فقط تهدید خزایی مفت خور را کم داشتیم

فردی به نام خزایی که در مفت خوری و روده درازی ید طولایی داشته و همچنان به اراجیف بافتن مشغول است، این بار مقاله ای به نام سرنوشت یک خائن در فرانسه اشغال شده نوشته که به قول قدیمی ها فقط تو رو در تهدید کردن کم داشتیم!خزایی تا مدتها کارش این بود که با نمونه آوردن از انقلابیون کشورهای نروژ، سوئد و فرانسه در زمان هیتلر طوری وانمود کند که انگار چیزی بارش است! چیزی که در این تعریف ها وجود دارد در نهایت باید می رسید به رجوی ها و اینکه آنان به اصطلاح انقلابیون بزرگی هستند .

وی یادش رفته که رجوی در نشست های درونی اشرف به اندازه کافی نیروهای جدا شده و مسئله دار را تهدید به مرگ و زندان نموده و حتی تعدادی را به زندان انداخته و بعضی از آنان توسط شکنجه گرانی به اصطلاح انقلابی از دوستان او، اعدام و شکنجه شدند .

رجوی روزی در نشست های اشرف وقتی از حمایت کامل صدام برخوردار بود دستور قتل جدا شدگان را در اروپا صادر نموده و روی کلت کمری خود می زد و باد در غبغب می انداخت که اگر ما در مبارزه شکست خوردیم شما باید جدا شدگان را در اروپا بکشید و اگر به زندان رفتید آنجا مانند هتل است و بعد ما پیگیری می کنیم . آیا خزایی شکم پرست و مفت خور این سخنان رجوی را فراموش کرده است ؟

جالب اینکه وی ژنرال دوگل را با رجوی مقایسه می کند و وزن هر دو را یکی می داند ولی او یادش رفته که رجوی چقدر کثیف و جنایت کارتر از ژنرال دوگل است ؟ او یادش رفته که در ایران رجوی چه جنایاتی را مرتکب شده است ؟ وی یادش رفته که به صرف بسیجی بودن پوست سه نفر را کنده و زنده زنده آنان را بعد از شکنجه های فراوان خاک نموده است ؟ آیا ژنرال دوگل این کار را انجام داده بود ؟

ایکاش به جای دست به قلم بردن، رجوی را مورد سئوال قرار می دادی که این فرد چقدر جنایت انجام داده و اکنون برای خوش رقصی جنایت کاران غربی هم چنان به وطن فروشی ادامه می دهد و شما جانیان که مانند همان بریده از مبارزه مقاله مورد نظرتان به اسم مبارزه به جنایت ادامه می دهید .

شما از بس در مورد کانونهای مکیزار و پارتیزانها نوشته و روده درازی کردید، اکنون به نقطه ای رسیدید که دیگر جایی برای تعریف کردن نداشته و مجبورید برای دریافت پول از دیکتاتوری رجوی حمایت کنید .

به واقع داستانهای فرقه رجوی و جنایت های او و حامیانی مانند شما باید عبرت تاریخ باشد چون شما به اسم آزادی خواهی و دین به کار جنایت و وطن فروشی مشغول هستید و اصلاٌ بویی از آزادی نبرده و اعتقاد به چیزی ندارید . اگر بخواهیم تجربیات فرقه رجوی را در این دوران مورد بررسی قرار دهیم باید گفت که جنایت های انجام شده توسط رجوی ها باید عبرت تاریخ قرار بگیرد .

همانگونه که خزایی در مقاله مسخره خود از بریده در زمان اشغال فرانسه می گوید و نام خائن را روبرت برازیلاش عنوان می کند اما چیزی که باید به خزایی بی سواد گفت که اولین و آخرین بریده از مبارزه خود رجوی ها هستند . اگر ژنرال دوگل شورایی به اسم مقاومت داشت اما رجوی چه چیزی دارد شورایی که خزایی از آن دم می زند همان مفت خورانی است که فقط در اروپا نشسته و به تعریف و تمجید از بت بزرگ یعنی رجوی ها مشغول هستند . آنان اعضایی هستند که هیچ اختیاری از خود نداشته و کارشان مفت خوری است ولی باید از خزایی سئوال نمود که آیا در همین سالها سابقه داشته که یک بار از رجوی در مورد پیشبرد خط و خطوط انتقادی و یا مخالفتی داشته باشی؟ آیا اصلاٌ جرات داری در مقابل رجوی ها حرف از مخالفت بزنی ؟ بهتر است خودت را گول نزنی اگر به وضعیت شورای مفت خوران رجوی نگاه کنی در خواهی یافت که آنان دیگر نفسی برای ادامه زندگی نداشته و فقط عادت نمودند و کارشان شده مفت خوری و بعضی اوقات دهانی باز نموده تا دیگران متوجه شوند که آنان هنوز زنده هستند !

