نماد سایت انجمن نجات

سالگرد کشتار اکراد به دست مجاهدین

سالگرد کشتار اکراد به دست مجاهدین

در آن سال صدام درگیری شدیدی با نیروهای ائتلاف داشت، اوضاع عراق چه به لحاظ داخلی و چه به لحاظ خارجی حاکی از عدم وجود امنیت بود. در جریان جنگ کویت و در پایان آن، ارتش عراق از هم پاشیده بود و حتی در جنوب هم نیرویی وجود نداشت. ظلم و ستم صدام در طول سالیان سال حکومتش بر سراسر عراق و استقرار سیستم خفقان و سرکوب بعثی در جای جای عراق، نارضایتی گسترده ای ایجاد کرده بود

ماه مارس1991 زمانی که تاریخ جنایتی دیگر بر ضد بشریت را ثبت و ضبط نمود تا در یادها و خاطره ها ماندگار شود.
در آن سال صدام درگیری شدیدی با نیروهای ائتلاف داشت ، اوضاع عراق چه به لحاظ داخلی و چه به لحاظ خارجی حاکی از عدم وجود امنیت بود. در جریان جنگ کویت و در پایان آن ، ارتش عراق از هم پاشیده بود و حتی در جنوب هم نیرویی وجود نداشت. ظلم و ستم صدام در طول سالیان سال حکومتش بر سراسر عراق و استقرار سیستم خفقان و سرکوب بعثی در جای جای عراق ، نارضایتی گسترده ای ایجاد کرده بود. شیعیان جنوب همواره مورد اذیت وآزار واقع می شدند و در شمال نیز کردها از دید صدام نه تنها شهروندان عراقی محسوب نمی شدند ، بلکه به عنوان بزرگترین دشمن صدام، مورد ستم وی و ارتشش واقع می شدند. ناتوانی صدام و ارتش رو به اضمحلال بعثی باعث شده بود تا کردهای شمال عراق دست به قیام بزنند و برای احقاق حقوق اجتماعی خود راهی جدید را در پیش گیرند و انتفاضه ای مردمی را ساماندهی کنند و به همیت سبب انقلابیون کرد شروع به پیشروی به سمت کرکوک ، خانقین و کلار نمودند تا به بغداد برسند. صدام در آن مقطع حقیقتاً یارای مقابله با این خیزش را نداشت و کاری از پیش نمی برد ، اما دست روی دست گذاشتن نیز برابر بود با از دست دادن حکومت ، باید فکری می شد و نیرویی که یارای مقابله با این قیام را می داشت به صحنه جنگ گسیل می شد.گزینه ای مناسب تر به جز رجوی و نیروهای سازمان مجاهدین برای این کار نبود ، از طرفی لازم بود تا رجوی مزدوری خود را به هر طریق ممکن به اربابش – صدام حسین – اثبات کند و چه موقعیتی از این بهتر ، فرصت خوبی بود تا رجوی جبران محبتهای بی شائبه ارباب خود را طی همه این سال ها به بهترین وجه انجام دهد. رجوی برای این کار 2 مساله را پیش روی داشت :
1- سازماندهی روحی و روانی نیروهای خود 2-پشتیبانی و آغاز عملیات-رجوی به نیروهایش اعلام کرد که نیروهای نظامی ایران به قصد حمله به اردوگاه اشرف وارد عراق شده اند و آنها باید برای دفاع از خود آماده جنگ با سربازان ایرانی شوند و برای آنکه از این موقعیت بیشتر بهره برداری کند ، بهانه دیگری نیز عنوان نمود و آن حرکت به سمت ایران به دلیل آشفته بودن اوضاع عراق بود ، بهانه ای که باعث ایجادانگیزه بیشتر در میان نیروهای وی گردید.
2- برای سرکوب نیروهای شمال تنها نیرویی که در کشتار اکراد حضور مستقیم داشت نیروهای رجوی بود و باقی مانده ارتش صدام نیز فقط اقدام به حمایت توپخانه ای از وی نمود.
برنامه رجوی حمله به شهرهای شمال بود تا بدین وسیله این شهرها را از تصرف نیروهای کرد خارج سازد. در آن زمان رجوی پس از سازماندهی نیروهای خود در اردوگاه اشرف با حمایت کامل توپخانه ارتش بعث عراق شروع به پیشروی به شهرهای کفری ، سلیمانیه ، کلار ، جلولا ، خانقین و کرکوک نمود. خطوط کلی این درگیری نابرابر توسط سران نظامی ارتش عراق و در رفت و آمد به قرارگاه اشرف به آنها داده می شد و نیروهای سازمان نیز ملزم بودند مو به مو آن را اجرا کنند. استدلال سازمان مبنی بر اینکه این نیروها از ایران آمده اند کاملاً غلط و مردود بود زیرا نیروهای سازمان درگیری را از منطقه کفری و نوژول آغاز کردند و اگر نیروهای مقابل آنها از ایران بودند می بایست درگیری در همان منطقه تمام می شد ، در حالیکه نیروهای سازمان بعد از سازماندهی مجدد در اشرف به شهرهای خالص، بعقوبه ، جلولا و بعد از آن خانقین و کلار حمله کردند.
