این بار رجوی ها شاکی خصوصی پیدا کرده اند

دادگاه خلق و سوز و گدازهای تمام نشدنی شکنجه گران رجوی

بعد از برگزاری و نمایش دادگاه شکایت جداشدگان از مسعود رجوی ، مزدوران رجوی از بچه تا بزرگ، همه به صف شده اند و به شاکیان پرونده تاختند که چرا ما را رسوا می کنید؟

ملاحظه بفرمائید:
” سیاوش رجبی: رژیم در حال غرق به هر خس و خاشاکی چنگ میزند، یکی از مسخره ترین نمایش‌ها این است که در یک به اصطلاح دادگاه با حضور مشتی مزدور بی آبرو در صدد محاکمه مجاهدین و مقاومت ایران بر آمده‌اند. قبلا در دادگاههای بین المللی دیگر: قضات عالیرتبه نیز گواهی داده‌اند که هیچگونه شواهد و مدارک معتبری علیه این مقاومت ارائه داده نشده است و هیچگونه دلیل موجه و متقنی مبنی بر مجرمیت مقاومت ایران هم وجود نداشته است…”

و:
” عارف شیرازی: یک شعبده به نام دادگاه و دو آدرس روشن، اتهامات و ادعاها هم همان کدهای شناخته شده وزارت ساخته از قبیل “فقدان آزادی”، “سرکوب مخالفین”، “شستشوی مغزی” “طلاق‌های اجباری”، ” قتل‌های درون تشکیلاتی”، “وابستگی به آمریکا و اسراییل” و … می‌باشد…”

و:
” حسین یعقوبی: از زانو زدن در مقابل شیطان تا مزدور نفوذی، در مقابله با سازمان مجاهدین خلق اما، رژیم مضافا براینکه از هیچ تلاشی برای انهدام آنها از طریق ضربات نظامی فروگذار نکرده، اما به موازات آن با صرف هزینه های بی مانند، یک جنگ بدون اغراق بی سابقه در تاریخ را هم جهت تخریب چهره آنها به پیش می برد..”

و:
” آرمان نفیسی: «سیرک دادگاه» جای مرغ پخته خالی! – «رسیدگی به دادخواست ۴۲ نفر از اعضای سابق گروهک و فرقه تروریستی منافقین به‌سرکردگی مریم و مسعود رجوی و جمعی از اعضای کادر ارشد این گروهک در شعبه ۵۵ دادگاه حقوقی و عمومی بین‌الملل تهران برگزار شد.» تمام این پرت و پلاها و تناقض بافیها را بگذارید کنار چند دروغ گوبلزی، نتیجه‌گیری منطقی این است که تنها کسی که جایش در این «دادگاه» خالی بوده، یک مرغ پخته بود!…”

ملاحظه می شود که یک کر هماهنگ نوکران حلقه به گوش رجوی ، از فردای برگزاری این دادگاه به قول رجوی ها: “بدون دادستان”، ” بدون قاضی”، ” بدون وکیل مدافع”، “بدون وکیل شاکی”…، به صف شدند تا باز هم بر جداشدگان مظلوم از این سازمان سرکوبگر بتازند!

بیچاره رجوی پرستان، چشم شان کور شده و گوششان کر!
یکی از این رجویست ها نوشته است: ” در پرونده های مشابه قبلی ، قضات عالیرتبه نیز گواهی داده‌اند که هیچگونه شواهد و مدارک معتبری علیه این مقاومت ارائه داده نشده است و هیچگونه دلیل موجه و متقنی مبنی برمجرمیت مقاومت ایران هم وجود نداشته است…”

خدمت عمله و اکره های رجوی باید عرض کنم:
این بار رجوی ها ، ” شاکی خصوصی” پیدا کرده اند، شاکی خصوصی و مدعی خصوصی هم، این دولت و آن دولت نیست که مارک های رجوی ساخته ی نقض حقوق بشر به آنان بچسبانند وبا کلی گوئی و محمل بافی، از محاکمه خود را بدر ببرند! شاکیان خصوصی که از درون همین سازمان بیرون آمدند و همه ی جنایایت رجوی ها را از نزدیک لمس کرده اند، بر خلاف تمایلات رجوی ها، این بار شواهد و مدارک معتبر و متقن مبنی بر مجرمیت این ” مقاومت مشروع و مردمی”! در دادگاه حی و حاضر و با مستندات فراوان اعلام حضور کردند!

وقتی بزهکاری مرتکب جرمی شود که به حقوق افراد ضرر و زیان مادی وارد کند، چنانچه کسی که شکایت کرده است، اقدام به ارایه دادخواست ضرر و زیان کند، به این شخص شاکی خصوصی و مدعی خصوصی می‌گویند.

هدف جرم خصوصی اعاده وضع سابق شاکی خصوصی و ترمیم ضررو زیان اوست. جرم خصوصی مربوط به فردی از اجتماع است که از آن جرم متضرر شده است.