اگر ژنرال دوگل دستور مرگ بریده از مبارزه را داده ولی رجوی چکار کرد! او در مناسبات خود چنان به اعضایش تیغ می کشید و به زندان تهدید می کرد که در هیچ کجا و هیچ مبارزه ای وجود نداشته است . رجوی سعی داشت با انجام این گونه کارها مناسبات خود را یک سویه نموده تا دیگر کسی دست به مخالفت نزند و این ترس را در دل نیروهای خود ایجاد کرد که اکنون هم شاهد هستیم فرد با وجود هزاران تناقض همچنان در مناسبات فرقه ای وی باقی مانده است . اگر خزایی کودن ذره ای صداقت می داشت حداقل به حرفهای جدا شدگان گوش می کرد و کتابهای آنان را می خواند ولی از آنجایی که مغز وی مانند بقیه اعضای شورا از تفاله پر شده و دگم می باشد فقط رجوی دیکتاتور را می بیند.

خزایی در جایی چقدر قشنگ صحنه ملاقات وکیل با ژنرال دوگل را به تصویر کشیده است دقیقاٌ همین صحنه را رجوی با نیروهای خود در هنگام تهدید به قتل انجام می داده ولی تنها تفاوت این بود که ژنرال دوگل حرف نمی زد ولی رجوی سیگار می کشید و تا بن استخوان به تهدید نفرات زندانی شده که هیچ اتهامی نداشتند می پرداخت و می ترسید که روزی آنان دست به افشاگری بزنند .
اگر خزایی مفت خور و پاچه خوار جرات بیان حقیقت را می داشت و دنبال واقعیت ها بود فقط چند ماه به دور از همه مسائل کافی بود در مناسبات فرقه ای در اشرف حضور می یافت تا شاهد وضعیت وخیم مناسبات و زورگویی های مسئولین علیه افراد می شد . خزایی مفت خور تنها چیزی که خیلی دوست داشت رفتن به اشرف و شرکت در مهمانی ها و پر کردن شکم کثیفش و انجام شوهای مسخره بود . ایکاش وقتی دم از شورا و به اصطلاح مقاومت می زنید چند روزی نزد اعضای همان مقاومتی که شما دم می زنید حضور می داشتید و بدور از ماموران گشتاپور رجوی به حرف و درد دل آنان گوش می کردید اما رجوی ها طوری فضای اختناق را در مناسبات حاکم نمودند که فقط باید از بت بزرگ تعریف می کردند و می ترسیدند که همین اعضای شورا آنان را لو بدهند .

رجوی که در طول این سالها هزاران بار نفرات جدا شده را تهدید به مرگ نموده تا شاید جلوی افشاگری افراد جدا شده را بگیرد ولی در این کار موفق نشده و اکنون شاهد هستیم که چگونه حتی خانواده های اعضای فرقه هم رجوی را مورد لعن و نفرین قرار می دهند. ولی از آنجایی که خزایی مفت خور و پاچه خوار به دریافت پول مشغول است کارش را عوض کرده و اکنون به تهدید جدا شده ها می پردازد . ابتدا باید به او به خاطر شغل جدیدش یعنی پاچه گیری تبریک گفت و دیگر این که رجوی دیکتاتور نتوانسته کاری از پیش ببرد از شما که دیگر هیچ .

البته جای تبریک و خوشحالی دارد که بعد از این همه سال رجوی ها شما را در چنان گندابی غرق کرده اند که اکنون تیغ را از رو می کشید و به تهدید نفرات جدا شده مشغول شدید . بهتر است شما به فکر جان بی ارزش خودتان باشید و اینقدر در کافه های اروپا ننشسته و مست نکنید چون نفرات جدا شده هیچ ترسی از شما جانیان و سرکرده تان ندارند و می توان فهمید که افشاگری نفرات جدا شده دقیقاٌ به خال خورده و دیگر زمان ژنرال دوگل نیست که این گونه دست به تهدید می زنید .

هادی شبانی

خروج از نسخه موبایل