :
” حجم حضور سیاسی ایرانیان در شبکه‌های مجازی که هفته به هفته هم بیشتر می‌شود، گواه این واقعیت است. هول و تنگنا و عقوبتی که نظام آخوندی از پس چنین تحولی در رگ و ضمیر و تار و پود وجودش حس می‌کند، همین بلوغ سیاسی جامعهٔ ایران در مرحله کنونی و رسیدن به ضرورت سازماندهی است “.

با وجودی که وجود شبکه های مجازی نعمت بزرگی برای کسانی است که نشریات مستقل ازانقیاد صهیونیست- امپریالیستها را بدست نمیآورند ، اما ساده لوحانه است که تصور شود همان کسانی که منبع تغذیه ی شان رسانه های امپریالیستی- صهیونیستی است ، از این رسانه های مجازی سوء استفاده نمیکنند .

یکی از شواهد عینی این سوء استفاده ، که به زهرآلودکردن این فضا پرداخته، وجود جریانی بنام سازمان استحاله یافته ی مجاهدین ( باند رجوی) است که این شبکه ها را برعلیه مردم ومنافع ملی بکار میگیرد و روشن است که مردمی که توسط شما سازماندهی شده باشند، به چیزی جز دشمن آب وخاک خود تبدیل نخواهند شد وخوشبختانه با هوشیاری مردم که شما بطور ضمنی بدان اشاره کردید، چنین حادثه ی شومی اتفاق نخواهد افتاد!

درنهایت اینکه ، با مشاهده ی مناسبات کثیف برده دارانه در باند رجوی ، تصور نمیرود که این فرقه ی منحط و وطن فروش، علاقه ای به متشکل شدن مردم داشته باشد .

تمام امید این جریان برروی حمایت های دشمنان ایران بنا شده واعتقادی به مردم ندارد که اگر داشت حداقل التزام عملی خود به تشکل دموکراتیک درتشکیلات خود را نشان داده وبا اعضاء وخانواده های منسوبه رفتاری اینقدر غدارانه نمیکرد.
سعید

خروج از نسخه موبایل