گریزی به تشکیلات مجاهدین در آستانه روز کارگر

روز جهانی کارگر پیشاپیش مبارک

اول ماه می یا مه روز جهانی کارگر به تمام کارگران جهان خصوصآ کارگران شریف ایران مبارک.
در آستانه روز جهانی کارگر فرقه رجوی اطلاعیه ای صادر کرده و تلاش نموده تا خود را طرفدار کارگر جا بزند، کارگران و زحمتکشان را با توهین گرسنگان خطاب کرده و تلاش کرده خود را یک سازمان ضد استثماری و حامی کارگر غالب کند.

ابتدا بایستی به این فرقه گفت که در این مقطع از تاریخ ایران استثمار کننده تر و ضد کارگر تر از فرقه شما وجود ندارد و هرگز درهیچ کجای هم مانند شما دروغگو و ضد بشر وجود خارجی ندارد.

در تشکیلات فرقه ضد کارگری و ضد انسانی رجوی همانا کارگر جماعت حکم فرمانبرداران استثمار شده ای را دارند که بایستی بی چون و چرا هر کاری را که مسئولین فرقه اراده می کنند انجام دهند، نمونه بارز آن اعضای پایین دست فرقه رجوی که سالهای سال دقیقآ به جای کارگران بی مزد هرگونه کارهای سخت و طاقت فرسا را انجام می دادیم و حق هیچگونه سئوال را هم نداشتیم و تازه دست آخر در نشست های ضد بشری هر روز هم بایستی جواب می دادیم که چرا فلان کار را فلان کس به پایان نبرده و بعد هم مسئول نشست همان فرد را مفت خور خطاب می کرد.

استثمار در تشکیلات مجاهدین بیداد می کند، چه از مرد و چه از زن، چه تحصیلکرده و یا غیر، تفاوتی به حال سران فرقه نداشته و ندارد، شخصاً در تعمیرگاهی که مشغول بودم هیچگونه استراحتی نداشتم، بعضآ از ساعت هفت صبح تا پنج صبح روز بعد از سوی مسئولین فرقه مجبور به تعمیرات اضطراری خودروهای فرقه بودم تا جایی که بعضآ از بی خوابی حالت تهوع داشتم با این حال شب همانروز مورد توهین مسئولین قرار می گرفتم و می گفتند تو مفت خور هستی و کار نمی کنی، همان مسئولین تن پروری که خود در گرمای عراق زیر کولر گازی در اتاق کار خود نشسته و با انواع نوشیدنی های خنک پا روی پا انداخته و در حال بهره کشی از پایین دستان بودند.

آن روزهای سنگین و نکبت بار را هرگز درعمرم فراموش نخواهم کردو وقتی که در نشستهای تهوع آور به افرادی که زیر آفتاب سوزان ساعت ها عرق ریزان جان می کندند و سپس در غروب همان روز خسته و کوبیده توسط یک فرمانده چاپلوس حمال خطاب می شدند، چه تفاوتی بین کارگران در داخل ایران یا کسانی که در یک مجموعه تحت هر عنوانی همان کار کارگران جامعه را انجام می دهند؟ در درون تشکیلات فرقه ای مجاهدین به دروغ عنوان رزمنده یا افسر را تنها برای هر چه بیشتر شیره کش کردن اعضای فریب خورده بکار می بردند و با همین ترفند تا می توانستند تسمه از گرده زن و مرد می کشیدند، تنها مسئولین چاپلوسی که نور چشم رجوی ها بودند در زمستان سرد زیر بخاری دایکین و در تابستان سوزان زیر کولر گازی در اتاق کار خود نقش خان ها را بازی می کردند و تازه طلبکار قشر پایینی هم بودند.

به دلیل شرایط بد اقتصادی عراق کارگران عراقی با دستمزد ناچیزی از سوی فرقه رجوی به کار وادار می شدند و ناهارشان یا نان خالی بود و یا نان و پنیر، در حالیکه اضافه غذای هر یگانی روزانه دور ریخته می شد و اگر پیشنهاد می دادیم که این غذا ها را به کارگران بدهیم ( این پیشنهاد را روزی مطرح کردم ) مسئولین قبول نمی کردند و می گفتند اینها رودار خواهند شد، در حالیکه کارگران عراقی با دل و جان کار می کردند ولی گرسنه به خانه می رفتند در واقع اگر غذای اضافه را بین کارگران عراقی تقسیم می کردند آنها می توانستند برای فرزندان خود هم ببرند، اگر فرقه رجوی سرسوزنی طرفدار قشر کارگر بود آن همه غذا را بایستی به کارگران خود می داد، اما برای رجوی کارگر جماعت چه ارزشی دارد؟

کارگران ایران بخوبی با این شیادی ها و ترفند های لو رفته فرقه به گل نشسته رجوی آشنا هستند و هرگز فریب شیادی های این قشر بی خان و مان و رانده شده از میهن را نخواهد خورد، سران فرقه تقلا می کنند تا از هر مناسبتی که به جامعه ایران ربطی دارد سوء استفاده کنند و برای به قدرت رسیدن خود در ایران کارگران و جوانان میهن را با فریب و نیرنگ به کام مرگ بکشانند، کارگران وقشر جوان ایران بایستی بدانند که برای رجوی ها هیچ چیز به غیر از به قدرت رسیدن و چند صباحی حکومت کردن مهم نیست و چیز دیگری هم در این دنیا برایشان ارزش نداشته و ندارد.

با نگاهی به شرایط اعضای گرفتار در تشکیلات استالینی رجوی در آلبانی و نقص مستمر حقوق اولیه هر فرد و منع ملاقات اعضای خود با خانواده هایشان می توان به تو خالی بودن شعارهای این فرقه پی برد، فرقه ای که حق انتخاب نوع زندگی را از اعضای خود دریغ کرده و اجازه نمی دهد افرادش با ارداه خود تصمیم بگیرد، فرقه ای که به محض کوچکترین انتقاد از سوی هر کسی منطقش تهدید کردن به مرگ و گرفتن انتقام است، فرقه ای که شهوت حاکمیت دارد و برای همین هم با فرمان مسعود رجوی گم شده، همسران را به زور از یکدیگر جدا کرد و باعث فروپاشی صدها خانواده شد و حتی فرزندان آنان را هم از دست والدین بیرون کشید تا به اهداف پلید خود برسد، پس چنین فرقه ای که خود را متآسفانه سازمان می نامد چگونه می تواند حامی قشر زحمت کش کارگر در جامعه باشد؟

اکنون هم با فرا رسیدن روز کارگر تلاش دارد تا با دروغ و نیرنگ از قشر کارگر که زیر آوار تحریم های ظالمانه تحت فشار هستند برای رسیدن به اهداف خود که تنها و تنها حکومت کردن است سوءاستفاده کند، اما پرونده سیاه فرقه رجوی برای کارگران شریف ایران بسیار واضع و روشن است، فرقه رجوی در درون ایران و خصوصآ در بین قشر کارگران و زحمتکشان هیچ جایگاه و پایگاهی ندارد.

وبلاگ ادوارد

خروج از نسخه موبایل