تهاجم به خانواده ها و جداشدگان ادامه دارد

روزی نیست که رسانه های باند رجوی کسی را به میدان نیآورند که بر علیه خانواده های اسرای رجوی یا جدا شدگان ازاین مناسبات کثیف و ضد مردمی مطالب زنجیره ای ننوشته و ادعا کند که او با تمایل خود و بر اساس عشق سوزانی که به مریم و مسعود دارد ، دراین مناسبات غیرانسانی باقی مانده و خانواده ها و جداشدگان مزدوری کرده ودروغ میگویند که آنها بزور در تشکیلات رجوی باقی مانده اند.

در یکی از ازاین سلسله نوشته ها چنین میخوانیم :
” تأکید می‌کنم که تا زمان آزادی مردم ایران و رسیدن به یک حکومت مردمی، همواره با سازمان مجاهدین همراه هستم. این رژیم در سراشیب سرنگونی است و این را هم از تظاهرات و درگیری‌های روزانه مردم علیه سپاه پاسداران می‌توان دید و هرروز مقابل وزارت آموزش‌وپرورش و خیلی از شهرداری‌ها و غیره تظاهرات است. مردم به خشم آمده دیگر صبرشان به سر آمده و نیروی مجاهد خلق آماده در شورش‌های خیابانی به کمک مردم است “.

منهم قبول دارم که اوضاع کشور که عوامل متعددی دربوجود آمدن آن دخیل است، باب میل اقشار پایینی جامعه نیست و طبیعی است که برای سامان یافتن خود – چنانکه رسم تمام مردم کم برخوردار درسراسر جهان است- دست به اعتراضاتی بزنند.
اما مسئله اینجاست که سازمان استحاله یافته ی مجاهدین با تلاش بی وقفه برای غنودن درآغوش سلطه گری بنام نظام آمریکا بعنوان دشمن اصلی تمام تهی دستان وحتی اقشارمتوسط جهان ، عملا ثابت میکند که درکدام سو ایستاده است.

بنابراین، کسی نمیتواند هم طرفدار حکومت مردمی باشد وهم در کنار این سازمان که دشمن مردم و آزادی است ، قرار گیرد و از این رو این حرف های نویسنده ی متن مورد نقد من جفنگیاتی بیش نیست!

دوباره :
همچنین مزدوران بدنام رحمان محمدیان و حسن حیرانی در فیس‌بوک مطالبی منتشر می‌کنند که نشان می‌دهد این مزدوران پیشانی سیاه چقدر از درون خالی شدند که دست‌نشانده چنین رژیمی شدند و حاضرند به خاطر خوش‌خدمتی و دریافت پول و یورو دست به هر کاری بزنند. این مزدوران که اکنون در کشور آلبانی مشغول اراجیف‌گویی و خوش‌رقصی برای رژیم هستند، اراجیفی از خودشان تولید کرده و علیه سازمان منتشر می‌کنند. این‌ها مزدورانی هستند که بعد از خوردن نان‌ونمک سازمان علیه سازمان کار می‌کنند. این مزدوران نمی‌دانند که نیروی هوادار مجاهد هرگز خاموش نمی‌شوند چون‌که از خون سازمان هستند و من هم به‌عنوان یک هوادار همیشه پشتیبان آن‌ها در مبارزه علیه رژیم آخوندی هستم و پا پس نمی‌کشم و همیشه هوادار خواهم ماند و پیام من به تمام مزدوران رژیم در ایران و آلبانی این است که خشم ملت یک روز گریبان گیر شما خواهد شد و آن روز دیر نیست …”.

این نمونه طرز تفکر سازمان را نشان میدهد.
بنظر رجوی که این نظر مستبدانه را بطور تمام و کمال در تشکیلات مرعی میدارد ، هیچکس حق تعیین سرنوشت خود را ندارد واگر به تور سازمان افتاد، باید که تا دم مرگ هیچ اعتراضی بدان نداشته باشد و حق انتخاب کردن و شدن و جدایی را از خود سلب کند.
نامبردگان جدا شده ی فوق بدین جهت مورد لعن و نفرین رجوی وعمله های ریز ودرشتش قرار دارند که درمورد ستم ده ها ساله ای که برعلیه شان شده، مطالبی مینویسند که این حداقل کاری است که یک انسان رها شده از قید و بند ها انجام میدهد.

آنها نه تنها کار نادرستی نمیکنند، بلکه حق مراجعه ی آزادانه به ارگان های قضائی جهان و دریافت حقوق ضایع شده ی ده ها سال خود درتشکیلات رجوی را دارند که موانعی که سازمان ایجادکرده، مانع این امر شده که البته با قبول مشکلات و پیشه کردن صبر وپایداری، روزی موفق به انجام این مهم خواهند شد.

ضمنا آنها عمری را بطور شبانه روزی برای سازمان کار کرده اند ودراین مورد طلبکاری زیادی از سازمان دارند که بموقع خود این طلب حق خود را خواهند ستاند.

در یک جمع و یا جامعه ی طبیعی ، انسان تنها برای شکم اش کار نمیکند و ارزش کار او باید طوری باشد که خود وخانواده اش را بخوبی تامین کند واین ستمدیدگان که خانواده ای نداشتند، بطور طبیعی باید پس انداز گزافی داشته باشند که عملا ندارند و این نشان میدهد که رجوی ضمن گرفتن تمام مزایای یک زندگی انسانی از آنها، این مبالغ را تصاحب کرده که با اجرای عدالتی که دیر و زود دارد ولی سوخت وسوز هرگز، این مبالغ به این جداشدگان مسترد خواهد شد.

رجوی وبرده های قلم بدست اش، قادر به توقف مسیر تاریخ نخواهند بود.
البته صبر و حوصله ی تاریخ که حرکتش با خط مستقیم نیست و زیکزاکی عمل میکند ، سبب تداوم این ستم ها وتحمیل خون جگر خوردن به اسرای او میشود که با وجود تلخی و سختی اش، این یکی هم خواهد گذشت.
وحید

خروج از نسخه موبایل