دلایل علمی و آسیب‌های «حرف مفت» زدن در فرقه رجوی

شاید اصطلاح «حرف مفت» به نظر اصطلاح عامیانه‌‌‌ای برسد اما باید توجه کرد که حرف مفت پدیده‌ای است که به لحاظ علمی، قابل بررسی است چراکه رواج حرف مفت آسیب‌ها و ضرر‌هایی برای جوامع در پی دارد. در کتاب «در باب حرف مفت» نوشته هری فرانکفورت ، حرف مفت (که معادل انگلیسی آن bullshit است)، دلایل آن و آسیب‌های آن شرح داده می‌شود.

کتاب «در باب حرف مفت» نوشته هری فرانکفورت

به عقیده فرانکفورت، حرف مفت دو بدیل در کنار خود دارد: حرف راست و حرف دروغ. حرف راست، آن‌چه را در واقعیت وجود دارد، بازنمایی می‌کند؛ حرف دروغ جای‌گذاری یک بطلان به جای حقیقت است. اما حرف مفت در پی بازنمایی و قبولاندن دروغ نیست؛ حرف مفت اساسا به حقیقت کاری ندارد و آن را کنار می‌گذارد؛ هم‌چنین معیارهای صدق و کذب را نیز نادیده می‌گیرد؛ حال آن‌که در راست و دروغ دغدغه‌ی حقیقت برای گوینده وجود دارد.

دغدغه‌ی کسی که مفت می‌گوید، خودفروشی و جلوه‌فروشی است. این‌گونه است که حرف مفت‌زن گاه راست هم می‌گوید اما هدف او صداقت نیست. با برشمردن دلایل رواج حرف مفت، نهایتا نویسنده به آسیب های ناشی از رواج آن در جامعه می‌پردازد که یکی از آن ها رواج فرقه‌گرایی است. به باور پژوهشگران این حوزه، از افرادی که به وفور حرف مفت می زنند رهبران فرقه ها هستند. به این صورت که افراد حرف مفت گو اساسا شنونده فهیم نمی‌خواهند بلکه صرفا به دنبال افرادی هستند که حرف آن ها را قبول کنند بی‌آنکه تفکری انتقادی درباره آن داشته باشند. این نوع شنونده به شدت مطلوب سران فرقه‌ها هستند.

شاید پیش‌تر افرادی درباره حرف مفت زدن مسعود و مریم رجوی گفته یا نوشته باشند اما در این مقال به بررسی علمی و تحلیلی این موضوع پرداخته می‌شود. بر اساس کتاب فرانکفورت و همچنین بیانات دکتر مصطفی ملکیان، این که یک انسان گرایش به گفتن حرف مفت دارد ناشی از دلایل معرفتی و غیرمعرفتی است.

اینکه حقیقتی وجود ندارد یا ما به حقیقت دسترسی نداریم را جزء دلایل معرفتی به شمار می‌آورند. به این صورت که چون افراد به حقیقت دسترسی ندارند اقدام به گمانه زنی می‌کنند که منجر به حرف مفت زدن یا یاوه گویی می شود. مصداق آن چهل سال دوری از ایران و زندگی در تبعید است که سران تشکیلات مجاهدین خلق را در دام یاوه گویی انداخت. مسعود و مریم رجوی در طی سالهای دوری از فضای اجتماعی ایران همواره ادعا کرده‌اند که از حمایت اکثریت مردم ایران برخوردارند و پیروان خود را مجاب کرده‌اند که با حمایت مردم ایران حکومت تهران را سرنگون خواهند کرد در حالی که بنا به آمارها و گزارش‌های تحقیقی و رسمی فراوان سازمان مجاهدین خلق در ایران از هیچ پایگاه اجتماعی برخوردار نیست.

