حمله به خانواده ها، نمادی از آزادی و دمکراسی مریم رجوی

روز گذشته کمیسیون امنیت شورای ملی مقاومت مجاهدین، آقای غلامعلی میرزایی را به طرز عجیبی زیر ضرب برده و ایشان را صرفاً به خاطر تصمیم گیری برای «بازگشت به وطن» آماج تیرهای زهرآلود خود گرفته است.

گناه آقای میرزایی چیزی نیست جز اینکه پس از دهها سال اسارت در اردوگاه های صدام و رجوی، تصمیم گرفته به نزد همسر و فرزند برود و مابقی عمر را در کنار آنان (که عمری منتظر این رخداد بوده اند) بگذراند. این گناه نابخشودنی، آنچنان مریم رجوی را به خشم آورده که به هر دستاویزی چنگ می زند تا این انسان آزاده را به لحاظ سیاسی و شخصیتی ترور کند و به خیال خود ایشان را در بین اعضای بازمانده «منفور» و در نزد هواداران فریب خورده «تخریب» نماید. نگاهی به برخی جملات انزجار برانگیز این کمیسیون پوشالی (که فعالیت اصلی آن مبارزه با جداشدگان منتقد است) بی پایه گی و تهی بودن سازمان مجاهدین خلق را به نمایش می گذارد.


چنانکه مشاهده می شود، کمیسیون با وقاحت تمام آقای میرزایی (که 30 سال از عمرش در فرقه مجاهدین و 9 سال در اسارت صدام طی شده است) را «مزدور» نامیده و گفته که ایشان 3 بار توسط صلیب سرخ و چندبار توسط نیروهای آمریکایی و عراقی مورد مصاحبه قرار گرفته است… و آنگاه در ادامه همان شاذگویی ها، با نام بردن از «علی میرزایی و فرشته مهدیان»، آنان را مأمورانی خوانده که «به همراه سایر مزدوران برای جاسوسی و شکنجه روانی مجاهدین به اشرف و لیبرتی اعزام شده اند».

لازم به یادآوری است که: آقای علی میرزایی و خانم فرشته مهدیان، فرزند و همسر غلامعلی میرزایی هستند که دهها سال از عزیز خود بی اطلاع بودند و پس از شنیدن خبر سلامتی و حضور غلامعلی در قرارگاه مجاهدین، رنج و خطر سفر به عراق را پذیرفتند و برای دیدار با او به قرارگاه اشرف رفتند، اما با اهانت و ضرب و شتم اعضای مجاهدین مواجه شدند که به دستور مریم و مسعود رجوی به سوی آنان سنگ و تیر پرتاب می کردند.

حال مسئول کمیسیون امنیت مجاهدین با بی شرمی تمام، این خانواده دردمند را مزدور خوانده و به ترور شخصیتی آنان دست زده است. عجیب اینجاست که رهبری سازمان مجاهدین دو دهه مزدور صدام حسین بوده و پس از آن نیز بیش از 17 سال در خدمت سعودی، موساد و سیا قرار گرفته است و در چنین وضعیتی یک خانواده بی پناه (که بزرگ آنان دهها سال اسیر صدام و فرقه بوده) را مزدور صدا می کند.


کمیسیون امنیت مجاهدین با انتشار یک دستنوشته از آقای غلامعلی میرزایی، مدعی شده که «وی به خواست خودش در قرارگاه مجاهدین مانده است»، در حالی که همه جداشدگان مطلع هستند که دهها دستنوشته از هر مجاهد طی دوران های مختلف به اجبار گرفته می شد تا در چنین مواقعی از آن سوء استفاده گردد. در مورد مصاحبه با فلان ارگان ها نیز قبلاً بسیاری از اعضای جداشده افشا کرده بودند چه ترفندهایی برای آن انجام می گرفت تا کسی جرأت و امکان آنرا نداشته باشد علیه سازمان چیزی به نهادهای بین المللی بگوید. بحث در مورد اتهامات این کمیسیون باسمه ای، تکرار مکررات است و می توان انبوهی مقاله را در این رابطه مطالعه کرد که از حوصله این مقاله خارج است.