باید گفت از نظر جغرافیایی ادامه شهرهای مذکور اصلا به ایران ختم نمی شد و به همین دلیل هم ترفند سازمان در باره ایرانی بودن اکراد ، کاملاً بی ریشه و اساس بود.
برای شروع درگیری ، نیروهای سازمان جهت مقابله با نیروی فرضی ایران به سمت شهر طوز در 80 کیلومتری کرکوک حرکت کردند. پس از آنکه در آنجا یک هتل مقر اقامت سازمان شد ، پیشروی نیز ادامه داشت. با رسیدن به اولین دهکده ، فرمان آتش صادر شد و نیروهای سازمان با توپ و تانک به آن روستا آتش گشودند. اما برای برخی افراد سازمان این مساله جای تعجب داشت و نه تنها از ارتش ایران خبری نبود ، بلکه این زن و بچه ی اکراد و حتی احشام بودند که به هر سو فرار می کردند و مدافعان مقابل آنها نیز کردهایی بودند که لباس و گویش کردی داشتند. این عملیات 13 روز به طول انجامید ، یعنی از اول تا 13 فروردین سال 71 و محل آن نیز در ارتفاعات مروارید بود. سفاکی نیروهای سازمان به حدی بود که تعدادی از افراد را که در حال فرار بودند با نفربر BMP-1 له کردند و از روی جسد آنها گذشتند و با کاتیوشا حانه های آنها را هدف می گرفتند ، در مدت زمان درگیری اکراد از هیچ جنایتی فروگذار نکردند. رجوی حتی به اسرا نیز رحم نکرد و دستور اعدام آنها را صادر نمود که در میان آنها تعدادی زن و کودک نیز وجود داشت. در مقابل حجم بالای سلاح های سازمان مجاهدین ، کردهافقط از آر.پی. جی و کلاشینکف استفاده می کردند. در بازگشت از عملیات مروارید به قرارگاه اشرف ، کسانی که قبول نکردند در کشتار کردها شرکت کنند مورد تهدید و در دادگاه نظامی محاکمه و بعد زندانی و شکنجه شدند. جنگ نابرابر با تحقق همه ی اهداف صدام پایان یافت.
پس ار این عملیات صدام علاوه بر کمک های مالی فراوان که به رجوی نمود 2 پادگان در شهر جلولا و دو پایگاه در بصره و فلوجه به سازمان داد کلیه زرهی های آسیب دیده و فرسوده را بازسازی کرد ، امورات لجستیکی را به وسیله نیروهای عراقی انجام داد ، درب انبارهایش را به روی سازمان باز کرد.
رئیس سابق اداره امنیت سرویس اطلاعات صدام به نام ژنرال وفیق السامرایی در این خصوص می گوید: « رجوی بعد از هر عملیات که صدام به او واگذار می نمود پول نقد دریافت می کرد و یا به حسالهای شخصی وی در سوئیس و دیکر کشور ها ارسال می نمود. این عملیات چه به صورت اطلاعاتی از داخل ایران و چه در مورد حمله و کشتار کردهای عراقی و ترور در ایران به هر صورتی که بود صدام پول خوبی به او می داد و گاهی این مبلغ به میلیونها دلار می رسید که مقداری از آن به بانکهای اروپایی، در حساب خصوصی مسعود ریخته می شد.»
بعد از این جنایات بود که سازمان دیده بان حقوق بشر طی گزارشی از عملیات مجاهدین خلق در کشتار کردها ونیز شکنجه و زندانی کردن و همچنین اعدام اعضای برگشته این فرقه خبر داد و آنها را به نقض حقوق بشر و کشتار دست جمعی مردم بی گناه محکوم کرد. یکی از دلائل دولت امریکا نیز برای درج سازمان در لیست گروهای تروریستی شرکت در کشتار اکراد است. در قسمتهای از این گزارش آمده است «… ارتش آزادیبخش مجاهدین خلق در سال 1991 به دولت عراق در سرکوب قیام شیعیان و کردها در مناطق شمالی و جنوب عراق کمک کرد… »
قاضی جعفر الموسوی دادستان دادگاه عالی جنایی عراق نیز روز گذشته اعلام کرد : مدارک و اسناد صوتی و تصویری زیادی وجود دارند که تأیید می‎کنند سازمان مجاهدین خلق در دو جنایت دست داشته است. جنایت اول قتل عام و کوچاندن مردم می‎باشد که در اثنای حوادث سال 1991 انجام شده و دوم مسأله‎ی چپاول و غارت سرمایه‎های ملت عراق می‎باشد.

کانون هابیلیان، دوازدهم مارس 2007

خروج از نسخه موبایل