بوی کباب و حاشیه نشینان مجاهدین

سفسطه ها و صغرا کبرا چیدنهای آقای نباتی یکی از پادوهای نان به نرخ روز خور، در روزگاری که مجاهدین بدلیل از دست دادن پایگاه مادی ومعنوی خود «عراق روزگار صدام » دیگرسر قفلی مصونیت درامان ماندن ازعواقب اعمال و مواضع غیرمسئولانه ای که گاه همراه با حملات فیزیکی به مخالفینشان بود را ندارند.

ازبد حادثه به امثال آقای نباتی نیازمند شدند، تا جای که دربسیارازمواقع دست به گران فروشی هم می زنند، ایشان بدنبال کارنوال پرهیاهو وجنجال تبلیغاتی مجاهدین برسر حکم دادگاه شورای اروپا، که براساس سیاست گرفتن امتیاز با اهرم فشارمجاهدین، به این امید که طرف حساب مقابل را با فرستادن این پیام وادار به عقب نشینی کنند.

و به گفته آقای نباتی معادله " تعادل قوا " و به قول معروف با شکسته شدن" تغاری" مجاهدین فرصت را مغتنم شمرده و از این طریق تلاش می کنند، با نعل وارونه زدن به نیروهای به جان آمده درعراق بر اساس سنت دیرینه چنین تلقین کنند که « امسال سال آخر» پس دم بر نیاورید، آقای رجوی در پیامیامشان در این زمینه چنین می پردازند:

« اکنون هم هیچ بی انضباطی و کج خلقی و بی حوصلگی و نافرمانی نشان ندهید و به اقدامات خودبخودی دست نزنید.

عهد صدق و فدا را با خود و خدای خود و خلق در زنجیرمان تجدید کنید و از خدا مصرانه بخواهید که ننگ جفا و پیمانشکنی و پشت کردن و خنجر و خیانت را هرگز بر شما نپسندد. گرد ذلت و پریشانی بر پیشانی شما هرگز ننشیند و هرگونه مقهور و مرعوب دشمن ضدبشر شدن را از قلب و روحتان بزداید »

وجناب نباتی هم با تاسی به همین معنویات رهبرشان در مطلبی تحت عنوان « تعادل قوا " و " راه حل سوم» با فرصت طلبی تمام اینطور ادامه می دهند:

« رژیم " جمهوری اسلامی" و اعوان وانصارش در خارج کشور که از رای دادگاه عالی اروپا در رابطه با مجاهدین، بسیار گزیده شده اند بدنبال آن و در ادامه جنگ روانی گسترده ای که بر علیه این سازمان در ابعاد گسترده داخلی و خارجی براه انداخته اند، مدعی هستند که بر فرض هم که محدودیتها علیه مجاهدین برداشته شوند و سلاح هایشان نیز به آنها باز گردانده شود. تازه می رسند به شرایطی که در دوران حکومت صدام حسین با آن مواجه بودند وهیچکاری هم نتوانستند انجام دهند

این مغلطه ای است آشکار. چرا که آنان خود بخوبی می دانند که آنروز، همانگونه که امروز، مستقل از میزان توانایی صرف نظامی مجاهدین، آنچه که درمقابل حرکت این ارتش درجهت سرنگون کردن رژیم " جمهوری اسلامی" ایستاده بود، معضلی سیاسی و نه توانایی یا ناتوانی نظامی و نیرویی بود

مسئله این بود که صاحبخانه با حرکت این ارتش که به مفهوم نقض صریح آتش بس و شروع دوباره جنگی دیگر با همسایه بود، موافقتی نداشت»

در حالی که ظاهرا فراموش کرده اند که گردانندگان و وکلای مجاهدین با نفی همین به اصطلاح ارتش با این استدلال که:

" سازمان مجاهدین خلق ایران ازماه ژوئن 2001 بصورت همه جانبه هرگونه عملیات نظامی را نفی کرده است "

و در ادامه از آنجای که خجالت میکشد بگوید به دلیل اصرار حاکمان ایران بر ادامه پروژه هسته ای، آمریکا و شرکایش گزینه حمله نظامی را که مطلوب مجاهدین است را بر می گزینند و این هم یعنی فرصت طلایی با مغلطه کردن ادامه میدهد:

« نهایتا تلاش گسترده"جمهوری اسلامی" دردستیابی به سلاح اتمی درکناردخالتهای آشکار و بی حد و مرز در عراق که اگرچه از سویی در راستای مشغول کردن آمریکاییها در عراق و به تعویق افتادن حل و فصل مسئله رژیم سیاسی ایران، برایش جنبه حیاتی دارد با اینحال نهایتا منجر به شکل گرفتن یک پتانسیل انفجاری در حمایت از مجاهدین درعراق خواهد گردید که نه تنها به بالا آمدن آنان در معادله قوا می انجامد بلکه همانگونه که قبلا هم اشاره کرده بودم هر دولتی را که درعراق سرکار باشد، صرفنظراز ماهیت آن، اجبارا بطرفشان متمایل خواهد کرد.

اینها و برخی دیگر عوامل حاشیه ای در مجموع مدار معادله قوا میان مجاهدین و رژیم را می بندند و امکان بالقوه مراجعه غرب به " راه حل سوم " و پذیرش هژمونی مجاهدین را اگرچه به مثابه " بدترین گزینش" و " آخرین چاره "، بالفعل می کنند»

نکته قابل توجه دیگر در نوشته آقای نباتی سر از پا نشناختن وبیان علنی آنچه که خود مجاهدین مستقیم امکان بیان آن را به این شکل ندارند « مراجعه غرب به " راه حل سوم » ترجمه راه حل نظامی که آرزوهای مجاهدین را میتواند محقق کند، البته به بهای به خاک وخون کشیده شدن مردم بی پناه، که البته در دستگاهی که فقط به قدرت فکر می کند جان آنان ارزشی ندارد.

جمشید طهماسبی 

خروج از نسخه موبایل