مجاهدین خلق چگونه نیروی زن افراط گرا تولید می‌کنند؟ – قسمت دوم

استخدام زنان برای عملیات انتحاری نوآوری مجاهدین خلق

پیش از این خواندیم که به گواه رسانه‌های مجاهدین خلق در عملیات فروغ جاویدان زنان بیشماری از جمله زنان غیر ایرانی شرکت داشتند که کشته شدند. علاوه بر این در سوابق تروریستی مجاهدین خلق بسیاری از عملیات های چریک شهری یا ترورهای کور توسط زنان انجام گرفت. در زیر تنها به دو نمونه از صدها عملیات خشونت طلبانه مجاهدین خلق که در دهه شصت رخ داد میپردازیم.

قسمت اول مجاهدین خلق چگونه نیروی زن افراط گرا تولید می‌کنند؟

در بیستم مهر ماه 1360 به آتش کشیدن اتوبوس درون شهری در شیراز توسط عوامل مجاهدین خلق، منجر به کشته شدن شهروندان بیگناه از جمله کودکی دو ساله به نام لیلا نوربخش شد. شاهدان آن واقعه اذعان می‌کنند که سه زن جوان که آخر اتوبوس نشسته بودند عامل بمب گذاری بودند. سپس مجاهدین خلق مسئولیت عملیات را به عهده گرفتند.

لیلا نوربخش که در حادثه تروریستی به آتش کشیدن یک اتوبوس مسافربری در شیراز توسط تروریست های مجاهدین خلق زنده سوخت.

دیگری در بیستم آذر 1360 رخ داد. عوامل مجاهدین خلق در حمله تروریستی به امام جمعه شیراز، عبدالعلی دستغیب، او را به شهادت رساندند. در این واقعه زن مجاهدی که نارنجک به کمر بسته بود با مرحوم دستغیب مواجه می‌شود و ضامن نارنجک خود را می‌کشد. خود، مرحوم دستغیب و دیگر افراد موجود در صحنه عملیات را می‌کشد.

گوهر ادب آواز زنی که عامل ترور آیت الله دستغیب بود

در واقع زنان مجاهد از نخستین عاملین عملیات های انتحاری بودند، پیش از آن که داعشی وجود داشته باشند. آنجی عمر روزنامه نگار مصری تبار ساکن آمریکا در مقاله ای با عنوان «ساخت افراط‌گرایی زنانه» در نشریه موسسه واشنگتن، به تحلیل علل پیوستن زنان به گروه‌های افراط‌گرا می‌پردازد. او بر این باور است که فرهنگ سرکوب جنسیتی باعث می‌شود که زنان به دنبال راه‌های جایگزین برای بازیابی عاملیت خود – که پیش از این در جامعه نادیده گرفته شده است – باشند. او می‌نویسد: « به طریقی انحرافی، برخی زنان به سنت‌های پذیرفته شده جامعه در سرکوب حقوق زنان چنین پاسخ می‌دهند. درست مانند زمانی که فشارهای اجتماعی از طریق افراطی‌ترین شیوه اجرای این ارزش‌ها، اذهان واپس گرا را به سوی ایثارگری برای امر مقدس هدایت می‌کند. این خاک حاصلخیزی که زنان به طور طبیعی در آن افکار واپس‌گرایانه‌شان را برداشت می‌کنند، از کمبود راه های جایگزین برای ابراز خشم و نفرت درونی‌شان بدست می‌آید.»

البته در مقاله آنجی عمر به غلط آمده است که استخدام زنان، «نوآوری» داعش بوده است و این موضوع ناشی از ناآگاهی برخی روزنامه نگاران و محققان غربی درباره سوابق تروریستی مجاهدین خلق است چرا که این گروه بر خلاف داعش و القاعده و طالبان، امروزه ویترین مدرن و امروزی از خود به نمایش می‌گذارد و از سوی دیگر در مناسبات منطقه ای نقش چندانی ندارد. با این وجود در عصر اطلاعات، شواهد و مستندات درباره نقش زنان مجاهد در حملات تروریستی و انتحاری از حدود پنجاه سال پیش تاکنون، به سادگی قابل دسترس است.

به هر روی، آنجی عمر به درستی به این موضوع اشاره می‌کند که فراهم شدن سمت های فرماندهی برای زنان در ساختار گروه‌های افراط گرا به نوعی حس بازیافتن عاملیت و قدرت را به زنان می‌دهد. این موضوع به شدت در تشکیلات مجاهدین خلق رواج دارد به طوری که نهادی با نام «شورای رهبری» در مدارهای بالایی سلسله مراتب این تشکیلات قرار دارد که بیش از ششصد عضو دارد! مضاف بر اینکه فرماندهان تشکیلات با عناوین مختلف تشکیلاتی در اکثریت موارد زن هستند.

همچنین آنجی عمر بیان می‌کند: «بنیادگراها با استخدام زنان کار را آغاز می‌کنند چون آنها در شستشوی مغزی دیگر افراد خانواده و زنان اطراف خود موفق عمل می‌کنند به طوری که قربانیان بسیاری از این طریق در دام گروه هایی چون بوکوحرام، داعش، القاعده، الشباب و بسیاری جنبش های تروریستی دیگر می‌افتند.»

نویسنده این مقاله معتقد است که بحران «زنان تروریست» یکی از جنبه‌های مهم بحران منطقه خاورمیانه است و لازم است که ایدئولوژی‌هایی که جسم و جان زنان را به زنجیر می‌کشند مورد بررسی دقیق قرار بگیرند. اگر چه او به زنان مجاهد خلق اشاره ای نمی‌کند اما تهدید ناشی از حضور بیش از نهصد زن ساکن در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی غیر قابل انکار است.

مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل