پیش از اینکه به جایگاه و اهمیت خانواده در مناسبات و تشکیلات فرقه رجوی پرداخته شود بایستی تعریف جامع و کاملی از جایگاه و اهمیت خانواده در علم جامعه شناسی – اسلام و فرهنگ مردم ایران ارائه داد و سپس به بحث اصلی یعنی تشکیلات فرقه ای رجوی و خانواده رسید.
تعریف خانواده
خانواده واحدی است که بر اساس ازدواج پدید می آید و اساس جامعه را تشکیل می دهد. خانواده در مقایسه با دیگر نهادهای اجتماعی اهمیت بیشتری دارد. چرا که شناخت خانواده باعث شناخت بیشتر جامعه می شود .
خانواده در فرهنگ ایرانی پایه و ستون اصلی جامعه است وبرای مردم ایران واحدی بسیار ارزشمند است . در ابتدا باید گفت که خانواده کانون رشد و تعالی فرزندان است. فرزندانی که قرار است جامعه را بسازند و آداب و رسوم و فرهنگ کشور را در جامعه حفظ کرده و در بقای ان بکوشند. در جامعه ایرانی به دلیل اینکه در دین اسلام که دین اکثر مردم ایران است به خانواده تاکید زیادی شده است بنابراین جامعه ایرانی خانواده را بسیار مقدس می داند ودر تحکیم و بقای ان کوشش زیادی می کند. در این مقاله ابتدا به فرهنگ خانواده در ایران و تعریف آن می پردازیم .
در اسلام تشکیل خانواده را که به واسطه عقد نکاح مشروع زن و مرد به وجود مى آید، مایه تکامل و بهروزى دانسته و محیط خانواده اى که بر اساس معیارهاى دینى پایه ریزى شده باشد را جایگاه آسایش جسم و جان و آرامش روح و روان مى داند.
در ایران هم که خانواده به عنوان رکن اصلی جامعه به شمار می رود، برای مردم بسیار ارزشمند و مقدس است. یکی از مهمتری دلایل مقدس و ارزشمند بودن خانواده دربین مردم ایران به خاطر اعتقادات آنها است. چون بیشتر مردم ایران به دین اسلام اعتقاد دارند .
دین اسلام نیز تاکید زیادی به خانواده دارد به طوری که در قران کتاب مقدس اسلام ایاتی هم در مورد اهمیت خانواده امده است و به همین دلیل مردم ارزش خاصی برای خانواده قائل هستند و سعی و تلاش بسیاری می کنند که آن را حفظ کنند .
نظام خانواده کوچکترین واحد اجتماعى است که اساس و زیرساخت واحدهاى بزرگ اجتماعى ایران نیز به شمار مى رود. افرادى که در این واحد کوچک اجتماعى رشد مى یابند و تربیت مى شود به میزان رشد و شکوفایى شان سهم زیادی در واحدهاى اجتماعى بزرگ انسانى دارند.
بنابراین می توان گفت در خانواده نقش مادر بسیار مهم و حیاتی است چون مسئولیت تعلیم و تربیت فرزندان بیشتر بر عهده مادر است و این مادر است که فرهنگ درست زندگی کردن را به فرزنـدان می آموزد و او را برای ورود در جامعه و اجتماعی شدن آماده می کند .
رشد و شکوفایى این نظام محبوب و بى بدیل، نیازمند شناخت و رعایت دقیق حقوق هر یک از اعضاى آن نسبت به یکدیگر است، همان طور که نظامهاى بزرگ اجتماعى، قوانین، مقررات و حقوق خاص خودشان را در ارتباط با اداره ، استحکام ، رشد و بالندگى کشور دارند، نظام خانواده نیز به همین شکل است.
حال که تعریف مختصری از اهمیت و جایگاه خانواده بیان شد بایستی به جایگاه این نهاد مهم اجتماعی در مناسبات فرقه ضد بشری رجوی پرداخت .
جایگاه خانواده در تشکیلات فرقه
اساسا دیدگاه سازمان مجاهدین خلق به “خانواده” به عنوان اصلیترین و مهمترین واحد جامعه، یک دیدگاه فرقه گرایانه و عقب مانده میباشد و نگاه رهبری سازمان مجاهدین خلق نسبت به “خانواده” تابعی بود از یک متغیر، آن متغیر نیز چیزی جز منافع شخصی و تشکیلاتی رهبری فرقه نبود.
یعنی هر جا لازم بود “خانواده” امری مقدس و انقلابی می شد و هر جا منافع سازمان ایجاب میکرد، خانواده، عشق و عاطفه میتوانست تضاد تاریخ و مبارزه تلقی شود.
طرح انقلاب های ایدئولوژیکی
– ازدواج های اجباری
البته لازم به ذکر است که در اوایل به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک در سال 1364 به همه اطمینان خاطر داده شد که این طلاق و ازدواج فقط یک بار در عمر سازمان اتفاق خواهد افتاد و آن هم مختص به رهبری است و کسی حق ندارد از آن تقلید کند.
