وقاحت فرقه رجوی در واکنش به شکایت جداشدگان و خانواده ها

از حدود سه سال قبل تعدادی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در داخل کشور که در قرارگاه اشرف در عراق آسیب های جسمی و روحی شدیدی را در یک تجربه مغزشویی و برده داری نوین متحمل شده و حبس انفرادی و شکنجه و اعدام ساختگی و حتی آزار و اذیت های جنسی را پشت سر گذاشته بودند در محاکم داخل کشور اقدام به شکایت علیه سران فرقه رجوی نمودند.

پروسه طولانی این روند قضایی بالأخره نتیجه داد و در اواخر سال 1399 جلسه دادگاه تشکیل شد و اظهارات شاکیان، شاهدان و مطلعین استماع گردید و نهایتا در اوایل سال جاری حکم قطعی در دادگاه حقوقی و بین الملل تهران صادر شد و به اطلاع طرف های شکایت رسید. این روند قضایی و حکم صادره بازتاب گسترده ای در رسانه های بین المللی و داخلی داشت به طوری که واکنش هیستریک و تهدید آمیز شخص مسعود رجوی را برانگیخت.

پس از آن بسیاری از جداشدگان در داخل کشور که از موضوع مطلع شده بودند شکایت نامه های جدیدی تنظیم کرده و وارد پرونده مربوطه گردیدند. سپس طوماری در یک سایت بین المللی معتبر و همچنین در سایت انجمن نجات طراحی گردید که هزاران امضا کننده به صورت گسترده از این حرکت پیشتیبانی کرده و خواهان محاکمه بین المللی سران فرقه رجوی شدند. این موضوع هم واکنش غیرمنطقی و عجولانه و عصبی فرقه رجوی را به دنبال داشت.

متعاقباً تعدادی از جداشدگان در خارج از کشور تمامی مدارک مربوطه با ترجمه رسمی به علاوه لیست شاکیان بعدی و اسامی هزاران نفری که در حمایت از این حرکت امضا داده بودند را به دبیرخانه دیوان کیفری بین المللی لاهه تسلیم کردند که بعد از بررسی اولیه جهت بررسی های بعدی به ثبت رسید. در کمال تعجب فرقه رجوی آن زمان کوچکترین واکنشی به این موضوع نشان نداد چرا که از احتمال برگزاری محاکمه بین المللی مسعود و مریم رجوی آنقدر وحشت کرده بود که یارای عکس العمل نداشت.

سپس سیل شکایات به صورت صوتی، تصویری و نوشتاری از گوشه و کنار ایران به سمت انجمن نجات سرازیر شد به طوری که سایت نجات مجبور شد بخاطر حجم مطالب دریافتی بخش ویژه ای را به این موضوع اختصاص دهد.

سازمان مجاهدین خلق که به نظر می رسید سیاست سکوت و عدم واکنش را پیش گرفته است تاب نیاورد و در سایت های رسمی خود به سوز و گداز خارج از منطق پرداخت. فرقه رجوی این تلاش جداشدگان و خانواده ها را “شکایت های زنجیره ای قضاییه” ایران نامید و با وقاحت غیر قابل توصیف، آن را به وزارت اطلاعات ربط داد تا شاید به این ترتیب مفری بیابد.

از دو حالت خارج نیست:

– یا مسعود رجوی فکر می کند که همچنان با خرمرد رندی خاص خودش در طول این سالیان می تواند با آسمان را به ریسمان بافتن از پاسخگویی به جنایاتی که در حق اعضای فرقه خود و خانواده های آنان مرتکب شده است فرار نماید.

– یا کلاً بر اثر ضربات مهلکی که از زمان سقوط ولی نعمتش صدام حسین و مسئول مستقیمش ژنرال طاهر عبدالجلیل حبوش رئیس استخبارات رژیم بعث عراق دریافت کرده مشاعرش را از دست داده و هذیان می بافد.

در هر صورت، خواستِ صدها نفری که عمر و جوانی خود را به پای دروغ ها و نیرنگ های مسعود رجوی تلف کرده و از او آسیب های جدی دیده اند اینست که او را پای میز محاکمه بین المللی ببینند که خواهند دید.

عاطفه نادعلیان

خروج از نسخه موبایل