عصر روز پنجشنبه 9/11/99 اعضای انجمن خوزستان با آقای منصور آبادی داماد محمود آبادی از اسیران دربند فرقه رجوی در شهر آبادان دیدار کردند.
در این دیدار ابتدا اعضای انجمن نجات آقای منصور آبادی را در جریان آخرین اخبار از وضعیت آلبانی و اعضای گرفتار در کمپ فرقه رجوی و بخصوص وضعیت کرونایی کمپ اشرف 3 قرار داده و گفتند متاسفانه شرایط اعضای درون کمپ با توجه به اینکه اعضا در یک مکان محدود زندگی و اکثرا هم سن بالا و بیماریهای زمینه ای دارند، چندان خوب نیست!
کرونا جان آنها را به خطر انداخته است و متاسفانه سرکردگان فرقه از زمان شیوع کرونا در جهان و از جمله در آلبانی که قطعا به کمپ اشرف 3 هم سرایت کرده بود هیچگونه اطلاع دقیقی از وضعیت درون کمپ ارائه ندادند تا بالاخره افشاگریهای گسترده انجمن نجات و دیگر اعضای جدا شده، سران فرقه را مجبور کرد تا به شیوع کرونا در بین اعضای مستقر در کمپ اعتراف و علت فوتی های اخیر اعضا را در اثر ابتلا به کرونا اعلام کند .
متاسفانه تنها موضوعی که برای فرقه مهم نبوده و نیست حفظ سلامتی جان اعضای اسیر است! چون رجوی همواره به آنها به دیده بردگانی که جانشان باید قربانی منافع خود و فرقه اش شوند نگاه کرده! مثلا درهمین موضوع کرونا که درکل جهان قربانیان زیادی گرفت سران فرقه علیرغم اینکه می دانند اکثرا اعضا سن بالایی دارند و به همین خاطر بیشتر در معرض ابتلا به کرونا هستند هیچوقت توجهی به این مسئله نکرده و حتی شیوع کرونا درکمپ را هم اعلام بیرونی نکردند تا مورد حسابرسی قرارنگیرند .
بهرحال ما مرتب اخبار درون کمپ را رصد و خبرهای رسیده را در اختیار افکارعمومی قرار داده و نگرانی خانواده های اعضا را به هر طریق به گوش نهادهای بین المللی و حقوق بشری می رسانیم .
آقای منصور آبادی ضمن تشکر از تلاش های اعضای انجمن خوزستان گفت:
متاسفانه سالهاست که خانواده محمود از وضعیت وی اطلاعی ندارند. او الان برادر و خواهر پیری دارد که به همراه فرزندان محمود به جز همسر من در استان دیگری زندگی می کنند . محمود سال 65 سه فرزند خردسال داشت و یک فرزند دیگرش هم هنوز به دنیا نیآمده که فریب گروه رجوی را خورد و به عراق رفت و یکبار هم طی این سالیان خبری از او بدست ما نرسید. پدر و مادرش هم که متاسفانه در حسرت دیدار فرزندشان ازدنیا رفتند.
همسر وفرزندانش شرایط سختی را بعد از رفتن محمود گذراندند. حقیقتا باید اعتراف کنم که فرزندان و همسر محمود از او خیلی دلگیر هستند که چرا اولا آنها را تنها گذاشت و رفت و همچنین طی این سالیان یکبار هم خبری از خودش به آنها نداده . البته بعد ها متوجه شدیم که سازمان مجاهدین مانع از ارتباط اعضا با خانواده هایشان می شود! من که فردی سیاسی نیستم می گویم واقعا این رفتار رهبران مجاهدین خلق با افرادش ضدانسانی است .
آیا نباید برای آنها نگرانی خانواده های نفراتی که نزد آنها هستند، اهمیت داشته باشد ؟ می خواهم به محمود آبادی بگویم که محمود جان پدر خانم عزیز با رفتنت نزد مجاهدین خلق در حق همسر و فرزندانت جفا کردی اما دیگر کافیه و لااقل بیش ازاین دیگر در حق خودت جفا نکن. برو به هرجایی که دوست داری اما فقط برای خودت زندگی کن نه برای آنهایی که حق انسانی فرزندانت را نادیده گرفته و نگذاشتند آنها با پدرشان دیدار و یا ارتباطی داشته باشند و من ازشما می خواهم که این حرف مرا به هرطریق که می توانید به گوش او برسانید شاید که به خودش بیآید .
اعضای انجمن خوزستان به آقای منصور آبادی گفتند البته شما و خانواده محمود حق دارید از او بخاطر رفتنش نزد مجاهدین دلگیر باشید. اما همانطور که قبلا هم توضیح دادیم متاسفانه رهبران فرقه مجاهدین با جو اختناقی که ایجاد کرده بودند طی این سالیان مانع ازهرگونه ارتباط اعضا با دنیای بیرون از فرقه می شدند. کوچکترین درخواستی دراین زمینه جرم وگناه نابخشودنی محسوب می شد و بشدت با فرد خواهان جدایی ویا ارتباط با خانواده برخورد می کردند.
بهرحال گذشته ها هرچه بود گذشت حالا باید بتوانیم به کمک همدیگر امید به آزادی و دسترسی به زندگی دوباره را در امثال محمود زنده کنیم. باید کمک کنیم تا امثال محمود شما بتوانند خودشان را از قید و بندهای اسارت بار فرقه منحوس رجوی رها کنند. البته خوشبختانه با تلاش های صورت گرفته تاکنون تعداد قابل توجهی از اعضا موفق شدند خودشان را نجات و زندگی جدیدی را در آلبانی و یا دیگر کشورها شروع کنند .
آقای منصور آبادی در پاسخ به توضیحات اعضای انجمن نجات خوزستان گفت من بعنوان داماد محمود نقش کوچکی در خانواده وی دارم اما تلاش می کنم تا همین توضیحات شما را به خانواده و فرزندانش منتقل کنم . مجددا از شما بخاطر زحماتی که برای نجات امثال محمود و همچنین برطرف کردن نگرانی خانواده های آنها می کشید تشکرمی کنم. کار شما کاری انسانی و ارزشمند است .