دکتر ملکیان بر مبنای نظریات فرانکفورت، دلایل غیرمعرفتی یاوه گویی را نیز به دو جنبۀ فردی و اجتماعی تقسیم می‌کند. در بیان دلایل فردی احساس تنهایی، خودشیفتگی، خودنمایی و تنبلی را مهم می‌داند. در عین حال چنان که میدانیم خود شیفتگی یکی از ویژگی‌های شخصیتی همه رهبران مستبد از جمله رهبران کیش‌های شخصیتی است. اگر سوابق مسعود رجوی به عنوان رهبر کیش شخصیتی مجاهدین خلق را بررسی کنیم، نوع رابطه او با اعضا، وادار کردن آنها به کار اجباری، تجرد و طلاق اجباری و حتی رابطه جنسی اجباری زنان عضو تشکیلات با شخص او، همه نشان از خودشیفتگی مستبدانه یک دیکتاتور خشن دارد که با تکرار حرف‌های مفت به صورت شبانه‌روزی اعضا را مجبور به پذیرش انواع سرسپردگی و حقارت می‌کند.

دکتر ملکیان همچنین برای ادلۀ اجتماعی نیز مقتضیات تمدن مدرن را تاثیرگذار می‌داند. در مدرنیته بر خلاف عصر باستان، سخن گفتن ارزشمند است و نه سکوت. در تمدن مدرن به نام کنجکاوی علمی هر پرسشی حائز ارزش است و پرسش‌گر تشویق می‌شود. از طرفی در دموکراسی حکمت «به من چه؟» معنایی ندارد و بنابراین همگان به اظهار نظر در مورد هر مسأله‌ای ترغیب می‌شوند؛ اگرچه از نظر حقوقی همگان حق اظهار نظر دارند اما از نظر اخلاقی این چنین نیست (حکمت «به من چه؟» به معنای مسئولیت‌گریزی نیست بلکه منظور عدم ورود به مباحثی‌ست که فرد اطلاع و تخصص کافی در مورد آن‌ها ندارد). این موضوع موجب می‌شود که افراد بدون آنکه درباره مسئله‌ای تخصص داشته باشند درباره آن اظهار نظر کنند. سیطرۀ کمیت بر کیفیت نیز مسبب ترویج یاوه‌گویی است و در واقع حرف زیاد زدن پسندیده‌تر از حرف درست زدن تلقی می‌شود. علاوه بر این‌ها، تقدم آداب معاشرت بر اخلاق نیز عاملی‌ست که باعث می‌شود افراد به جای امتناع از سخن و عملی که منجر به حرف مفت می‌شود (کنشی اخلاقی) به شنونده یا گویندۀ حرف مفت تبدیل شوند (آداب معاشرت).

به نوشته فرانکفورت فرد حرف مفت زن از مخاطب می خواهد که تنها او را بشنود، قبول کند و تحسین کند، انتقاد و مخالفت نکند. او در برابر هر انتقاد و مخالفتی برآشفته می‌شود. چنان که می‌دانیم در فرقه های مخرب این موضوع به شدت رواج دارد. این شیوه ای است که رهبران گروه‌های افراطی خشونت طلب چون طالبان، القاعده، داعش و مجاهدین خلق به کار می‌برند.

در گروه‌های فرقه‌ای چون مجاهدین خلق مخالفت با نظر رهبران، محکوم به تنبیه، شکنجه و حتی مرگ است. مسعود و مریم رجوی، عضو آگاه با ذهن تحلیل‌گر برای تشکیلاتشان نمی‌خواهند. هادی ناصری مقدم که سال 1395 پس از پانزده سال گرفتاری از تشکیلات مجاهدین خلق در آلبانی جدا شد و به ایران بازگشت، در مصاحبه‌ای درباره شرایط فشار و کنترل فرقه‌ای زیر یاوه‌گویی‌های مسعود رجوی، می‌گوید:

«یک سیستمی بود که نمیشد همش رو حرف طرف حرف بزنی. نمیشد که مثلا او یک حرفی میزنه و من هی مستمر تو این پونزده سال بگم نه حرف تو درست نیست. من چهار بار سر حرف های به اصطلاح سرفصلی رجوی یا کلا سیستم فرقه بگم نه، دفعه پنجمی من نخواهم دید! قشنگ به راحتی سر من زیر اب بود».

چنان که می‌بینیم مخالفت با حرف مفت‌های رجوی در تشکیلات او ممکن است به قیمت جان اعضا تمام شود. فهرستی از اسامی افرادی که در مقاطع مختلف با مسعود رجوی مخالفت کرده‌اند یا حتی بدون آن که مخالفت کنند انگ نفوذی خورده‌اند و در نتیجه آن زندان یا شکنجه شدند قابل دسترس است. شماری از این افراد بر اثر شکنجه‌های سران فرقه کشته شدند.