ترور سیاسی و شخصیتی خانواده های مجاهدین و جداشدگان منتقد توسط مریم رجوی، اقدام تازه ای نیست و حدود دو دهه ادامه داشته است. مسعود و مریم رجوی، از روزی که متوجه شدند برخلاف تصورشان خانواده ها بزرگترین تهدید برای تشکل فرقه ای مجاهدین هستند، مدام بر شدت حملات خود به آنان افزوده اند و دیگر هیچ حریم و حرمتی نیست که پاره نکرده باشند. چه در زمانی که خانواده را «ننگ ما، ننگ ما» می خواندند، چه زمانی که با سنگ و منجنیق به آنان حمله می کردند و وحشیانه کتک می زدند. پس از خروج از عراق نیز، حملات آنان به اشکال مختلف ادامه داشته و بارها آقایان «محمدی و حسین نژاد» را در شهرهای فرانسه یا آلبانی کتک زده اند و یا با ترور شخصیتی، دیگر خانواده ها را مورد اهانت قرار داده اند. هنوز فراموش نشده آن زمان که لمپنی مثل محمد اقبال را شارژ می کردند تا خواهر خودش (عاطفه) را با القابی که زیبنده مریم رجوی است، «ماماچه پلیدک» صدا بزند، و فراموش نکرده ایم زمانی که اعضای خود را وادار می کردند تا به مادران و پدران خود توهین کنند.

چنین مواردی نشان می دهد مریم رجوی که خود را «نماد دمکراسی و ایران آزاد فردا» می خواند، تا چه حد به آزادی معتقد است و هنگامی که حتی به اعضای مجاهدین و خانواده آنان رحم نمی کند، با مخالفان خود چه خواهد کرد!؟ وقتی می بینیم که وی بدون هیچ شرمی، یک انسان آزاده که اراده کرده به نزد خانواده خود برود را اینگونه مورد اهانت قرار می دهد، می توان فهمید که اعتقاد او به آزادی، جز یک فریب بزرگ نیست. هنر بزرگ مسعود و مریم رجوی همیشه مغزشویی و عوامفریبی با سخنان زیبا و ظاهر زیبا بوده است. به همین علت، آشنایی عمیق با این فرقه مخرب ذهن، بسیار مهم و کلیدی است و جداشدگان و خانواده ها نقش مهمی در این امر دارند.

در روزهای اخیر مریم رجوی نمایش دیگری حول مسئله کرونا آغاز کرده که دقیقاً همسو با خطی است که از آمریکا و انگلیس ترویج می شود و شبکه های متصل به سعودی نیز به آن دامن می زنند. تلقین «خرید واکسن کرونا از خارج» موضوعی است که در هفته های اخیر توسط جریان های وابسته و شبکه های جاسوسی فارسی زبان کلید خورده و مریم رجوی نیز آشکارا بر آن متمرکز شده است. اینکه چرا مریم رجوی هیچ خبری از شیوع کرونا در قرارگاه اشرف 3 در آلبانی انتشار نمی دهد اما نگران خرید واکسن کرونا از آمریکا و انگلیس برای مردم ایران شده است، خود موضوع قابل توجهی است.


خانم مریم رجوی به جای حاشیه سازی های فریبنده باید به موضوعات مهمتری بپردازد، از جمله اینکه:

یکم: در مورد شیوع کرونا در تشکیلات مجاهدین شفاف سازی کند، و دلیل پافشاری روی «خرید واکسن کرونا» توسط جمهوری اسلامی، آنهم زمانی که هنوز واکسیناسیون هیچکدام از اعضای مجاهدین ساکن آلبانی انجام نشده را شرح دهد،

دوم: آشکارا دلیل دشمنی و کینه توزی خود نسبت به خانواده های مجاهدین را شرح دهد و بگوید چرا تا به این حد از آنان نفرت دارد و حتی تحمل بازگشت یک نیرو به سمت خانواده اش (ولو برای یک ملاقات کوتاه) را ندارد،

سوم: نمونه ای از ایران دمکراتیک و آزاد فردا را به صورت یک نمایش به اجرا درآورد تا مردم ایران به صورت ملموس از آن آگاه شوند، چون ظاهراً در نمونه آزاد ایشان -یک قلم- هیچکس حق ندارد با عزیزان خود دیدار و ملاقات داشته باشد.

چهارم: لیست کامل نفوذی ها و جاسوسان جمهوری اسلامی در پادگان اشرف 3 و سایر پایگاه ها را تهیه کند و در اختیار عموم بگذارد تا مردم ایران متوجه شوند چند درصد از مجاهدین از نفوذی ها و مزدوران نظام تشکیل شده است، چون طی 20 سال گذشته، ایشان قریب به 1000 نفر از جداشدگان را مزدور و نفوذی خوانده است و حتی برخی از اعضای سابق شورا را نیز بدان متهم نموده است. و این آمار، بغیر از خانواده های مجاهدین است که مدام آنان را مزدور می خواند.
حامد صرافپور

خروج از نسخه موبایل