گروگان های آلبانی و روضه مبارزه

به عنوان یک ایرانی و علاقه مند به امور سیاسی و فرهنگی، برای سال جدید مایلم یک آرزوی سیاسی مطرح و از دست اندرکاران درخواست کنم و آن آزادی اسیران ایرانی است که سال هاست در کشور آلبانی و در مقر مجاهدین خلق، اسیر ظلمات و دجالیت هستند.

طبعاً این درخواست و تقاضا را از رهبران مجاهدین خلق ندارم چون شناخت کافی از ماهیت و مقاصد آنان دارم. رهبران، از رنج، شکنجه و ریاضت اعضای اسیر لذت می برند و سپس از مرگ تدریجی اسیران عقده های فروخورده خود را تسکین می دهند و در نهایت با مرگ آنان و با حضور بر سر مزارشان، احساس نخوت و غرور و قدرت می کنند.

این تقاضا و درخواستم ابتدا از مردم ایران و جهان است، سپس خانواده ها و جداشدگان از این فرقه و در مرتبه بعد خواهشم از دولت هایی که درگیر مسایل اسیران مجاهدین در آلبانی هستند تا بدون غرض و منافعی که از حضور اسیران در آلبانی دارند و تنها به خاطر مسایل انسانی، اگر توان و امکاناتی در راستای آزادی اسیران دارند دریغ ننمایند و در خاتمه، درخواستم از سازمان های بین المللی و حقوق بشری است که ادعای جهانی حقوق انسان ها را دارند در حالی که به خاطر پیشبرد منافع سیاسی بعضی از دولت ها و قدرت ها، اسیران مجاهدین را استثناء قرار داده، چشم پوشی کرده و یا این که فریب تبلیغات سران فرقه مجاهدین را خورده اند.

موضوع اسیر بودن اسیران را به ضرس قاطع اعلام می کنم و در مقابل تردید مخالفین و جاهلان، اعتراف می کنم که اگر امروز جملگی اسیران و بردگان فرقه رجوی را آزاد کنند بیش از ۹۵ درصد آنها به فرقه و آرمان و سیاست های مخرب فرقه باز نمی گردند. همان گونه که طی سالیان اخیر هزاران تن از فرقه جدا شده و حتی یک نفر به مناسبات فرقه باز نگشته است.

اعضای فرقه را در این رابطه چند گروه تشکیل می دهند. گروهی که با پای خود وارد دام شدند، گروهی که در جنگ ها اسیر شدند، گروهی که در مناطق و کشورهای دیگر شکار شدند. امروز هر سه گروه و آنان که ناخواسته در مناسبات فرقه به دنیا آمدند، سرنوشت مشابه دارند و جزو گروگان محسوب می شوند.

در گذشته گروگانگیری از نوع سیاسی و باجگیری اتفاق می افتاد که به طور معمول از مدل هواپیما ربایی آغاز شد و هواپیما ربایان پس از مدتی به دلایل عاطفی و انسانی زنان و کودکان را آزاد می کردند. سپس امر گروگانگیری که به اتوبوس و قطار و رستوران و مناطق دیگر کشیده شد، معمولاً نیروهای پلیس و امنیتی از گروگانگیران جهت حسن نیست و حل و فصل امور تقاضای آزادی کودکان و زنان و بیماران را می کردند که بعضاً موفق نیز بوده اند.

اما در مناسبات فرقه ها و سازمان های تروریستی، موضوع گروگانگیری دقیقاً برعکس است و آنان با کشتن و به کشتن دادن اعضای ضعیف تر و حفظ نیروهای قویتر، به دنبال مقاصد خطرناک مالی و سیاسی و باجگیری های دیگر و احتمالاً قدرت و گروگانگیری بزرگتر، هستند.

در مناسبات و آرمان فرقه ها و نیروهای تروریستی اگر موضوع گروگانگیری و کشتن و کشته شدن، را حذف کنیم آنان حرف دیگری برای گفتن ندارند. دلیلش هم آخرین پیامی است که مسعود رجوی رهبر مفقود فرقه مجاهدین علیه منتقدین خود صادر کرد.
کسی که برای منتقدین بیرونی این چنین بیرحمانه حکم مرگ و نابودی صادر می کند، برای مخالفین و منتقدین داخلی چه خواهد کرد. لاجرم منتقدین داخلی را با حربه ها و وسایل مختلف تا مرز نابودی و مرگ خواهد کشاند و سپس بر مزارشان گل خواهد نشاند و روضه مبارزه و جامعه بی طبقه توحیدی، خواهد خواند.

گروگانگیری، هر روز که می گذرد وجهه و اعتبار و ارزش خود را از دست می دهد و چه بسا گروگان ها نیز زیر دست و پا تلف و از هستی و زندگی ساقط می شوند. متاسفانه با گروگانگیر نمی شود معامله کرد و به آنان امتیاز داد تا همچنان به گروگانگیری و باجگیری و شانتاژ و دروغ و فریب، آنهم به بهانه مبارزه، ادامه دهند. منابع مالی و سیاسی شان که مسدود شود، خود به خود گروگانها به معضل و مشکل اول گروگانگیران بدل خواهند شد.

از مراجعی که در بالا اسم آوردم، استدعا و تقاضا دارم سال جدیدرا یک شانس به اسیران در اردوگاه مجاهدین، بدهند و از همه ابزار و امکانات شان در رابطه با حل این معضل ۵۰ ساله استفاده کنند.

زمان خواهد گذشت. گرد و غبار قافله و گرد و خاک پای خران خواهد نشست. در صفحات تاریخ، بدون دروغ و تحریف خواهند نوشت. آیندگان و فرزندان ما تاریخ را خواهند خواند و تلاش و کوشش ما را در ارتباط با آزادی گروهی اسیر ایرانی آن هم در قاره اروپا، قضاوت خواهند کرد.

با آرزوی آزادی همه اسیران اردوگاه آلبانی و همه جای جهان.

خروج از نسخه موبایل