سفره ی سیاسی مریم در قبرستان ها

مردگان خوب و مردگان بد در فرقه مجاهدین

کشته ها و مرده ها در فرقه ی رجوی به دو دسته تقسیم می شوند: مرده های خوب ! مرده های بد!

از دیرباز یکی از شگردهای مریم رجوی مرده بازی و کشته پروری است. او که در زمان زنده بودن افراد، پشیزی برای جان آنان قائل نیست،

اما در مرده پروری ید طولائی از همسر مرحومش؟! به ارث برده است. هستند کسانی که به فرقه اجازه نمی دهند در زمان زنده بودنشان به آنان نزدیک شوند، اما به یکباره پس از مرگشان، توسط مریم گرامی داشته شده و عزیز می شوند! چرا؟ چون تصاحب ” مرده ” راحت است و هیچ بهائی نمی خواهد.

اگر به عکس های زیر توجه کنید، براحتی می شود فهمید که سرمایه گذاری اصلی مریم روی مردگان است و توجهی به افراد زنده ندارد، چرا که همچون مسعود ، معتقد است : ” مجاهد مرده بیشتر از مجاهد زنده مهم و ارزشمند است، چرا که این سرمایه(جنازه ها) از دست رفتنی و بریدنی نیست!

مرده که زبان ندارد حرف بزند!

مریم رجوی رهبر مردگانی است خاموش که توان دفاع از خود را ندارند! یکی از هنرهای مهم در فرقه ی رجوی که رهبران این فرقه تبحر خاصی در آن دارند، قطور کردن کتاب کشته هاست . . .

اما مرده ها و کشته ها در فرقه ی قرون وسطائی رجوی هم بر دو قسم است.

مردگان خوب! مردگان بد و منفور!

دسته ی اول کشته هائی است که باید برای آنان اشک تمساح ریخت و تظاهر به سوگواری کرد و مرگ آنان را بزرگنمائی کرد و بهره ی سیاسی برد. در دسته ی اول مهم نیست که مثل مرضیه دو سال آخر عمر را در آپارتمانی در حبس خانگی فرقه بسر برد و مخالف مریم و مسعود بود! مهم این است که می شود از او بهره ی سیاسی برد! یا مثل شجریان که اجازه نمی داد در کنسرتش ، مجاهدین حضور یابند، اما بعد از مرگش مجاهدین عکس های او را حلوا حلوا می کنند و شعار ایران، ایران سر می دهند!

اما دسته ی دوم شامل کشته هائی است که مرگ های مشکوک نامیده می شود، این عده کسانی هستند که نباید مرگ آنان بیرونی شده و علنی گردد! این عده اکثرا یا سربه نیست شدند، یا کشته شدند، یا سوزانده شدند! این قربانیان کسانی هستند که به اجبار در اسارتگاههای رجوی ماندگار شده بودند و راه نجاتی نداشتند! همه آنقدر تحت فشار قرار گرفتند که در بن بستی جانفرسا، مرگ را در آغوش کشیدند! حتی عده ای نیز بودند که خائن تلقی می شدند و نباید در گورستان های مجاهدین دفن می شدند و اجازه دفن هم نداشتند! یا به گورستان های عادی عراق منتقل و بی نام و نشان دفن می شدند، یا در گوشه ای روی آن خاک می ریختند! اعضای ساده کشته شده شامل این دسته ی دوم بودند!

متاسفانه بدلیل سرکوب و خفقان شدید در فرقه ی مخوف رجوی در پادگان بدنام اشرف در عراق و سایر اسارتگاههای رجوی درعراق ، نمی توان به اطلاعات زیادتری در زمینه ی مرگ های مشکوک و خاموش دست یافت! امید است با آزادی اسیران دیگری از این فرقه ، پرده از جنایات بیشمار رجوی در عراق و آلبانی برداشته شود و پازل جنایات رجوی ها تکمیل تر شود، هر آنچه هست، تنها نوک کوه یخی از جنایات رجوی است که در دسترس است!

آیا مریم رجوی برای این دسته ی دوم هم خیمه شب بازی عزاداری و سوگواری برگزار می کند؟

آیا برای این کشته شده ها هم دسته گل داده و جلویشان نمایش برگزار می کند؟

چرا هرگز از علل سوزانده شدن امثال یاسر اکبری نسب ها… گفته نمی شود؟

قربانیانی که بی صدا سوختند ، به این امید که روزی من و شما ، صدای در گلو مانده و خفه شده ی امثال آنان باشیم!

اگر بخواهید تصویر کاملی از فرقه ی رجوی داشته باشید :

پوتینی را مجسم کنید که جاودانه چهره ی انسان ها را لگدمال می کند و آتش بر خرمن هستی آنها می زند . . .

فرید

خروج از نسخه موبایل