فرقه رجوی و انتخابات ریاست جمهوری 1400 در ایران

اهمیت انتخابات سال 1400
دوستان و دشمنان ایران و ایرانی اتفاق نظر دارند که برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما اهمیت بسیار بالایی دارد و هر دوره از دوره های پیشین با اهمیت تر می گردد. همیشه چشم بیگانه و خودی بر این انتخابات دوخته شده است چرا که انتخابات در ایران، برخلاف اغلب کشورهای دنیا، به گونه ای تعبیر می شود که لاجرم مشارکت بالا منجر به امنیت، عزت و اقتدار می گردد و در نتیجه استقلال کشور و ملت را در برابر دشمنان بیمه می کند.

شرکت مردم ایران در انتخابات، علاوه بر مشارکت فعال و هوشیارانه در تعیین سرنوشت خود که حق مسلم آحاد ملت است، نشان از وفاداری و پایداری ملت برای تحقق شعارهای اصلی انقلاب اسلامی یعنی “استقلال” و “آزادی” دارد. در اهمیت انتخابات ایران کافی است اشاره شود که همیشه سیل خبرنگاران خارجی برای پوشش آن به داخل کشور سرازیر می شود و این موضوع تا مدت ها سوژه خبری شبکه های بین المللی است.

انتخابات سال 1400 از این نظر از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است که در حال حاضر میهن ما در رویارویی با قدرت هایی که مخالف استقلال میهن هستند در نقطه بسیار مهمی قرار گرفته است. اقدامات گوناگون خصمانه آمریکا طی این سالیان و اعمال شدیدترین تحریم ها و سیاست فشار حداکثری شکست خورده و دولت جدید ایالات متحده احتمالاً در شرف اتخاذ تصمیمی جدید در قبال ایران است و لذا چشم به میزان شرکت مردم در این انتخابات دوخته است.

انتخاب بین استقلال و وابستگی
در سال 1357، ایران کشوری تا بن استخوان وابسته به امپریالیسم آمریکا بود. شاه قدرت مطلق اداره امور را در اختیار داشت و تصمیم گیرنده واحد بود، اما در عین حال معروف و معلوم بود که قدرت سفیر آمریکا در تهران از شاه بیشتر است. نخست وزیر، وزیران و نمایندگان مجلس ایران در تمامی ادوار همگی به نوکری شاه، و شاه به نوکری آمریکا، افتخار می کردند.

صنعت، کشاورزی، اقتصاد، ارتش، سیاست، حکومت، فرهنگ، هنر، دانشگاه، ادارات، مؤسسات، تجارت، تبلیغات، رسانه ها، صادرات، واردات، و حتی پوشش و شئون زندگی روزمره مردم تماماً متأثر از خواست آمریکا و وابسته به منافع آمریکا بود. ایران کشوری عقب مانده با 30 میلیون جمعیت، عمدتاً بی سواد و پراکنده در روستاها بود که بنابر اذعان امیرعباس هویدا نخست وزیر شاه فقط نفت می فروخت و خرج می کرد. هزینه عمده دولت شاهنشاهی ایران خرید سلاح هایی از غرب بود که بابت تأمین قطعات و هدایت آن ها نیز به آمریکا و غرب با هزینه گزاف وابسته بود.

بین 30 تا 45 هزار پرسنل نظامی آمریکا تحت عنوان مستشار در پادگان سلطنت آباد (سازمان صنایع دفاع فعلی) در شمال شرق تهران مستقر بودند که تمام هزینه ها و حقوق و مزایای آنان که چندین برابر سرانه پرسنل ایرانی بود برعهده دولت ایران بود. این افراد از همه گونه اختیارات در ارتش ایران برخوردار بودند. همچنین برای آنان برای انتخابت ریاست جمهوری در آمریکا صندوق رأی می گذاشتند.

در چهارراه پاسداران فعلی در تهران باشگاه آمریکایی ها قرار داشت که به انگلیسی در ورودی آن نوشته شده بود که “ورود سگ و ایرانی ممنوع”. یک شبکه رادیویی و تلویزیونی پرسنل ارتش آمریکا هم به زبان انگلیسی در تهران مشغول به کار بود که خارج از کنترل دولت ایران اداره می شد. خاطرات ویلیام سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در این موارد خواندنی است.

