شکست باند رجوی در جبهه‎ ای دیگر

شکست باند رجوی در جبهه‎ ای دیگر
ایران‎دیدبان
1- فردا، 17 اسفند 1385، قرار است که گروه تروریستی مجاهدین تجمعی را در بروکسل علیه اتحادیه‎ی اروپا برگزار نماید.
این فرقه کلیه‎ی افراد عضو، سمپات و هوادارش را به همراه خانواده و دوستان و رفقا بسیج کرده تا در این تجمع شرکت کنند و تمام ظرفیت‎های تشکیلاتی‎اش را برای استخدام نیرو از منابع گوناگون از جمله متقاضیان غیرایرانی پناهندگی و به‎خصوص افغانی‎ها و عراقی‎ها برای هرچه شلوغ‎تر نشان دادن این تجمع فعال نموده است.
از هم‎اکنون نیز مشخص است که دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین رقمی بالای ده‎هزار نفر را برای اعلام تعداد شرکت کنندگان در نظر گرفته است و دست آخر نیز آن را یک پیروزی برای خود قلمداد خواهد نمود!
شعارها و سخنرانان نیز از هم‎اکنون مشخص هستند و احتمالاً نماینده‎ای هم از سوی مجاهدین که احیاناً یک پارلمانتر غیرمجاهد خواهد بود، نامه‎ای را به مقر اتحادیه‎ی اروپا خواهد برد که مثلاً به دست وزیران این اتحادیه رسانده شود.
اما صرف‎نظر از نمایش این کمدی بی‎رمق، باید دید مجاهدین برای چه تجمع می‎کنند و از کجا به اینجا رسیده‎اند و چه حاصلی از این کار خواهند برد؟
سال 1364، مجاهدین در حالی که کشورهای غربی و به‎ویژه اروپا، با حمایت از صدام و اعمال تحریم‎های نفتی، تسلیحاتی و تکنولوژیک، درگیر جنگی همه جانبه علیه ایران بودند و کشورهای آنان جولانگاه دفاتر و اعضای مجاهدین بود، رجوی با موضع‎گیری شداد و غلاظ علیه نهضت آزادی، رهبران آنها را به‎عنوان تاجرپیشگانی که هنوز در داخل کشور فعالیت سیاسی نموده و نماینده برای شرکت در انتخابات معرفی می‎کنند و به رژیمی مشروعیت می‎دهند که از نظر کشورهای اروپایی مشروعیت ندارد و به‎زعم وی باید فقط با مبارزه‎ی مسلحانه و در تمامیت‎اش سرنگون شود، مورد لعن قرار می‎داد. *
پس از آن ‎مبارزه‎ی لمپنیستی و چارواداری، و فحاشی وقیحانه به زمین و زمان به اسم مبارزه‎ی با استحاله خواب و خوراک را از رجوی گرفت تا مبادا امتیازاتی را که از قِبَل اعمال مسلحانه و جا زدن خود به‎عنوان جایگزین دریافت داشته بود، از دست بدهد.
به فاصله‎ی کمی پس از پایان جنگ عراق علیه ایران، جهان دریافت که باید درباره‎ی ایران تغییر مشی دهد و ایران کشوری نیست که بتوان آن را نایدده گرفت و پیام تنش‎زدایی دولت پس از جنگ را دریافت داشت که به جایگزینی سیاست دیالوگ انتقادی از جانب اروپا و مهار دوگانه از جانب امریکا منتج گردید.
شاید بتوان نام این مرحله را توبه‎ی دولت‎های غربی از توهمات ابلهانه‎ گذاشت که به‎خصوص از جانب مجاهدین و صدام مبنی بر بی‎ثبات بودن نظام ایران و سرنگونی قریب‎الوقوع آن تبلیغ می‎شد.
پس از این مقطع، تلاش دار و دسته‎ی رجوی به منحرف کردن غرب از سیاست واقع گرایانه‎ای که در پیش گرفته بود معطوف گشت.
از سال 1370 به این سو، کشورهای اروپایی و بیشتر از همه بلژیک شاهد چنین تجمعاتی بوده است. در دوره‎ی ریاست جمهوری خاتمی، به‎دلیل توجه غرب به ایران، مجاهدین به وضعیت انفجاری رسیده و زیر شدیدترین فشارها از ناحیه‎ی تعارض واقعیات با دیدگاه‎های بلاهت‎بار خود قرار گرفتند، که با دست زدن به اقدامات جنایت‎کارانه‎ی تروریستی نظیر خمپاره زنی و بمب گذاری، بخارات حاصله از این فشار را تخلیه کردند.
به هر روی تجمعات این‎چنین مجاهدین، هر بار بیشتر از دور قبل، جنبه‎ی تدافعی در برابر غرب به خود گرفت و اگر چه عناصر باند جاعل رجوی تلاش کردند با استفاده از فرصت‎هایی مثل موضوع فعالیت‎های هسته‎ای ایران و یا بحران دامن‎گیر امریکا در عراق، توجه غرب را به‎خود جلب کنند و یا سیاست‎های واقع گرایانه را به سمت توهمات ابلهانه تغییر جهت دهند، اما همچنان این روند تدافعی شدت بیشت‎ری یافت تا آنجا که شاهد آن هستیم که تجمع فردای دار و دسته‎ی منزوی و مضمحل رجوی قرار است به‎طور مشخص در رویارویی با کشورهای اتحادیه‎ی اروپا برگزار شود.
قرار گرفتن مجاهدین در این پروسه و طی نمودن آن تا این مرحله، به معنای شکست کامل و تمام عیار سیاسی و استراتژیک و بی‎اعتباری و اضمحلال کامل تشکیلاتی این فرقه است.
اروپا نیز تصمیم خود درباره‎ی ادامه دسته بندی مجاهدین به‎عنوان یک گروه تروریستی را در نشست وزرای اقتصاد و دارایی خود اعلام کرد و جایی برای چانه‎زنی در این باره باقی نگذاشت.
تجمعات این‎گونه‎ی مجاهدین نیز همانند ده‎ها میتینگی که تاکنون برگزار کرده‎اند از آنجا که صوری، نمایشی و صرفاً به‎عنوان تنها راه حل و آخرین دست و پا زدن‎ها است، هیچ نتیجه‎ای در بر نخواهد داشت و این را گردانندگان فرقه‎ی رجوی بهتر از هر کسی می‎دانند، اما تنها به این دلیل که نیروهای محصور در اردوگاه اشرف را مجاب کنند که موانعی خارج از گروه دست آنها را بسته و به این وسیله بحران‎های لاعلاج خطی و استراتژیک خود را فرافکنی و توجیه کنند، به آن دست می‎یازند.
بدین ترتیب باید گفت که دار و دسته‎ی رجوی هم چوب اعمال تروریستی‎اش را می‎خورد و هم بحران‎های درونی و واخوردگی نیروهایی که هیچ روزنه‎ای به روی آینده در برابر خود باز نمی‎بینند.
___________________
* مراجعه کنید به پیام نوروزی مسعود و مریم رجوی در سال 1364

خروج از نسخه موبایل