اما بعدها با پایین و بالارفتن رده هریک از زنان یا شوهران، به خاطر اختلاف سطح مسئولیت آنها، باید زن از شوهر خود جدا میشد و به مـردی تعلق مـیگرفت که هـمسطح رده و مسئولیت وی باشد.
چنانچه مسعود رجوی تنها بعد از سپری شدن هفت ماه از کشته شدن اشرف ربیعی همسر اول خود با فیروزه بنی صدر در 20 مهر ماه 1362 ازدواج کرد. سازمان مجاهدین خلق در توجیه علت ازدواج فوری مسعود رجوی بعد از کشته شدن همسر اولش مقوله “ازدواج” را برگرفته از سنت تاریخی پیغمبر اسلام دانست.
برای اولین بار در اسفند 1363 بود که سازمان مجاهدین خلق به طور علنی از طلاق و جدایی مریم قجر عضدانلو و مهدی ابریشمچی و سپس ازدواج فوری مریم عضدانلو با آقای مسعود رجوی تحت عنوان به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک یاد کرد.
زنان ومردانی که همسران خود را بتازگی در عملیات دروغ جاویدان از دست داده بودند، مجبور به ازدواجهای اجباری با یکدیگر شدند، اما چرا؟
به خاطر اینکه مرگ همسران خود را در عملیات دروغ جاویدان فراموش کنند و جای خالی آنان را احساس نکنند و اینکه سوالات سیاسی و استراتژیک و ریشه یابی علل شکست نظامی و استراتژیکی دروغ جاویدان در ذهن آنان شکل نگیرد یا پر رنگ نشود.
زنان در فرقه رجوی وسیله باج دهی به مردان شده بودند. بسیار اتفاق می افتاد که دختران جوان را به مردان مسن می دادند. در ازدواجهای درون تشکیلاتی زن یا دختر هیچگونه حق انتخابی دررابطه با همسر یعنی کسی که به عنوان شریک سالیان زندگی خود انـتخاب میکرد را نداشت و باید زن با مردی که سازمان انتخاب کرده بود، شوهر مـیکرد و دراین باره حق هیچ گونه انتخابی نداشت، ازدواج بر اساس عشق و علاقه ممنوع بود و میبایست بر اساس مـصلحت سازمان صـورت گیرد.
– طلاق های اجباری
درست یک سال بعد از خط ازدواجهای اجباری، رجوی در جهتی دیگر خط طلاقهای اجباری را تحت عنوان مرحله بعدی انقلاب ایدئولوژیک مطرحکرد.
رجـوی در 26 مهرماه 1368 در قـرارگاه بدیـع زادگان، مرحله سوم «انقلاب ایدئولوژیـک» در سازمان مجاهدین خلق را آغاز کرد. وی در این نشست که اعـضای شـورای مرکزی سازمان مـجاهدین نیز حـضور داشتند، هـمسر خود مریم رجوی را که تاکـنون به عنوان هم ردیف مـسئول اول سازمان مجاهدین شناخته میشد، به عـنوان مسئول اول این سازمان منصوب کرد و بدین ترتیب خـود را نیز که تاکنون به عـنوان مسئول اول سازمان شناخته میشد به عنوان رهبر مذهبی و ایـدئولـوژیکی ارتـقا داد.
از این تاریـخ همـه اعـضا و مـسئولین سازمان مـوظف شدند، هـمسران خود را طلاق دهند. از این پـس زوجها دیگر اجازه نداشتند به خانـه هایـشان بـرونـد و هـمـسران خود را ببینند .
“هدف رجوی از طلاق و انقلاب ایدئولوژیک، نه رهایی زن بود و نه از بین بردن دیدگاههای استثماری و تاریخی زن در جامعه و نه… هدف اول و آخر رجوی محکم کردن نقش و جایگاه خودش در سازمان مجاهدین بود،”
رهبران سازمان مجاهدین خلق به منظور از بین بردن هرگونه عاطفه در میان اعضای زن این سازمان، ابتدا اقدام به تضعیف بنیان خانواده کردند. طلاقهای اجباری، جدا کردن مادر از فرزند، جدا کردن زن از همسر و حتی جـدا کردن خواهران از یکدیگر از جمله فعالیتهایی است که رهبران سازمان مجاهدین خلق به منظور از بین بردن عواطف اعضای زن این سازمان انجام دادند.
راهی را که فرقه ضد بشری رجوی در قبال خانواده پیش گرفت چیزی جر فروپاشی بنیان خانواده نبود. ایجاد ممنوعیت در روابط زن و مرد، عقیم سازی اجباری زنان، کودکان قربانی طلاق ایدئولوژیک، کوچ اجباری کودکان و مغزشویی آنها برای ارتکاب جرایم تروریستی، نقض کنوانسیون حقوق کودک و آسیبهای روحی که به آنها وارد شده، از جمله جنایت هایی است که فرقه رجوی در حق اعضای خود روا داشته است .