براساس قانون کاپیتولاسیون که توسط حسنعلی منصور نخست وزیر شاه به مجلس شورای ملی ارائه گردید و به تصویب نمایندگان رسید محاکم ایران صلاحیت بررسی هیچ نوع جرائم و تخلفات شهروندان آمریکایی را نداشتند و اگر یک شهروند آمریکایی مرتکب جرمی به هر درجه ای می شد می بایست محاکم آمریکایی در آمریکا به آن رسیدگی می نمودند. یعنی در عمل تمامی چندین ده هزار شهروندان آمریکایی در ایران مصونیت کامل دیپلماتیک داشتند.

حفظ استقلال مهم تر از هر هدف دیگر
در سال 1357، شعار “استقلال” غیرقابل دسترس و غیرقابل تصور به نظر می رسید. به گفته متخصصان آن زمان، کشوری که بخواهد مستقل باشد باید اولاً صنعتی و مسلط به علم و فناوری روز و دارای دانشمندان برجسته باشد، ثانیا ًبین 100 الی 150 میلیون نفر جمعیت داشته باشد که عمدتاً با سواد بوده و در شهرهای بزرگ متمرکز باشند، ثالثاً توان و صنعت دفاعی بالا و مستقل داشته باشد، و البته معیارهای دیگری که ایران هیچ کدام از آن ها را نداشت، اما برخلاف انتظار، انقلاب اسلامی ایران پیروز شد و نهایتاً استقلال به خواست خدا محقق گردید.

ایران در 22 بهمن 1357 آمریکایی ها را همراه با نوکرشان شاه بیرون کرد و اعلام استقلال نمود. آن زمان کسی باور نمی کرد که وابستگی در ایران روزی برای همیشه پایان یابد. امروز ایران، به اعتراف دشمنان، یکی از مستقل ترین کشورهای دنیا و البته یکی از ده بازیگر اصلی صحنه بین الملل است.

خوشبختانه یا متأسفانه جوانان امروز درک درستی از وابستگی به آمریکا ندارند چون آن را تجربه و لمس نکرده اند. آنان چشم به ایران مستقل باز کرده و لذا در فضای استعماری تنفس ننموده اند و لاجرم قدر این نعمت خاموش را به درستی نمی دانند.
اما آمریکا که ایران را طی سالیان متعلق به خود می دانسته به راحتی دست از منافع استراتژیک اش نکشیده و کنار نخواهد رفت. استقلال متاعی است که بعد از کسب باید با هوشیاری و تلاش از گزند دشمنان حفظ نمود.

“آزادی” شرط لازم برای “استقلال”
یک نظام برای حفظ امنیت و بقای خود، یا باید مثل رژیم شاه به امپریالیسم آمریکا وابسته باشد و آمریکا حیاتش را تضمین نماید، یا باید مثل جمهوری اسلامی متکی به مردم باشد تا مردم قدرت و ماندگاریش را تضمین نمایند.

لازم به ذکر است که وابستگی در نظام سرمایه داری جهانی کنونی تنها به آمریکا معنی و مفهوم دارد و هیچ کشور دیگری جایگاه و پتانسیل آمریکا برای استثمار و استعمار دیگر کشورها را ندارد.

اگر “آزادی” را نه به مفهوم ولنگاری و لیبرالیزم بلکه به معنی تکیه بر حمایت مردم برای حکومت بر مردم تعبیر و تفسیر کنیم، بنابراین یک نظام برای این که “استقلال” خود را حفظ کند و مجبور به وابستگی نگردد باید “آزادی” را هم برقرار کرده یعنی بر مردم تکیه نماید، وگرنه با سرکوب مردم و دور شدن از توده ها هرگز امکان نداشت در برابر آمریکا ایستاد و مستقل ماند.

نقش انتخابات در افزایش اقتدار و انسجام داخلی کشور
از فردای پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا و متحدانش تلاش کردند تا نظام نوپای جمهوری اسلامی را تضعیف نموده و حمایت مردم از نظام را کاهش دهند و این تنها راه وادار نمودن ایران به وابستگی و احیای منافع از دست رفته آمریکا بود. حمایت بی دریغ از صدام حسین در تهاجم به ایران و ایجاد جبهه صهیونی – وهابی – بعثی در منطقه و پشتیبانی از گروه های تروریستی داخلی نظیر مجاهدین خلق که صرفاً خواهان کسب قدرت بودند، پاسخ آمریکا به استقلال طلبی ملت ایران بود.

به این ترتیب جمهوری اسلامی بزرگترین قربانی تروریسم در جهان گشت و این در حالی بود که در برابر دشمن متجاوز به خاک میهن، دشمنی که حمایت کامل غرب را در برابر ایران داشت، نیز دفاع می کرد و با انواع تحریم ها هم دست به گریبان بود.

سازمان مجاهدین خلق با دو کارکرد ترور و جاسوسی با حربه مغزشویی و نفاق در اختیار تمامی دشمنان ایران قرار گرفت. مسعود رجوی هدفی جز کسب قدرت به هر قیمت در ایران نداشت. او خود را برای رسیدن به هدف محق و مجاز به استفاده از هر وسیله ای می دانست.

هدف دشمن تلاش برای کاهش مشارکت در انتخابات
تجربه این سالیان نشان داده است که دشمنان ایران در مقاطع انتخابات همه سعی خود را برای کاهش شرکت مردم به کار می گیرند. چنین پدیده ای در دیگر کشورها کمتر دیده می شود. در مقطع انتخابات در ایران رسانه های خارجی معاند تلاش می نمایند تا حضور مردم در پای صندوق های رأی را کمرنگ جلوه دهند تا به این شکل وانمود کنند که نظام جمهوری اسلامی پایگاه مردمی خود را از دست داده است. این بخشی از جنگ روانی دولت آمریکا علیه مردم ایران است.

فارغ از این که چه کسی و چه حزبی در آمریکا حاکم باشد، دولت آمریکا همیشه فشار حداکثری خود را بر ملت ایران از ترور و جنگ و تحریم های مختلف گرفته تا پیشبرد جنگ روانی و ترور نرم برای القای حس ناتوانی به مردم اعمال نموده و در دشمنی با ایران از چیزی فروگذار نکرده است.

فرقه رجوی و انتخابات 1400
طی هفته های اخیر، تمام سایت های سازمان مجاهدین خلق، علاوه بر یکان سایبری این سازمان در آلبانی، بر انتخابات در ایران متمرکز شده اند. هدف آنان تلاش برای کاهش تعداد رأی دهندگان و شرکت کنندگان در انتخابات و نشان دادن عدم اقبال مردمی است. برای این منظور هر کاری که از دست فرقه رجوی بربیاید؛ از قبیل شایعه سازی، دروغ، اطلاعات غلط، اغراق، اخبار جعلی، ایجاد ناامنی روانی و غیره؛ انجام می دهد.

طی چند هفته گذشته مجاهدین خلق شروع به تهدید و توهین نسبت به افرادی که ممکن است رأی دهند، به ویژه ایرانیانی که در خارج از کشور هستند، نموده اند. این نوع رفتار همان کاری است که سازمان مجاهدین خلق همیشه در قبال منتقدین و مخالفان انجام داده است. ارعاب و تهدید به خشونت همیشه نحوه عمل فرقه رجوی بوده است. سازمان مجاهدین خلق، به خصوص در محافل غربی، تظاهر می کند که دموکراتیک است، اما ده ها سال است که دارای یک رهبر خود انتصابی، مادام العمر و تام الاختیار، و یک به اصطلاح رئیس جمهور منتخب خودش می باشد.

آنچه مشخص است این است که فرقه رجوی به عنوان یک نیروی مزدور برای انجام این کار، یعنی تأمین منافع دشمنان ایران، دستمزد دریافت می کند. دستمزدی که اعضا، که چون بردگان نوین در اختیار فرقه هستند، از آن سود نمی برند بلکه صرفاً سرکردگان فرقه از آن متنفع می شوند.

سازمان مجاهدین خلق تلاش می کند تا مردم را از جمهوری اسلامی دلسرد و ناامید کرده و حسن ناتوانی و عقب ماندگی را به جامعه القا نماید و به این ترتیب دقیقاً در جهت منافع از دست رفته استعماری آمریکا در ایران، مردم را از شرکت در انتخابات دور کند. فرقه رجوی در تبلیغات خود سعی می نماید با دخالت منافقانه و مزورانه در مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و جامعه و سوار شدن بر موج مطالبات صنفی برحق، تشنج آفرینی کرده و ملت را نسبت به آینده ناامید و دلسرد کند.

شعارهایی که فرقه تروریستی رجوی و دیگر ایادی آمریکا مُبلغ آن هستند، از قبیل “نه به انتخابات” و “نه به جمهوری اسلامی” و “رأی بی رأی” و “من رأی نمی دهم” و غیره که ساخته و پرداخته محافل استعماری است، دقیقاً به معنی “نه به استقلال میهن” و “بازگشت به وابستگی به آمریکا” می باشد.

قطعاً شرکت هرچه پرشکوه تر در انتخابات ریاست جمهوری 1400، هزینه انسانی و مالی حفظ و تداوم استقلال کشور را به مراتب کمتر خواهد کرد.

عاطفه نادعلیان

خروج از نسخه موبایل