در فرقه رجوی، چراغها برای چه کسی خاموش می شوند؟!

در اواخر سال 1380 چون چشم انداز حمله نظامی آمریکا به عراق قوت گرفته بود، مسعود رجوی به همراه زنش مریم قجر در یک نشست جمعی از قبل تعیین نشده تمامی اعضاء را از اطراف عراق در سالن اجتماعات مقر اشرف گرد آورد و رجوی در حضور جمع حاضر اعلام کرد که احتمال درگیری نظامی بین عراق و آمریکا  اجتناب ناپذیر است! از این رو همچون ترفند های گذشته با حربه خاموش کردن چراغ و اینکه هر کسی که انتخاب دیگری دارد آزاد است که برود! مدعی شد که به عنوان رهبر کذایی به همراه زنش در صف مقدم در مقابل احتمالات بعدی خواهد ایستاد و چنانچه خطری در کار باشد بعنوان رهبر فرقه جلوتر از همه اقدام به دفاع خواهد کرد .

به رغم طرح چنین ادعاهایی آن شب چراغ ها خاموش شدند. ولی اتفاق عجیبی افتاد! همه ماندند ولی مسعود و مریم رجوی فرار کرده و رفتند . و اعضاء که ذهنشان مملو از سئوال و ابهام بود را تنها ، بی سلاح و بی پناه در مقابل طوفانهای سهمگین عراق رها کردند و نتیجه کشته شدن انبوهی از اعضای فرقه بود که در جفای رجوی جان باختند .

اخیرا مریم رجوی بزدل و شارلاتان در روز عاشورای سال 1400 مجددا همین ادعا را خطاب به اعضای گرفتار تکرار کرد، که: ” این سنت تاریخی مجاهدین است که در سرفصلهای تاریخی چراغها را خاموش می کنند”. ولی در ادامه نگفت چراغها در فرقه وی برای چه کسی خاموش می شود ؟ جواب این سئوال با کمی تامل و درنگ در پروسه  ننگین رجویها  بسیار واضح است .

چراغها در تمامی سرفصل ها پس از خیانت مسعود رجوی، همواره برای او خاموش شده تا سر بزنگاهها برای بدر بردن جانش و بردن به سوراخ موش بوده تا مدتی دیگر به تاریخ کثیف زندگیش بیافزاید . مریم قجر بهتر است دهان گشادش را برای بکارگیری واژه های تاریخی ( خاموش کردن چراغها ) ببندد و فضا را بیش از این برای اعضای تیره بخت مسموم نسازد .

خروج از نسخه موبایل