نامه سرگشاده به خانم فریبا هشترودی

خانم فریبا هشترودی

با سلام

غرض از نوشتن این نامه کوتاه تنها یاد آوری یک خاطره و از طرفی طرح چند سوال می باشد.

به دلیل احترام خاصی که برای شما و خانواده محترمتان قائل هستم و به دلیل مسئولیت پذیری که از شما سراغ دارم به خود اجازه داده و این سوالات را مطرح میکنم.

در ابتدای امر جا دارد بگویم نام و یاد پروفسور محسن هشترودی تاثیر بسزایی در زندگی من داشت و به قدری شیفته این انسان والا و افتخاراتی که ایشان برای ایران کسب کرده بود قرار گرفتم که در دوران دبیرستان به ادامه تحصیل دررشته ریاضی فیزیک پرداختم.

به هر حال من هم به همان دلایلی که حتما برای شما خیلی ملموس است تحصیل را نیمه کاره گذاشته و راهی را در پیش گرفتم که به سازمان مجاهدین و عراق ختم شد.

این زمان گذشت تا اینکه شما به شورای ملی مقاومت پیوستید، در آن زمان خیلی خوشحالش شدم و خیلی دوست داشتم که موقعیتی دست دهد تا از نزدیک با شما در رابطه با پدر گرامیتان از نزدیک به صحبت بنشینم ولی این فرصت بدست نیامد تا اینکه در پایان سال 1375 شما برا ی اجلاس شورا به عراق آمدید و منهم به دلیل مسئولیتی که داشتم از نزدیک توانستم شما را ببینم و در لابی هتل السدیر بغداد (محل اقامت اعضای شورا) با شما به صحبت کوتاهی در رابطه با پروفسور محسن هشترودی بنشینم ولی چشمتان روز بد نبیند که بعد از آن مدتها پاسخ گوی همان سخن کوتاه با شما بودم که چرا با شما به تنهایی به صحبت نشسته ام.

علت این امر برمیگشت به اینکه برای ما مشخص میکردند با هر عضو شورا به چه نحوی برخورد کنیم، مثالی برایتان می آورم که برایتان ملموس تر شود اگر یادتان باشد در آن اجلاس شورا (اسفند 1375) مسعود رجوی در مورد بحثی که آقای ایرج شکری (یا همان ا.ش.مفسر که د رایران زمین آن روزگاران قلم میزد) درمورد دمکراسی و نگرش اصلاح طلبانه ایی که آقای شکری داشت حسابی وی را تحت فشار قرار داد (یک قلم از اوج دمکراسی و آزادی بیان در شورا!) و در این بین آقای قدرخواه به گونه ایی دو آتشه از مسعود رجوی پشتیبانی کرد درست بعد از آن نشست به ما گفته شد که آقای ایرج شکری را بایکوت کرده و حتی به ایشان سلام هم نکنیم ولی حسابی با آقای قدرخواه گرم بگیریم و از طرفی آن دوره اگریادتان باشد آقای متین دفتری هم حسابی زیر ضرب بودند که افرادی که به نوعی طرف ایشان دربحث ها بودند مورد بی مهری از جانب مسئولین سازمان قرار میگرفتند.

هر چند این نمونه تنها یک فاکت کوچک از مجموعه روابط غیر دمکراتیک درون شورای ملی مقاومت بود ولی شخصا معتقد هستم برای روشنگری و آگاه ساختن مردم کشورمان از آنچه به اصطلاح شورای ملی مقاومت بر ضد ایران و ایرانی انجام داده نباید به کلی گویی بسنده کرد بللکه باید با فاکت های مادی و عینی در این مسیر گام برداشت.

خانم هشترودی

بابت این مسئله که شما از شورای ملی مقاومت جدا شدید خیلی خوشحالم به طور خاص به دلیل هویتی که خانواده شما در بین ایرانیان و حتی در بین باقی ملل دارا میباشد و از این بابت احسا س می کنم که مسئولیت شما بسا بیشتر از باقی جداشدگان از شورای ملی مقاومت می باشد.

تا کنون تعداد زیادی از اعضای شورای ملی مقاومت از این شورا جدا شده اند ولی در رابطه با مناسبات درون شورا و عملکرد شورا سخنی به میان نیاورده اند یا لااقل به نقد عملکرد خود در دورانی که در شورا بودند نپرداخته اند.

شخصا معتقد هستم که در دنیای امروز و بطور خاص در عرصه سیاسی هر کس باید پاسخگوی عملکردهای خود باشد؛ برای مثال اگر شخص بنده به عراق رفتم و در آن دوران مسئولیتهایی در سازمان مجاهدین داشتم باید به نقد آن بنشینم، من نمیتوانم در برابر سوال هموطنانم در این رابطه که شما چرا به عراق رفتید و چرا با حکومت صدام در ضربه زدن به منافع ملی کشور همکاری کردید به مانند مجاهدین با پرخاشگری و فحاشی پاسخ دهم بلکه چون معتقد هستم از این سازمان جدا شده ام باید ابتدا به نقد عملکرد خود و سپس سازمانی که زمانی در آن بودم بپردازم.

خانم هشترودی

مطمئا هستم که نظرگاه شما با آنچه د رسال 2002 در رابطه با مسعود رجوی بیان کردید کاملا متفاوت است(در سال 2002 مسعود رجوی را درردیف دوگل قرار داده بودید و حضور رجوی در بغداد تحت حاکمیت صدام حسین را با حضور ژنرال دوگل در انگلستان تشبیه کرده بودید) حال در سال 2007 و گذشت این سالیان خیلی خوشحال میشوم که موضع شما را در این رابطه بدانم.

همانطور که میدانید در دوره های مختلف شورای ملی مقاومت با مواضع ضد ملی خود و دادن اطلاعیه های مکرر حمله نظامی به ایران را تلویحا مد نظر قرار داده و از تحریم اقتصادی علیه ایران که فشارش بر روی فقیرترین اقشار جامعه وارد میشود حمایت میکند نقش افرادی مانند شما که مطمئن هستم آن زمان هم مخالف با این طرح های ضد ملی بودید در شورا چه بود و آیا اساسا در خط و خطوط شورا میتوانستید اعمال نظر کنید؟

در رابطه با منابع مالی شورای ملی مقاومت بارها شورا توسط گروههای مختلف سیاسی مورد سوال قرار گرفته که شورا مدعی شده که از طریق کمک های مردمی میباشد؛ نظر شما در این رابطه به عنوان یک عضو سابق شورا چه میباشد؟

تقریبا نزدیک به ربع قرن مسئول شورای ملی مقاومت آقای مسعود رجوی میباشد ؛ آیا اساسا این انتخاب براساس انتخاب آزاد صورت گرفته یا این که اعضاء شورا هیچ نقشی در این رابطه ندارند و سوال اساسی تراینکه آراء اعضاء شورا چه نقشی در مصوبات و سیاست های شورا دارد؟

خانم هشترودی

شخصا خوب میدانم که شورای ملی مقاومت دارای قدرت موضع گیری مستقل جدا از تفکرات سازمان مجاهدین نیست زیرا از نزدیک شاهد جلسات شورا بوده ام و تنها سئوالات من به این دلیل میباشد که مطمئن هستم که پاسخ شما به این سئوالات و پرداختن به باقی مسائل می تواند نقش کیفی در روشن شدن اذهان عمومی نسبت به عملکرد این فرقه داشته باشد.

با آرزوی موفقیت برای شما

علیرضا میرعسگری

13ژانویه 2007

خروج از نسخه موبایل