مریم سنجابی عضو جدا شده از مجاهدین خلق، خود یکی از افرادی است که به ناگهان مورد خشم و کین سران تشکیلات قرار می‌گیرد و روزهای پردردی را در زندان های رجوی سپری می‌کند، او شاهد موارد قربانی شدن بسیاری از همرزمانش در قرارگاه مجاهدین خلق است. سنجابی در کتاب «سراب آزادی» در بخشی از خاطرات خود از مجاهدین خلق از افرادی چون پرویز احمدی، مینو فتحعلی زاده، مهری موسوی، قربانعلی ترابی، فرهاد طهماسبی، جلیل بزرگمهر و الیاس کرمی نام میبرد که که بر اثر ضرب و شتم و شکنجه در تشکیلات رجوی جان خود را از دست دادند.

بنابر استدلال‌های هری فرانکفورت، حرف مفت از دروغ خطرناک تر است و آسیب‌های عمیقتری در پی دارد. به باور وی مردم از دروغ کمتر تقلید می‌کنند اما حرف مفت را به سادگی تقلید و بازگویی می‌کنند و این امر علت موفقیت سران فرقه هاست. در سلسله مراتب هرم فرقه‌ها حرف‌های مفت از راس هرم فرقه تقلید می‌شود و تا رده‌های پایین تشکیلاتی، به آن قائل هستند چرا که در بیشتر مواقع کذب بودن حرف مفت قابل بررسی نیست در حالی که دروغ را میتوان از راه هایی ساده‌تر کشف کرد.

به علاوه، هیچ نظریه علمی در پس حرف‌های مفت رهبران فرقه ها نیست. برای نمونه، در سطح کلان، آمیزه‎ای که مسعود رجوی برای اداره تشکیلات خود از اسلام و کمونیسم و سکولاریسم به هم بافته است، از پشتیبانی علمی دانشمندان علوم جامعه شناسی، اقتصاد یا اسلام برخوردار نیست.

در سطح خرد این ناهماهنگی ها و عدم سنخیت‌ها در رفتار و رویکرد روزمره سران مجاهدین خلق مصداق‌های بسیار بیشتری دارد که بارزترین نمونه آن تناقض بزرگ در شیوه اداره اعضای کمپ مجاهدین خلق است در مقایسه با برنامه ده ماده‌ای که مریم رجوی برای جامعه آینده ایران وعده می‌دهد. برای مثال مریم رجوی ادعا می‌کند در جامعه آینده ایران، حجاب اختیاری است در حالی که هم اکنون در پایگاه های مجاهدین خلق در قلب اروپا حجاب اجباری است. این تنها یک نمونه از صدها مورد تناقض در حرف ها و عملکرد سران مجاهدین خلق است.

اما امروزه شیوه حکمرانی سران تشکیلات مجاهدین خلق در کمپ موسوم به اشرف سه در شمال تیرانا در آلبانی بسیار ساده‌تر از پیش، به قیمت جان افراد تمام می‌شود. با توجه به شرایط وخیم پاندمی کرونا، زندگی جمعی و حضور هر روزه اعضا در جلسات گروهی شستشوی مغزی برای گفتن و شنیدن حرف مفت، اعضای مجاهدین خلق بیش از هر گروه دیگری در معرض خطر ابتلا به این ویروس قرار دارند. در نظر داشته باشیم که اعضا ملزم هستند به شرکت در جلسات گروهی خود اعترافی، تماشای ویدئو های سخنرانی –حرف مفت گویی– مسعود رجوی به صورت گروهی و نشستن پشت کامپیوترهایی که تنگاتنگ هم در یک سالن چیده شده اند، برای انتشار حرف مفت در فضای مجازی، که تصاویر آن بارها منتشر شده است. بنابراین، در حال حاضر بحران ناشی از حرف مفت گویی بیش از هر زمان دیگری برای جامعه درون فرقه رجوی آسیب زا است.

مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل