عقیم سازی و تعرض جنسی، تجاوز به فطری ترین حقوق زنان در فرقه رجوی

به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن

هشتم مارس، روز جهانی زن در بسیاری از کشورهای جهان گرامی داشته می شود. ۸ مارس روزی است که زنان جهان بدون توجه به گرایشات مختلف فکری، عقیدتی،نژادی و … به یادآوری موفقیت ها و دستاوردهای شان می پردازند. در حقیقت، این روز مجالی است برای نگاه کردن به گذشته در مسیر تلاش ها، منازعه ها و فعالیت های پیشین، و حرکت در جهت شکوفایی استعدادها و فرصت هایی که در انتظار نسل آینده زنان است.

به عبارتی آنچه امروز تحت عنوان حضور اجتماعی و مشارکت سیاسی زنان شناخته می‌شود، در کمتر از ۱۰۰ سال قبل آرزویی بود که جنبش‌های حقوق زنان برای رسیدن به آن مبارزه می‌کردند.

اما وضعیت زنان در فرقه رجوی از بقیه زنان جامعه متمایز و متفاوت است. عقیم سازی، تعرض جنسی، و تجاوز به فطری ترین حقوق زنان اصل خدشه ناپذیر در ایدئولوژی مجاهدین است که قلب و روح هر شنونده ای را به درد می آورد.

در نتیجه چنین جایگاهی است که سخت ترین کارهای یدی هم به این زنان نگون بخت در تشکیلات سپرده می شود که تا در کنار درد جانکاه عقیم سازی و تعرض جنسی، بطور مضاعف در لای چرخ و دنده های عقیدتی این فرقه اهریمنی نابود شوند. بنابراین تنها می توان بخش کمی از ستم های روا داشته به زنان عضو مجاهدین را با وضعیت زنان در اروپای قرن نوزده میلادی مقایسه کرد.

پنج تن از زنان عضو فرقه رجوی در حال انجام کارهای سخت یدی – اردوگاه لیبرتی، عراق
سه تن از زنان عضو فرقه رجوی در حال تظافت تانک – قرارگاه اشرف – عراق
زنان عضو فرقه رجوی – قرارگاه اشرف، عراق

بدیهی است سرطان داعش نماد بربریت و توحش در دنیای به ظاهر متمدن و مترقی امروزی محسوب می شود. شکی نیست که داعش بیش از آنکه یک گروه شبه نظامی باشد یک فرقه ایدئولوژیک با برداشت‌های خاص و به شدت رادیکال، انحرافی و متحجرانه از دین مبین اسلام است.

در این میان تنها گروهی را ، علیرغم برخی تفاوت های ایدئولوژیک ، می توان شبیه به داعش تلقی کرد سازمان مجاهدین است. که در رفتارهای انحرافی، برداشت های شخصی و منفعت طلبانه از قرآن و اسلام همانند داعش عمل می کند.
رویکرد مجاهدین به زنان را می توان در قالب یکی از مهم ترین و شاید جالب توجه ترین اجزاء فکری – عقیدتی این گروه مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

بدیهی است در جهان بینی رهبر مجاهدین، نگاه به زن نیز هرگز نگاهی انسانی، اخلاقی و اسلامی نخواهد بود.

وفاداری و عدم خروج از فرقه و پیروی از قوانین سختگیرانه به ظاهر مذهبی و سیاسی تشکیلات، اصل اساسی در درون مجاهدین است. در عین حال کسانی هم هستند که بشدت مراقبند زنان در تشکیلات به رهبر فرقه وفادار مانده و تمایلات جنسی او را برآورده سازند. در غیر اینصورت تنها مرگ می تواند آنان را از دست این فرقه رها سازد.

اگر مفتی های داعش معاویه بن ابی سفیان را مؤسس سنت جهاد نکاح می دانند، فتوای غیر انسانی و غیر اخلاقی بهره کشی جنسی از زنان توسط رجوی نیز با تحریف تحت لوای «آموزه های پیامبر»! در دستور کار قرار گرفته است.

در بهمن ماه ۱۳۶۳ مسعود رجوی طی اطلاعیه ای اعلام کرد؛ مریم رجوی را به مثابه همردیف مسئول اول منصوب کرده است. اما گستاخانه ترین قسمت این اطلاعیه بخش پایانی آن بود که رجوی خواست با مقایسه خود با حضرت محمد (ص) قضیه را اسلامی و دینی جلوه دهد و نوشت: «محمد پیامبر خدا نیز با زن پسر خوانده خود که به تازگی از او طلاق گرفته بود، ازدواج کرد!!!»

خشونت و تعرض جنسی رهبر فرقه مجاهدین به زنان در واقع بخشی از استراتژی رجوی است که با برداشت های غلط از اسلام و برای رسیدن به اهداف سیاسی خود صورت می گیرد.

وجود اطلاعات تاسف آور از موارد بی شمار تجاوز و بردگی جنسی در گروه های مسلح تندرو و گروههای فرقه ای، یکی از معضلات قرن حاضر است.

بر اساس گزارش منتشره توسط سازمان ملل متحد، گروه های تندرو مانند «داعش» در دو کشور عراق و سوریه و «بوکو حرام» در کشور آفریقایی نیجریه از «خشونت جنسی» به عنوان تاکتیکی در راستای رسیدن به اهداف خود بهره می گیرند. که فرقه رجوی هم از این قائده مستثنی نیست.

هرچند نقض حقوق بشر در تشکیلات مجاهدین یکبار توسط دیدبان حقوق بشر ملل متحد در سال ۲۰۰۵، و یکبار توسط یونامی در عراق در سال ۲۰۱۳ محکوم شده است، و در گزارش موسسه «رَند» (RAND) در سال ۲۰۰۹ نیز از مناسبات فرقه ای و طلاق های اجباری و تحمیل تجرد بر اعضای این فرقه صحبت شده است، اما کافی نیست و باید نام مجاهدین به لیست استفاده از «خشونت جنسی» برای تحقق اهداف فرقه از سوی سازمان ملل اضافه شده و محکوم گردد.

دادن نقش محوری به زنان در شبکه های اجتماعی، استراتژی است که رجوی عمدا برای جذب نیرو به کار می برد.
حضور زنان در باصطلاح «کانون های شورشی» نیز نگاه ابزاری رهبران مجاهدین به زنان و دختران جوان بعنوان یک طعمه را نشان می دهد تا بتوانند مردان بیشتری را جذب کنند.

برخی از زنان و دخترانی که موفق به فرار از چنگال رجوی شده اند در مصاحبه های خود از وجود نظام خاص در عضویت زنان در حرمسرای رجوی تحت عنوان «شورای رهبری» و عقیم سازی آنان در این زمینه سخن به میان آورده اند. حتی برخی از آنان پس از جدایی از این گروه وحشت آفرین سکوت پیشه کرده اند.

اغلب زنان در تشکیلات مجاهدین دچار افسردگی های شدید روحی و روانی هستند بنحویکه آنان حتی خندیدن را بدلیل جرم انگاری آن توسط رهبران مجاهدین سالهاست فراموش کرده اند.

در بسیاری از این موارد دخترانی که خانه خود را با هدف پیوستن به مجاهدین در سال های دهه شصت و هفتاد ترک کردند دیدی رمانتیک نسبت به این موضوع داشته و رجوی را با عنوان «برادر» خطاب می کردند ولی نمی دانستند روزی فرا خواهد رسید «برادر مسعود» به همین زنان در قالب «وظیفه اسلامی و انقلابی» خود تجاوز جنسی کند.

اجرای احکام اجباری پوشش کامل، ختنه اجباری و منع عبور و مرور آزادانه زنان بخشی از تفکر داعش در خصوص زنان را شامل می شود. در فرقه رجوی نیز بنوعی دیگر همین احکام ساری و جاری است. جدا سازی جنسی، پوشش کامل، عقیم سازی زنان با درآوردن رحم آنان، منع عبور و مرور آزادانه در قرارگاههای این گروه، بروز ندادن هیچیک از خصوصیات زانانه، عدم رسیدگی های فردی و بهداشتی، تن دادن به نیازهای جنسی رجوی و سایر محدودیت ها بخشی از اجبارات زنان در این فرقه محسوب می شود.
اما سوال اینجاست این زنان بر اساس کدامین جذابیت ها راه پیوستن داوطلبانه به مجاهدین را در دهه های گذشته پیش گرفتند؟
مجموع بررسی ها نشان می دهد اصلی ترین عوامل موثر در این فرآیند، موارد زیر هستند:

۱- وعده آرمانشهری و جامعه بی طبقه توحیدی

هرچند در شرایط فعلی پیوستن زنان به تشکیلات مجاهدین بشکل حرفه ای بندرت اتفاق می افتد ولی زنانی که در دهه های شصت و هفتاد به این گروه پیوستند به این دلیل بود که مجاهدین خبر از تشکیلِ جامعه‌ای فراملیتی، که در آن عدالت اجتماعی بخوبی رعایت شده و مهمتر از همه جامعه ای مطابق با هنجارهای آنچه که «اسلام انقلابی» خوانده می شد را خبر می داد.
زنان احساس می کردند که بینش سیاسی این گروه راه‌حل‌هایی را برای برخی مشکلات زنان دارند. از سوی دیگر بحث مبارزه مسلحانه و رسیدن به عدالت اجتماعی نیز در آن سالها یکی از نمادهای ارزشی گروههایی بود که خود را انقلابی می دانستند.

بنابراین آنچه که مجاهدین سعی دارند علیرغم افشای ماهیت بشدت فرقه ای این گروه و جنایت های بی شماری که علیه زنان مرتکب شده اند، آن را گسترش دهندعناصر آرمانی و ایده آل گرایانه ای بود که نشان می داد آنها می خواهند جزیی از یک طرح سیاسی باشند که از نگاه آنها هدفش بنای یک نظم جدید و یک زندگی ایده آل براساس ایدئولوژی این گروه است که در شعار «جامعه بی طبقه توحیدی»، «انسانهای طراز مکتب» و . . . سمبلیزه می شد.

۲ – وعده جایگاهی والا برای زنان

چند دهه زمان بُرد تا زنان عضو تشکیلات مجاهدین متوجه شوند که آرمانشهر اسلامی‌ای که رهبران مجاهدین برای آنان به تصویر می کشند، توهمی بیش نبوده و وعده توانمندسازی زنان، دروغین و پوشالی بوده است.

انقلاب ایدئولوژیک در سال ۱۳۶۳ در تشکیلات مجاهدین هرچند با ظاهری فریبنده تحت عنوان آزادی و رهایی زنان شروع شد، ولی در محتوا سوق دادن سازمان به سوی یک فرقه تمام عیار با محوریت استفاده ابزاری و جنسی از زنان بود که بیشتر از هر زمان دیگری هویت ذاتی و زنانگی این گروه را هدف قرار می داد.

«زنان نیروی تغییر» هم شعار فریبکارانه ای است که سالهاست توسط فرقه رجوی در وصف شخصیت زنان عضو این فرقه بر در و دیوار سایت های تبلیغی و حساب های کاربری این گروه در شبکه های اجتماعی سر داده می شود.

حال اگر وضعیت زنان عضو تشکیلات مجاهدین را با زنان جامعه امروزی مقایسه کنیم تفاوت فاحشی را خواهیم دید. مطابق فاکت های موجود، آنان به انواع بیماریهای جسمی و روحی حاصل از تجاوز جنسی و بردگی واقعی در تشکیلات مجاهدین دچار شده اند، بنابراین امید به زندگی آنان کمتر از میزان استاندارهای جهانی و تفاوت فاحشی هم با زنانی که در ایران زندگی می کنند دارد.

قابل توجه اینکه هیچ چیزی بر سواد و تحصیلات آنان هم که قبل از ورود به سازمان داشته اند نیز افزوده نشده است.
یک مقایسه آماری بین سالهای ۱۳۹۵ تا آبان ۱۳۹۹ از مرگ و میر اعضای مجاهدین، نشان می دهد که «امید به زندگی» هر عضو در زنان ۶۳.۹ سال و در مردان ۶۲.۸ سال است. که اگر آنرا با متوسط طول عمر زنان و مردان ایرانی (۷۹.۴ سال برای زنان و 75.5 برای مردان) مقایسه کنیم اختلاف فاحشی را مشاهده خواهیم کرد.

ضمن اینکه اختلاف متوسط طول عمر زنان به نسبت مردان در این فرقه ۱.۱ سال است که در مقایسه با استاندارد جهانی (چهار و نیم سال) نزدیک به فاجعه است.

این نشان می دهد که زنان به مراتب شدیدتر از مردان تحت اجبارات و فشارهای روحی و روانی و جسمی درون فرقه قرار دارند. بعبارتی اگر این افراد در داخل این فرقه نبودند؛ زنان ۱۵.۵ سال و مردان ۱۲.۵ سال بیشتر می توانستند عمر کنند.

واقعیت این است بلایی که بر سر زنان در تشکیلات مجاهدین آورده می شود آن روی تبلیغات و فریبی است که بطور سازمان یافته در ارتباط با زنان در بیرون از سازمان پیش برده می شود. تصویری که نشان می دهد زنان نقش پیشتازی در این گروه را داشته و می توانند جایگاه ویژه و منحصربفردی داشته باشند!

عملکرد مجاهدین چه در درون تشیکلات و چه در بیرون از آن نشان می دهد که این گروه در کادر گروههای فرقه ای و تروریستی قابل ارزیابی است. اما رهبران آنان بیشتر سعی دارند خود را به عنوان یک نیروی مسلمان با ایدئولوژی خاص و آلترناتیویی برای حکومت ایران معرفی کنند تا اینکه بگویند تنها آنان هستند که می توانند رهایی واقعی زنان را محقق کنند!

۳- نقش و تاثیر گذاری شبکه های اجتماعی در سالهای اخیر
اولین وجه تمایز فرقه رجوی در مقایسه با سایر گروههای ضد ایرانی، بهره گیری از شبکه های اجتماعی و رسانه های ارتباط جمعی است که در قالبی جذاب و مهندسی شده در راستای مقاصد آن حرکت می کند.

از این رو بستر اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی بهترین و کاربردی ترین ابزار برای جذب زنان است؛ قشری که می توانند بیشترین منافع و جذابیت ها را برای این گروه فرقه ای به ارمغان بیاورند. روند جذب زنان و دختران در شبکه های اجتماعی صرفا از طریق زنان عضو این شبکه ها صورت می پذیرد. بدون آنکه آنان از تاریخچه و گذشته خون بار و ضد انسانی این گروه اطلاعی داشته باشند.

هیچکسی به غیر از کسانی که روزی در دام این فرقه افتاده و رهایی یافتند بدرستی نمی دانند که در درون مناسبات این گروه چه می گذرد. ظاهر جذاب و ایده های دروغین از یک سو و زنان و مردانی خالی از ذهن نسبت به سوابق این گروه از سوی دیگر شرایط جذب به آنان را فراهم می کند. ضمن اینکه برخی مسائل فردی و اجتماعی نیز در این گرایش نقش غیر قابل انکاری را ایفا می کنند که می توان از مشکلات فردی و شخصی در زندگی افراد گرفته تا دور شدن از یکنواختی در زندگی ماشینی و رسیدن به هیجان را نام برد.

بنابراین زندگی ماشینی و تداوم یکنواختی در آن می تواند عاملی برای جستجوی شرایط جدید و هیجانی، افرادی را به سوی این فرقه خطرناک سوق داده و تحت تاثیر شعارهای فریبنده آن جذب این گروه کند. که وجود شبکه های اجتماعی این روند را سرعت می بخشد.

این جنبه از جذابیت های مجاهدین برای مخاطبین و بویژه زنان از زاویه روان شناسی و روان کاوی قابل تجزیه و تحلیل و بررسی است. چرا که تلاش می نماید با تحریک و ارضاء هیجانات درونی فرد زمینه جذب او را فراهم نماید.

نتیجه اینکه:در دنیای به ظاهر مترقی و پیشرفته امروزی « حقوق بشر » کلید واژه مشترک صاحبان قدرت در جهان است . مجاهدین و سایر گروههای فرقه ای و تروریستی همچون داعش به اشکال و صور مختلف، حقوق زنان را به بازی گرفته و انواع بهره کشی و سوء استفاده از آنان را امتحان نموده اند. حال جای سوال و تعجب اینجاست که چرا از مدعیان و داعیه داران حقوق بشر در این خصوص صدایی بلند نشده و اقدام در خور توجهی از سوی آنان حتی در حد یک محکومیت صورت نمی پذیرد!؟
نویسنده : سعید پارسا

خروج از نسخه موبایل