طبق ترمینولوژی حقوق و قوانین قضاء، شاکیان خصوصی می توانند مطالبه ی ضرر و زیان های متحمله ی خود را در هر دادگاهی مطرح کنند و شاکی خصوصی می تواند جبران تمام ضرر و زیان های مادی و معنوی و منافع ممکن الحصول ناشی جرم را مطالبه کند!
تا امروز رجوی ها ، هر بار با کلی گوئی و محمل بافی های خاص خودشان ، توانسته اند تا حدودی از چنگال عدالت فرار کنند، اما وقتی یک شخص یا اشخاصی برای بازگرداندن حقوق خصوصی از دست رفته ی خود یا خسارت های وارد شده مادی و معنوی به خود دعوائی را طرح می کنند، به لحاظ دادگاه این دعوی خصوصی تلقی شده وشاکی خصوصی نامیده می شود، در این دعوی خاص که از طرف جداشدگان از این فرقه ی ضد مردمی مطرح شده است ، دو پایان متصور است، یا جداشدگان به تظلم خواهی های خود دست خواهند یافت، یا دادگاه رای خواهد داد که تمامی جنایات مسعود رجوی ، مریم رجوی وسایر خوانده های پرونده مشروع بوده و شکنجه و زندان ها و نقض صریح حقوق بشر و برده داری در درون مناسبات سازمان ، یک روند عادی بوده و لگدمال کردن حقوق حقه ی انسان ها و از بین بردن جوانی آنها، امری انسانی بوده و جرمی اتفاق نیافتاده است!!!

اما آیا عمر از دست رفته ی جداشدگان بی گناه در فرقه ی رجوی ، قابل ترمیم و بازگشت است ؟

مسعود رجوی و مریم رجوی (قجر عضدانلو) و سایر متهمین این پرونده ، چون هیچ دفاع قانونی و مشروعی از خود ندارند، تنها راهشان همین هجمه ها و افترا بستن هاست و تعجبی از این امر نیست!

مناسباتی که رجوی در عراق آنرا با زندان و شکنجه بنا نهاده بود، از همان ابتدا آجر کجی را در خشت اول نهاده بود که معلوم بود به چنین سرانجامی منجر خواهد شد! رجوی آنروز ها خود را به دست نوشته هائی دلخوش کرده بود که همه تعهد ماندن تا سرنگونی را داده اند! اما رجوی بهتر از همه می دانست که همه ی آن کاغذ پاره ها هم ، دردی از دردهای بی درمان او را دوا نخواهد کرد، همه ی آن اقرارها هم پوشالی بود، چرا که اقرار عمل ارادی است که با اعلام مقر واقع می شود و عمل ارادی باید مقصود باشد و با آگاهی و عمد باشد. توسل به مناسبات فرقه ای و شکنجه و زندان از جمله مواردی است که اختیار اقرار کننده را زایل می‌کند و اقرار او را بی اثر می سازد، قوانین بین الملل می گوید: “هر گونه‏ شکنجه‏ و ایجاد مناسبات اجباری برای‏ گرفتن‏ اقرار و دست نوشته ممنوع‏ است واصل موضوع را منتفی می کند‏. اجبار شخص‏ به‏ شهادت‏، اقرار یا سوگند، مجاز نیست‏ و چنین‏ شهادت‏ و اقرار و سوگندی‏ فاقد ارزش‏ و اعتبار است‏. متخلف‏ از این‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏ می‏ شود.”

اصولا اقرار عندالحاکم از اعتبار برخوردار است. اقرار نزد قاضی صادر کننده ی حکم ملاک است، با وجود کمترین و کوچکترین اکراه و اجباری ، اقرار گرفته شده بی اثر می شود و در صورت انکار بعدی ، اثر اقرار پیش نیز زائل و باطل می گردد. طبق قانون بین الملل، هرگونه تعهد گیری و اعتراف گیری و اخذ اقرار در هر اشکالی، در محیط های بسته و مناسبات فرقه ای (غیراجتماعی معمول)، ممنوع بوده و فاقد مشروعیت قانونی می باشد، هر مدرکی در این شرایط در صورت انکار فرد متعهد، از درجه ی اعتبار ساقط و از عداد دلایل خارج خواهد شد. هر اقدامی که در سایه ی مناسبات و فشارهای روحی بعمل آید فاقد اعتبار است و نوعی معامله ی فاسد تلقی می شود، هر اعتراف و اقرار در حالت های غیر متعارف و همراه با ناهنجاری های جسمی و روحی ، نمی تواند در پرونده ملاک و معیار اعتبار باشد. عدم اجازه ی دسترسی حقوق اجتماعی ، عدم دسترسی و تماس با اقوام، نزدیکان، وکیل و … شکنجه محسوب می شود و تمام فرایند های حاصل از این مناسبات اجباری باطل و از درجه اعتبار ساقط است.

این همه را گفتم و نوشتم که مزدوران رجوی ، بیخودی بر طبل برائت و بی گناهی خودشان و رهبرانشان نکوبند، بزهکاران را از چنگال عدالت گریزی نیست، البته همه ی این واقعیات را بعد از لحظه ی بیرونی کردن خبر شکایت جداشدگان از سازمان و شخص مسعود رجوی ، بهتر و بیشتر از همه خود او با شم دجالگرانه اش گرفت و فهمید وبرای همین هم از سوراخ موش بیرون آمد و به نشخوار لاطائلات همیشگی خود پرداخت . . .
فرید

خروج از نسخه موبایل