مرگ دیکتاتور

ای کشته که را کشتی تا کشته شدی زار؟

بامداد صبح روز شنبه صدام حسین دیکتاتور سابق عراق به دار مجازات آویخته شد.

مرگ دیکتاتورها همیشه برای مردم خوشحال کننده و برای دیکتاتور های باقیمانده ناخوشایند و ترس آور است.

آری، دیکتاتور ها هم خواهند مرد و زیاد فرقی نمی کند که به مرگ طبیعی بمیرند یا از قدرت به زیر کشیده شوند. اگرچه سناریوی دستگیری و نوع محاکمه و در پایان اعدام او را آمریکا نوشته بود، در عین حال رفتن صدام کمکی به حل حران عراق و مسئله خاورمیانه نخواهد کرد.

پس از تجاوز آمریکا به خاک عراق، گروه های تروریستی و خشونت طلب و جنگ فرقه ای بر عراق حاکم شده است. جنگ داخلی در عراق هر روز شعله ورتر می گردد.

مردم عراق از هیچگونه امنیت داخلی برخوردار نیستند و روزانه ده ها نفر با انفجار بمب و گلوله از پای در می آیند که اکثرا از مردم غیر نظامی و بی دفاع می باشند.

پس از اعدام صدام مردم ایران ناخودآگاه به یاد رجوی افتادند. اگرچه سالها بود که دیگر بود و نبودش مسئله مردم نبود و لی با مطرح شدن نام صدام همکار و همفکر ایرانی او "رجوی" بار دیگر در ذهن ها تداعی میشود.

شاید برای مردم ایران، پاسخگوئی و محاکمه رجوی بعنوان یک ایرانی که در طول هشت سال جنگ با عراق با صدام همفکری و همکاری داشت، از محاکمه و اعدام دیکتاتورعراق مهمتر باشد.

سرنوشت بیش از 3000 نفر از نیروهای مجاهدین در پادگان اشرف که بازیچه رجوی و سناریوی آمریکا قرار گرفته اند، بسیار رقت بارتر از مردم عراق می باشد.

آنان بجز " حفظ خود" با حداقل امکانات از هیچگونه حق و حقوق انسانی " انتخاب شیوه زندگی،همسر و فرزند و…) برخوردار نیستند.

ظاهر شدن آقای رجوی پس از سه سال ونیم غیبت و استقرار دو کشتی بزرگ جنگی آمریکا در خلیج فارس و موضوع اتمی ایران و الم کردن " هولوکاس "و… در راستای طرح " خاورمیانه بزرگ"، مسائلی است که جزئیات آن بزودی برملا می گردد.

ما با مجازات اعدام به هر شکلی مخالفیم و آن را عملی غیرانسانی میدانیم و معتقدیم که انسانهای زنده حتی "دیکتاتور، جانی و…" می توانند بسیاری از حقایق ناگفته و اسرار پشت پرده را برای آگاهی بیشتر مردم بیان کنند و زندگی را خارج از کاخ ها و در میان مردم تجربه کنند و به باز سازی خود بپردازند و عبرت سایر دیکتاتور ها باشند.

اگر صدام زنده می ماند و اجازه داشت از نوع روابطش با رجوی در رابطه با جنگ ایران و عراق پرده بردارد، ونیز کمک های اطلاعاتی و شیمیائی غرب به صدام، شاید بسیاری از سئوالات امروزه برای مردم روشن و واضح می گردید.

افسوس که دادگاه صدام و محاکمه او از فیلترهای امنیتی آمریکا گذشت و آنان اجازه ندادند که مهره ای را که در آینده به آن نیاز دارند، نوع ارتباطاتش با صدام روشن شود. آنچه که مسلم است بزودی پرده ها کنار خواهند رفت و رقبای سیاسی دست هم را رو می کنند و مشخص خواهد گردید که چرا رهبر ایدئولوژیک سازمان چند سالی ناپدید گردید و چرا و با چه شرایطی اجازه ظهور پیدا نمود؟

کانون رهائی در عین حال دوران بعد از صدام را به فال نیک می گیرد و برای مردم عراق رندگی ارام و بدور از خشونت و توام با امنیت و صلح و بویزه همزیستی کلیه گروه های دینی و قومی را آرزو می کند.

کانون رهایی، سی و یکم دسامبر 2006

خروج از نسخه موبایل