رجوی چهل سال در حسرت تحقق شقه و شکاف

با نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری در ایران یکبار دیگر سرکردگان فرقه رجوی که این روزها با بحران های مختلفی روبرو هستند علاوه بر بحث دراین رابطه در شوی تلویزیون خود رجوی را یواشکی از مخفیگاهش بیرون آورده تا به منظور احیای نیروهای روحیه باخته خود مستقر در اشرف 3 چند خط در مورد شرایط فعلی جامعه ایران تولید کرده و طبق عادت 40 ساله که انگار مردم ایران منتظر پیام هستند از آنها بخواهد تا انتخابات را تحریم کنند ! رجوی اما بدلیل سالها خزیدن در غار جهالت خود حرف تازه ای جز تکرار تحلیل کهنه شده خود یعنی ” شکاف و شقه در حاکیمت مهار شدنی نیست” نداشت! پیامی که حتی برای نیروهای خودش هم دیگر مصرفی ندارد !

در مورد پیام رجوی باید بگویم که او از سال 60 مرتب وعده سرنگونی می داد. بعدا که وارد عراق شد با جنگ و اقدامات ایذایی در مرزها سعی کرد نیروهایش را سرگرم کند. اما بعد از اتمام جنگ و محدود شدن اقدامات فرقه در عراق و مرزهای ایران روز به روز روحیه اعضا تحلیل رفت. در سال 76 وقتی موعد انتخابات ریاست جمهوری ایران شد رجوی اول بر تحلیل خود اصرار داشت که چون حاکمیت استحاله پذیر نیست حتما ناطق نوری را از صندوق آرا بیرون می آورند که باز روال خشونت طلبی شروع می شود. از طرف دیگر هم آقای خاتمی با شعار گفتگوی تمدن ها و انجام اصلاحات وارد شده بود که درنهایت وقتی خاتمی انتخاب شد برخی اصلاحات را در داخل کشور انجام داد و همچنین تحولی در روابط ایران با دیگر کشورها آغاز شد. و وقتی تحلیل رجوی کشک از آب درآمد اعضا سرخورده و مایوس شدند.

عده ای ساز جدایی زدند وهمین مسئله باعث شد تا فرقه دچار بحران درونی شود. رجوی سراسیمه بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران حدود 15 روز در کمپ اشرف نشست عمومی گذاشت تا شاید با شگردهای شیادانه خود به بحران بوجود آمده در درون فرقه اش پایان دهد! وی کمی بعد از ورود به سالن نشست روی تابلو نوشت شقه و قهر در راس حاکمیت حتمی است ، خاتمی مساوی است با جام زهر رژیم !

وی آنقدر در توهم بود که گفت اگر خاتمی آزادی بدهد ما هم بدون سلاح می رویم ایران و فعالیت سیاسی می کنیم و کم کم حاکمیت را بدست می گیریم و خود به خود سرنگونی محقق می شود . البته وی برتحلیل مسخره خود تاکید کرد و گفت ولی من می گویم شقه و قهر در راس حاکمیت حتمی است و با بالا گرفتن درگیری ها ما هم وارد ایران شده و ضربه نهایی را وارد می کنیم ! اما وقتی یک سال از انتخاب خاتمی گذشت و خبری از تحقق تحلیل پوشالی رجوی نشد بدتر اوضاع درون فرقه اش شکننده شد که یادم هست همان موقع رجوی نشست عمومی گذاشت و با بیان یکسری تحلیل های کشکی موضوع آ 77 (آمادگی برای سرنگونی ) را مطرح کرد و گفت همه نیروها باید آموزش های نظامی را مرور کنند.

ولی درغیاب به فرماندهان و مسئولان بالای فرقه دستور داده بود تا نشست های سرکوب افراد مسئله دار و خواهان جدایی را در مقرهایشان شروع کنند. گرداننده اصلی نشست های سرکوب مهوش سپهری (نسرین) از مجیزگویان و سرسپرده رجوی بود که برای سرکوب و تعیین تکلیف نهایی افراد مسئله دار به مقرهای مختلف می رفت و این چنین توانست بحران درونی را برای 3 سال دیگر مهار کند . اما وقتی در انتخابات سال 80 مجددا خاتمی انتخاب شد! کلافگی رجوی بیشتر شد. چون تمام تحلیل های او در مورد تحقق شقه و قهر در راس حاکمیت و سرنگونی زودرس و… کشک از آب درآمده بود. همان زمان برخی از مسئولین را جمع کرده واعلام می کند برای کشاندن حاکمیت به خشونت و تخریب چهره بین المللی اش باید عملیات داخله را شروع کنیم!

مریم رجوی هم در آن جلسه به تمام اعضا پیام داد عملیات داخله با شاخص عملیات انتحاری! یعنی تیمی که برای عملیات به داخل ایران می رود نباید سالم برگردد. به همین خاطر تیم های عملیاتی تشکیل و بعد از گذراندن آموزش هایی به داخل ایران اعزام شدند. اما همه آنها در همان بدو ورود به ایران ضربه خورده و متلاشی و یا دستگیر شدند. وقتی در نهایت این طرح هم شکست خورد و نتیجه ای نگرفت باز بیشتر از هر زمان دیگر فرقه دچار بحران مسئله داری در درون شد.

بحران این مرحله آنقدر زیاد بود که رجوی در 27 تیرماه نشستی در مقر باقرزاده که در حوالی بغداد بود گذاشت. یادم هست رجوی در آن نشست آنقدر از بر هم خوردن معادلاتش و یا آنقدر از بحران مسئله داری در درون فرقه اش کلافه شده بود که نتوانست نشست را بیش از سه روز ادامه دهد. چون حرفی هم جز خط و نشان کشیدن برای اعضا نداشت و اتقاقا خودش هم متوجه شد که اعضا به حرف های او دیگر اعتماد ندارند. به همین دلیل بعد از آن نشست و بازگشت اعضا به مقرهایشان دستور شروع نشست های سرکوب به مسئولین فرقه اش را صادر کرد که به نشست های “طعمه ” معروف شده بود. در نهایت وقتی مسئولین نتوانسته بودند کاری کنند با حضور خودش در مقر باقرزاده نشست سرکوب اعضای مسئله دار و خواهان جدایی را برگزار کرد . زمان گذشت تا اینکه با شروع جنگ آمریکا با عراق خود فرقه رجوی دچار شقه در بالا شد! مریم با تعدادی از مسئولین به فرانسه گریختند. رجوی هم از آن زمان تا به امروز به مخفیگاهش رفت. چند سال بعد هم که کلیت فرقه اش را از عراق اخراج و مجبور به اسکان در کشور آلبانی شدند .

حال به رجوی شیاد و بازمانده های فرتوت فرقه اش که طی سالیان با شیادی و دروغ گویی زندگی اعضای اسیر خود را به تباهی کشاندند می گویم: اولا طرح مجدد موضوع کهنه شده تحقق شقه وقهر در راس حاکمیت ایران و سرنگونی آن از سوی رجوی دقیقا عقب ماندگی وی و شما بازمانده های فرقه اش از شرایط موجود کنونی کشور و تحولات بین المللی را نشان می دهد . همچنین رجوی و سرکردگان فرقه اش آنقدر در توهم خود بسر برده و کودن شدند که هنوز متوجه نشدند که هر بار این فرقه و دیگر دشمنان مردم ایران از آنها خواستند تا درانتخابات شرکت نکنند اتفاقا بدلیل پی بردن به ماهیت پلید شما پرشورتر از هر زمان دیگر پای صندوق های رای برای شرکت درت عیین سرنوشت کشور خود رفتند. بنابراین توصیه ام به سرکردگان فرقه این است که بیهوده به خودشان زحمت ندهند و بهتراست به فکر خودتان باشید که الان در آلبانی در حال جرخوردن و شقه شدن هستید و چیزی تا محو کامل فرقه شما باقی نمانده است .
حمید

خروج از نسخه موبایل