استراتژی جدید امریکا و جایگاه مجاهدین

استراتژی جدید امریکا و جایگاه مجاهدین
ایران‎دیدبان
به‎ نظر می‎رسد که شعر و شعارهای اولیه‎ی جنگ‎طلبان امریکایی در‎باره‎ی گسترش دموکراسی در منطقه‎ی خاورمیانه، موضوعی است که حتی دولت‎مردان شکست خورده‎ی امریکایی نیز حوصله‎ی تکرار آن را در سخنرانی‎ها و اظهارات‎شان ندارند و صرفاً همین‎که بتوانند ژست پیروز بگیرند آنها را اقناع می‎کند.
از ابتدا هم ترسیم هدفی با عنوان گسترش دموکراسی یک شعار توخالی بیش نبود و آنچه برای نئومحافظه‎کاران اهمیت داشت، تحمیل آقایی و هژمونی امریکا بر مردم و کشورهای منطقه و چنبره زدن بر روی منابع نفتی بود. به‎همین سبب هم هست که اکنون این هدف و یا لااقل حفظ پرستیژ امریکا از مسیر گسیل نیروی نظامی بیشتر و شاخ و شانه کشیدن برای سایر کشورهای منطقه دنبال می‎شود و نه احترام گذاشتن به خواست و رأی اکثریت قاطع مردم عراق که خواهان خروج اشغال‎گران از این کشور می‎باشند.
رقابت لجوجانه‎ی جنگ‎طلبان با دموکرات‎های پیروز که اکنون خواست افکار عمومی مردم امریکا درباره‎ی سیاست خارجی و به‎خصوص پایان بخشیدن به جنگ را نمایندگی می‎کنند، از دیگر عوامل پافشاری تیم بوش برای به خاک و خون کشیدن مردم عراق و منطقه می‎باشد.
جنگ‎طلبان می‎دانند که به‎طور کامل شکست خورده هستند و تغییر استراتژی نیز نمی‎تواند آنها را نجات دهد و در حالی‎که کلیه کارشناسان از جناح‎های مختلف آنها را به اتخاذ رویکردهای جدید رهنمون شدند، فقط به دلیل ارضاء خصومت‎ها و کینه‎هایشان، همچنان بر نظامی‎گری و گسترش خشونت پافشاری می‎کنند.
در این رهگذر است که طرح اختلاف‎افکنی در میان کشورهای منطقه و رو در رو قرار دادن عرب – عجم و شیعه – سنی را در دستور کار قرار داده‎اند تا از هر سو که کشته شود به نفع آنها باشد.
تن دادن جنگ‎طلبان به چنین سیاستی که با وجود تبعات منفی برای مردم منطقه، عملاً به‎معنای خودکشی آنان و فرو رفتن هر چه بیشتر در گرداب این بحران می‎باشد و در صحنه‎ی سیاست داخلی امریکا نیز عملاً واکنش‎های منفی علیه آنها را تشدید خواهد کرد.
رویکرد جدید امریکا که با کشتار هر چه بیشتر مردم عراق، تهدید صلح و امنیت در منطقه و احتمالاً تسری ماجراجویی‎های جنگ‎طلبان به سایر کشورها همراه خواهد بود فقط با استقبال جریان‎های ضداسلامی و ضدمردمی که حیات خود را در گرو برافروختن آتش جنگ و حملات نظامی امریکا به سایر کشورها می‎بینند، مواجه شده است.
جریان بارز و مشخص استقبال کننده از این سیاست، اسراییل و دنباله‎روهای آن در منطقه می‎باشند (که آنان نیز همانند جنگ‎طلبان دعوی گسترش دموکراسی داشتند)، ناکام از دست‎آویز قرار دادن شعار صلح که با هدف قلع و قمع فلسطینیان به‎راه انداخته بودند، اکنون شدیداً به چنین رویکردی از جانب امریکا احتیاج دارند.
گروه تروریستی مجاهدین را نیز باید در همین زمره به‎حساب آورد. این گروه که استراتژی‎اش سال‎ها است به گل نشسته و تنها با حمایت‎های صدام سرپا مانده بود، اکنون با مخالفت شدید دولت و ملت عراق روبرو است و خود را در آستانه‎ی اخراج از این کشور و فروپاشی کامل می‎بیند.
فرقه‎ی رجوی که تنها راه نجات خود و حفظ ماندگاری‎اش را در گسترش جنگ و خون‎ریزی در عراق و تضعیف دولت قانونی این کشور می‎بیند، جیب گشادی برای خود دوخته است که در بلبشوی عراق مورد استفاده‎ی جنگ‎طلبان قرار بگیرد و به‎عنوان نیروی قابل استفاده‎ی امریکا شناخته شود.
گرچه به‎نظر نمی‎رسد جنگ‎طلبانی که نجات خود را در اعزام 21 هزار نیروی جنگی جدید به عراق می‎بینند، تمایلی به استفاده از 3000 نیروی وارفته‎ی این گروه داشته باشند که خود آنها را خلع سلاح کرده‎اند، اما اگر حماقت و فلاکت جنگ‎طلبان در عراق به اندازه‎ای تشدید شود که بخواهند از نیروهای دار و دسته‎ی رجوی بهره‎گیری کنند، یک بار دیگر اثبات می‎شود که باند آدم‎کش رجوی، نه‎تنها قادر به انجام هیچ کاری نیست، بلکه عملاً باید بخشی از نیروی نظامی امریکا مشغول رسیدگی به دردهای بی‎درمان فرقه شود و وظیفه‎ی پرستاری از آنها را بر عهده بگیرید. این واقعیت را پیش از این، تجربه‎ی بیست سال تیمارگری صدام از آنها، اثبات نموده است.
اما گذشته از این واقعیت، آنچه اهمیت دارد و هواداران و اعضای این گروه باید نسبت به آن توجه و حساسیت نشان دهند، مواضع اخیر مجاهدین است که بیان کننده‎ی عمق جنایت‎کاری آنان است.
اکنون می‎توان اظهار داشت که مجاهدین مفتخرانه، وظیفه‎ی جاده صاف‎کنی تنفرانگیزترین جناح‎های امپریالیسم که در سرتاسر جهان، قباحت و شناعت سیاست‎های آنها زبان‎زد خاص و عام است و تمامی آزادگان و نیروهای مترقی جهان از در مخالفت با آن برآمده‎اند را به قیمت کشتار هر روزه‎ی مردم عراق و افغانستان و تهدید مردم سایر کشورها، بر عهده گرفته‎اند.
امروز روزی است که باید برگ بلند دیگری بر کارنامه‎ی جنایت و خیانت این گروه، پس از هم‎کاری با صدام جنایت‎کار علیه مردم ایران افزود، جنایاتی که نه تنها راه‎گشای این فرقه برای ادامه‎ی حیات نخواهد بود بلکه همچنان مثل گذشته بر بحران‎های لاعلاج آنها خواهد افزود.

خروج از نسخه موبایل